الیوم الأحد 2024/11/24
Skip to main content
×

تحذير

Assign the component VirtueMart to a menu item

منشورات پژوهشکده

MOD_FARA_CONTENTS_MORE
کتاب

کتاب ۶

  • سال نشر: 1401
  • قطع: رقعی
  • تعداد صفحه: 1
  • شابک: 908-961-531-102-3
  • ناشر: بنیاد علوم انسانی اسلامی
TPL_MOHIYEDDIN_BOOK_PRESENTATION

دوره های آموزشی

مدرس: آیت الله علی اکبر کلانتری

زمان: (برگزار شده)

مکان: سالن جلسات مدرسه آقاباباخان

محور تدریس: کتاب «مبانی، اصول و روش استنباط علوم انسانی اسلامی»

نشست ها و همایش ها

سخنرانان: آیات عظام سبحانی، اعرافی، دژکام و آقایان دکتر داوری اردکانی، دکتر گلشنی

زمان: پنجشنبه ۱۳۹۹/۱۱/۲۱ ساعت ۱۰ تا ۱۲

مکان: سالن جلسات مدرسه آقاباباخان

درآمد

«سید محمدرضا رضازاده» خواهرزاده همسر مرحوم آیت الله حائری از جمله افرادی است که در این فراز و فرودهای حیات ایشان هم به عنوان ناظر و هم در مقاطعی به عنوان دست اندر کار امور اجرایی حضور داشته است. ایشان که در  سالهای ۱384 تا ۱388 استاندار فارس بوده است در این گفت و گو به ابعاد مختلف شخصیتی آن مرحوم از احولات شخصی تا رابطه با  دولتهای مختلف، اهداف طرح فلاحت در فراغت،  دغدغههای معیشتی و فرهنگی مرحوم آیت الله حائری شیرازی و ...پرداخته است که در ادامه مشروح آن را از نظر می گذرانید.

*ارتباط شــما با آیت الله حائری به  سالهای دور باز می گردد و آغاز این ارتباط بخاطر پیوند خویشاوندی بوده است. به عنوان شروع گفت و گو بفرمایید ایشان به عنوان یک روحانی چه جایگاهی در میان خانواده و خویشــاوندان داشت. و ارتباط با ایشان به چه نحوی بود؟

خب در آن زمان بنده در سنین نوجوانی و اوایل جوانی بودم که رابطه خویشاوندی میان ما ایجاد شد. اولین چیزی که از آن روزها در ذهن من مانده این اســت که آیت الله حائری شــیرازی در آن ســال ها به عنوان یک روحانی مبارز در میان اهالی شــیراز شناخته می شدند و الحق و الانصاف خاله ما که همسر ایشان بودند، در این مســیر همراهی بسیار خوبی با ایشان داشتند.

به هر صــورت در آن زمان ایشــان زندگی ســختی داشــتند و بســیاری اوقات در زنــدان بودند. گاهی اوقــات نیــز ایشــان را به نقــاط دور دســت تبعید می کردند و همســر ایشــان با فرزنــدان کوچکی که داشــتند همراه ایشان به این شهر و آن شهر می رفتند .خاطرم هســت که فاصله ســنی فرزندان خاله ما هم بســیار کم بــود و معمولا در همــان اوضاع یکی دو فرزند خردســال همیشه با آنها بود. جالب این بود که آقای حائــری هم برای اینکه به خالــه ما کمک کنند حتی گاهی فرزند خردسال خود را با خود به جلسات می آوردند تا همسرشــان از دیگــر فرزندان مراقبت کنند. این موضوع حتی تا ســال های پس از پیروزی انقلاب نیز ادامه داشــت و ایشان در جلساتی که در لانه جاسوســی داشتند هم فرزند خود را می آوردند .

 

*بــا توجه بــه اینکه روحانیــت یک نهاد بســیار پرنفوذ در پرورش جوانان به حســاب می آید، ایشان از این نظر چه جایگاهی در میان اعضای خانواده داشتند و شما چه ارشادهایی از ایشان دریافت كرده اید؟

ایشان به طور کلی ســعی داشتند با نسل جوان رابطه بسیار خوبی داشته باشــند. البته در سال های جوانی ما گاهی اوقات پیش می آمد که ایشان شیراز بودند و من برای تحصیل در شیراز نبودم، گاهی هم من شیراز بودم اما ایشان یا زندان بودند یا در قم اما گاهی اوقات پیش می آمد که من به قم می رفتم و ایشان هم در قم حضور داشــتند و به ایشــان هم حتما سری می زدم .مــن آن زمان آخر هفته ها قــم بودم و حدود 8 نفر از اعضــای خانواده در آنجا بودند که من به بازدید همه آنها می رفتم و آقای حائری هم مرا در این کار بســیار تشویق می کردند.

اما تلاش اصلــی مرحوم آقای حائــری برای تربیت نسل جوان به فعالیت ایشان در مسجد «شمشیرگرها» درشــیراز باز می گردد؛ این مسجد دارای بنای بسیار کوچک در یک کوچه بن بست و در محله در مجاورت محله کلیمیان شــیراز قرار داشــت. به خاطر دارم که ایشــان درباره علت انتخاب آن مسجد می گفتند که نمی خواستم جایی برم که برای کسی مزاحمتی ایجاد کنم و رقیب امام جماعت مســتقر آنجا شوم بلکه در این مسجد-که فاقد امام جماعت و فعالیت آن چنانی بود- کار خودم را آغاز و جلســات را برگزار می کنم .و به همین ترتیب بود که جلسات مسجد شمشیرگرها آغاز شد و بسیاری از نیروهای انقلابی شیراز در آنجا تربیت شدند.

 

*به خاطر دارید كه این جلسات از چه سالی آغاز شد؟

بــه طــور دقیــق نــه، امــا فکــر مــی کنــم حدود 3 یا 4 ســال پیــش از پیروزی انقلاب بــود. اما این جلســات آنچنان برکتی داشت که هنوز هم به نحوی ادامــه دارد و ماهانه و یا هر دو هفتــه یکبار اعضای همان جلســه دور هم جمع می شــوند. جالب آنکه افــراد حاضر در این جلســات هم اکنــون به جریان سیاسی متفاوت تعلق خاطر دارند اما آیت الله حائری توانست همه این سلیقه ها را در کنار یکدیگر بنشاند .

 

*محتوای جلسات- در همان  سالهای پیش از انقلاب- صرفا اعتقادی بود یا مطالب سیاسی هم گفته می شد؟

طبعــا هم مســائل اعتقادی و هم مســائل سیاســی در آن جلســات گفته می شــد و از جمله مهم ترین همنشــینی های انقلابیــون در آن زمــان به حســاب  می آمد.

 

* آیــت الله حائــری در برقــراری ارتبــاط با خویشاوندان چگونه عمل می کردند؟

در این خصوص نیز ایشــان الگو بودند؛ برای مثال به خاطر دارم یک بار در ســن 15 یا 16 ســالگی دچار کســالتی شدم و ایشان یک هفته پس از آن به عیادت من آمدنــد و من هم به دلیل علاقه ای که به ایشــان داشتم دیگر نتوانســتم بگویم که حالم خوب شده و روی تخت خوابیدم تا ایشــان به عیادت من بیایند.

در رابطه با ســایر اعضای خانواده نیز ایشــان چنین رویکردی داشــتند و به خصوص علقــه ای که میان ایشــان و نوه هایشــان وجود دارد، مثال زدنی است و دوستی و صمیمیتی بی نظیر میان آن مرحوم و فرزندان خردسال فامیل وجود داشت.

 

*اگــر موافق باشــید كمی هم بــه جایگاه سیاســی ایشان در شــیراز بپردازیم. در زمانی كه ایشان مسئولیت جایگاه مهم نمایندگی ولی فقیه در اســتان فارس را پذیرفتند،  جریانهای سیاسی اســتان در چه وضعیتی بودند و اقبال آنها نســبت به مرحوم آیــت الله حائری به چه ترتیــب بود؟ به خصوص آنکه آیت الله حائری  پــس از شــخصیت بزرگــی چون  شــهید آیت الله دستغیت متصدی چنین مسئولیت مهمی شدند؟

بعــد از پیــروزی انقــلاب، نخســتین مســئولیت رسمی ایشــان، نمایندگی مجلس شــورای اسلامی )بــه عنوان نماینده مردم شــیراز( بود. در آن دوره هم آقایــان عطاالله مهاجرانــی و زنگنه نیــز نمایندگان شیراز بودند.

اما پس از شهادت شهید دســتغیت زمانی که به سن و ســال افراد مورد نظر برای جانشــینی ایشــان نگاه می کنیم، در می یابیم که آیت الله حائری به نســبت سایرین بسیار جوان بودند و شاید کسی فکرش را هم نمی کرد که ایشــان برای این سمت مهم آن هم پس از شهید دستغیب انتخاب شوند .

اما ایشان در عمل استقامت خود در برابر جریان های سیاسی که پذیرای مسئولیت وی نبود را نشان دادند و هرگز در مقابل آنان واکنش شتابزده ای نشان ندادند .در آن شــرایط لازم بود تا شــخصی که آن مسئولیت مهم را می پذیرد شــخصی پخته، جاافتاده، مقبول و اهل تحمل باشــد تا بتواند نظــر همه را جلب کند به خصــوص آن که برخی از افــراد و جریان ها نه تصور  مــی کردند که امــام )ره( ایشــان را انتخاب کند و نــه موافق چنیــن انتصابی بودند. امــا به هر صورت تصمیــم امــام )ره( همین بــود و آقــای حائری هم بــه خوبــی از پس آن بر آمــد. حساســیت موضوع نیز زمانی بیشــتر می شــد که در آن ســال ها بحث قائــم مقامی آیت الله منتظری هم در میان بود.

 

*ارتبــاط بین قائم مقامی آیت الله منتظری و فشارها بر آیت الله حائری چه بود؟

همان جریانی که به نوعی مخالف آقای حائری بودند بــه نحوی به آیت اللــه منتظری مرتبط بودند و از این ارتباطات استفاده می کردند. این جریان حتی در نماز جمعه نسبت به آقای حائری به شدت متعرض شدند و کار به پرتاب کفش به ســمت ایشان در نماز جمعه هم کشــید. اما آقای حائری فردی بسیار صبور و اهل تحمل بودند و لحظه ای مســئولیتی که امام راحل به ایشان واگذار کردند را بر روی زمین نگذاشتند. همین اســتقامت موجب شــد که مخالفان آقای حائری هم نسبت به ایشان تمکین کنند و عظمت وجودی ایشان باعث شد تا سالیان ســال بتوانند نمایندگی ولی فقیه و امامت جمعه شــیراز را بر عهده داشته باشند و همه فراز و فرودها را پشت سر بگذارند.

 

*در جریان جنگ تحمیلی نحوه خدمت رسانی ایشان به رزمندگان چگونه بود؟

اهتمــام ایشــان بــه موضوع دفــاع مقــدس به پیش از حضــور در ســمت نمایندگــی ولــی فقیــه بــاز می گردد. ایشــان حتی در زمــان نمایندگی مجلس بارهــا در جبهه ها حضور پیدا کــرده بودند. خاطرم هســت که یکی از دانشــجویان پیرو خط امام برای ما تعریف می کــرد که در جریان یکی از بازدیدهای آقای حائــری از جبهه -که به همراه همین دوســت دانشــجوی ما بود- با اتوبوس راهــی مناطق جنگی شــدند و در راه برگشت دوســت ما از فرط خستگی به خواب می رود و آقای حائری هم به قصد شــوخی و مزاح ســعی می کند که ســاعت مچی دوست ما را بازکنــد. در همیــن حال بود که راننده و مســافران به  آقای حائری مشــکوک می شــوند. آقای حائری هم بعد از بیدار شــدن دوســت ما از او مــی خواهد تا با او حرف بزند تا مســافران متوجه شــوند که آن دو همراه هم هستند! ایشــان مکرر به لشکر فجر و تیپ المهدی سرکشی می کردند و با شهید بی سر عبدالله اسکندری هم بسیار مانوس بودند.

 

*اگر موافق باشــید به دورانی بپردازیم كه جنابعالی عهده دار  مســئولیت های عمرانی و سیاسی در استان شدید. در آن مقطع ایشان چه  توصیه هایی به شما داشتند؟

در زمانی که من عهده دار مسئولیت سیاسی در فارس بودم، دولت نهم روی کار آمده بود و شعار آن دولت نیز بازگشــت به شــعارهای اصیل انقلاب بود؛ بماند که بین دولت نهم و دهم تفاوت زیادی وجود دارد اما آن روزها واقعا شور خوبی در میان نیروهای انقلابی به وجود آمده بود.

مــن که برای تصدی اســتانداری فارس عازم شــدم دیدم کــه در یک باغ چهــار ویلا برای اســتانداری ســاخته اند که یکــی از آنها برای اســتاندار و باقی آن بــرای معاونان بود که من آن را مناســب یک مدیر برای جمهوری اسلامی نمی دیدم. البته نمی خواهم بگویــم که نیازهای مدیر تامین نشــود اما آن ویلاها بیش از نیاز ما بود .

برای همین من دستور دادم که آن باغ به باغ مهر جوان تبدیــل و بــرای فعالیت های فرهنگی از آن اســتفاده شــود و خودم هم در یکــی از آپارتمان های متعلق به استانداری مستقر شدم. ایشــان از این کار به قدری خوششــان آمد کــه در نماز جمعه اعــلام کردند که می خواهیم برای این عمل ســجده شکر بجا بیاوریم! هــر چند کــه خودم به ایــن کار- اعــلام در تریبون عمومی- راضی نبودم اما این کار بسیار مورد استقبال آقای حائری قرار گرفت.

موضوع دیگر به ســفر مقام معظم رهبری به اســتان فارس در آن دوره مربوط می شــود که ایشــان بسیار پیگیر بودند و آن ســفر هم برکات زیادی برای شیراز داشــت و رهبر انقلاب نیز در آن سفر موضوع «حرم ســوم اهل بیــت» را مطــرح کردند که بســیار حائز اهمیت است.

از دیگــر موضوعاتی که مرحوم آقای حائری بســیار پیگیــر بودنــد بــه موضــوع راه آهن شــیراز مربوط  می شــود. ساخت راه آهن شــیراز از سال 75 و در زمــان مرحــوم آقای هاشــمی کلنگ خــورد اما بعد از ایــن همه ســال فقط 18 درصد پیــش رفته بود. با پیگیری های ایشــان ساخت این پروژه شتاب گرفت .در مســیر راه آهــن اصفهان به شــیراز یــک پل بلند (حدود 400 متر) در شهر ایزدخواست وجود داشت که ایشــان - از آنجایــی که معمولا با هواپیما  ســفر نمــی کردند- در مســیر خود از این پــل بازدید می کردند. جالب است بدانید که در اطراف شیراز شهری بــه نام زرقان وجــود دارد که حلوای ارده آن بســیار شــهرت دارد و آقای حائری هم هروقت به بازدید پل مــی رفتنــد حلــوای زرقــان را بــرای کارگــران و مهندســان پــل می بردنــد تــا از آنها تشــکر کنند .اگــر هــم کار خــوب پیش مــی رفت از ما تشــکر مــی کردند و اگر هم رخوتــی در کار می دیدند به ما تذکر می دادند. همچنین مکرر به پروژه جاده شــیراز به عسلویه سرکشی می کردند و هیچگاه با وجود سن و سال ایشان، نشــانه ای از خستگی در آقای حائری نمی دیدم.

 

*یکی از مســائلی كه برای همه مردم جالب  می باشــد به موضوع رابطــه بین نماینده ولی فقیه و اســتاندار مربوط می شود. ایشان در این موضوع چه روابطی را با شما برقرار كرده بودند و همچنین مهم ترین دغدغه آیت الله حائری برای استان فارس چه بود؟

اولا نوع رابطه ایشــان با اســتاندار بسیار تعریف شــده بود و هیچــگاه حتی رابطه خویشــاوندی و مسائل شخصی بر این موضوع اثری نداشت. برای مثال یکبار در همان ایام بر ســر یک شــخص- که از دوستان مدرســه حقانی ایشان بود و بسیار به او اعتماد داشــتند- بین ما اختــلاف نظر افتاد و آقای حائری از آن شــخص حتی در نماز جمعه حمایت مــی کردند. من هــم در جریان یکی از ســفرهای مشــترک پرونده آن شــخص را آوردم تا در مورد او با آقای حائری صحبت کنم. ایشــان در ابتدا گفتند که به آن شــخص بسیار اعتماد دارند، من هم گفتم مســتندات را آورده ام و اگــر تمایل دارید صحبت کنیم. من شــروع به صحبت کردم و در نهایت قانع شــدند و مسیر موضوع به طور کلی تغییر کرد.

 

* مهمترین دغدغه ایشــان در رابطه با مسائل فرهنگی بود یا معیشــت و محرومیت زدایی از استان؟

ایشــان هــم مســائل فرهنگــی و هــم مســائل محرومیــت زدایــی را به صــورت هم زمــان دنبال مــی کردنــد. یکــی از موضوعاتی که موجب شــد تــا فضاســازی زیــادی علیه ایشــان شــود به طرح  «فلاحــت در فراغــت» مربــوط مــی شــود که به احیــای اراضی مرتبط می شــد و ایشــان همیشــه  به مزاح می گفتند که اگر مســئولان محیط زیســت در زمان امیرالمومنین بودند، قطعا ایشــان را به عنوان متخلــف اعلام مــی کردند چرا کــه آن حضرت نیز اراضــی زیادی را بــه باغ تبدیل کردنــد. کلیات نظر ایشــان این بود که دولت به تنهایی نمی تواند متکفل همه امور باشــد و مردم باید وارد عرصه شــوند و چه بهتر که زمین های افتاده اطراف شهر توسط مردم آباد و به دســت خود آنها بیفتد. اما در عین حال این نکته هم وجود داشــت که وقتی زمینی در اطراف شهر آباد می شود دیگر صرف آبادی آن مطرح نیست و آن زمین ارزش افزوده پیدا کرده و ممکن است محل سوداگری نیز شــود. همچنین در عین حال باید زیرساخت های آن نیز فراهم شود.

به هر صورت ایشــان همه جا از ایــن طرح حمایت کردند و کار به جایی رســید که باغات زیتون اطراف شیراز شــهرت زیادی پیدا کرد. اما متاسفانه در کنار ایــن ثمرات خوب، توســط عوامل دســته دو و ســه سوء اســتفاده هایی نیز صورت گرفت و عده ای همه مشکلات را به پای ایشان نوشتند.

متاســفانه! عــده ای حتــی گفتند که آقــای حائری زمین هایی را برای خود برداشتند اما من که از نزدیک در جریــان کار بودم می گویم که ایشــان حتی یک ســانتیمتر زمین برای خودشــان تصــرف نکردند. به هر صــورت یکی از دغدغه های ایشــان بود که باید از انرژی مردم برای آبادانی کشــور اســتفاده شود و منابع طبیعی بــه تنهایی نمی تواند کار مردم را انجام دهد. برای مثال در اطراف فســا شــخصی بود که با پــرورش اکالیپتوس با وجود کمبود منابع آب بســیار موفق شــد و آقای حائری هم از ایشان بسیار حمایت کردند تا کارهایشــان روی روال بیفتد. در عین حال نباید فرامــوش کنیم که مرحوم آیــت الله حائری در مســائل فرهنگی نیــز نگاه های عمیقی داشــتند و در اموری چون حافظ شناســی نیز بسیار متبحر بودند و جلســاتی که در این رابطه برقرار می کردند به خوبی گویای توانمندی های خاص ایشان در این زمینه بود.

 

*در جلساتی كه به عنوان شورای اداری برگزار می شد ایشان چه  دغدغه های فرهنگی داشتند؟

همانطــور که مــی دانیــد در همــه اســتان ها یک جلســه شــورای اداری برگزار می شــود که استاندار ریاســت آن را بــر عهــده دارد و در کنار آن جلســه شــورای فرهنگی اســتان نیز تشــکیل می شــود که شــخص نماینده ولــی فقیه آن را ریاســت می کند .از جملــه موضوعاتــی کــه در آن زمــان پیگیــری می شد بحث هویت فرهنگی استان بود؛ درعین حال که آثار و ابنیه تاریخی و فرهنگی مهمی در شیراز وجود دارد )از تخت جمشید و پاسارگاد تا آرامگاه حافظ و دیگر شعرا(، کاروانی از فرزندان معصومین نیز در این شــهر در دوره مامون عباسی به شهادت رسیده اند که هویت دینی شــهر و استان را تشکیل می دهد. همین شاخصه مهم موجب شد تا بحث حرم سوم اهل بیت از ایشان بسیار مورد پیگیری قرار گیرد و روز  شهادت  احمد ابن موســی هم در تقویم رســمی کشور ثبت شــود تا این موضوع اهمیتی بیش از پیش پیدا کند و از نظرها پاک نشود.

 

*یکی از موضوعاتی كه شــما نیز به آن اشاره داشــتید، تغییر و تحولاتی بود كه در  دولتها و روسای جمهور شکل می گرفت. مرحوم آیت الله حائری نسبت به این تغییرات چه مواضعی داشتند؟

ایشان در همان زمان که انتقادات بی رویه ای نسبت به دولت نهم و دهم صورت می گرفت، از طرح های خوب دولت مانند مســکن مهر دفاع می کردند. همه این موارد ثابــت می کند که مرحوم آقای حائری یک شخصیت فراجناجی بودند و نمی توانیم ایشان را در یک جناح محصور کنیم.

 

*فکر می كنم شما  ناگفته های زیادی دارید و  یادداشتهایی را هم در مقابل خودتان آماده كرده اید! اگر نکات و موضوعات ناگفته ای مانده كه در نظر دارید بفرمایید.

بله! نکاتی بسیار مهمی در مورد ایشان و دغدغه هایشان وجود دارد که از جمله آنها به مســاله ربا باز می گردد .مقابلــه با ربا از جمله دغدغه های مهم مرحوم آیت الله حائری شــیرازی بود و معتقد بودنــد که پول به خودی خود دارای اعتبار نیست بلکه تنها وسیله ای برای تبادل است. ایشان حتی در اواخر عمر خود به دنبال برگزاری همایشی با این موضوع و ارائه طرح هایی به بانک مرکزی بودند تا بخش مهمی از اقتصاد کشــور سامان گیرد.

از دیگــر موضوعاتــی کــه در مــورد ایشــان اشــاره کــردم، اســتقامت و ثبات ایشــان در ســال های پس از انقــلاب بــود امــا نباید از اســتقامت مثــال زدنی  آیــت اللــه حائــری در جریــان مبــارزات پیــش از انقــلاب هــم غافــل شــویم. بــرای مثال ایشــان مــی گفتنــد کــه در زندان هــای رژیم پهلــوی حتی اجــازه نمــی دادنــد ایشــان بخوابنــد تــا از فــرط خســتگی اعتــراف کننــد. خودشــان مــی گفتنــد تنهــا فرصتــی کــه بــرای اســتراحت داشــتند، در  ســجده شــکر پس از نماز بود که چند دقیقه در همان ســجده می خوابیدند و می گفتند آن چنــد دقیقه همه خستگی مرا جبران می کرد.

ایشان در مسائل کلان کشــور هم همواره دغدغه هایی داشــتند و آخرین دیداری که با ایشــان در بیمارســتان نمازی داشــتم، خواهر زاده ایشــان آقای ذوالانوار هم که از متخصصین ژئوتکنیک بودند نیز حضور داشــتند .آقای حائری در همان حال ســوالات و دغدغه هایی در رابطه با ســد سازی داشتند و ما هم توضیحاتی به ایشان می دادیم و با توجه به وضع نامناســب جســمی ایشان سعی می کردیم کوتاه پاسخ دهیم اما جالب بود که خود مرحوم آقای حائری ما را رها نکرده و با جدیت موضوع را در آن اوضاع وخیم جســمی دنبال می کردند. ایشان دائما حرف های من را در مقابله با اســتدلال های دکتر ذوالانوار قرار می داد و بحث تا جایی ادامه داشــت که خود ایشــان خسته شدند و حالشان بد شد .

بــی اعتنایی آن مرحوم به دنیا هم بســیار مثال زدنی بود تــا جایی که در بســیاری از اوقات، محافظان ایشــان هم شــاکی می شــدند و یکی از آنها بــرای ما تعریف  می کرد که مجبور اســت بــه تبعیت از آقای حائریدر وعده های اصلی نان و خیار بخورند!

 

COM_FARA_COMMENT_YOUR_COMMENT

captcha