امروز جمعه 1403/09/02
Skip to main content
×

هشدار

اجزای کامپوننت را به یک آیتم منو اختصاص بدهید

حجت‌الاسلام والمسلمین علی لطیفی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در نشست علمی «رابطه متقابل فلسفه و علم با محوریت علوم تربیتی»، که از سوی مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد، با بیان اینکه در طبقه‌بندی علوم، شاید ۱۵ علم بیشتر نداشته باشیم ولی الان در دانشگاه‌ها و مراکز علمی گاهی ۳۰۰ تا ۴۰۰ رشته داریم، گفت: لزوما هر رشته‌ای که وجود دارد به معنای علم نیست لذا یک پرسش فلسفی و بنیادی این است که آیا علم تربیتی، علمی مستقل است؟ معمولا فهم و شناخت ما از علم تربیتی، یک شناخت عرفی از مجموعه‌های دانشگاهی است که عمدتا از جهت ساختاری، سوگیرانه بوده است.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، افزود: یک جهت‌گیری در علوم مدرن این بوده که ما اساسا چیزی به نام علم تربیتی به معنای دقیق فلسفی و علمی نداریم و آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت یک قلمرو و عرصه است که برخی دانش‌ها را در این قلمرو می‌توان به کار برد. ادوارد ثورندایک، روان‌شناس تربیتی معروف در مورد چیستی روان‌شناسی تربیتی مثالی زده و گفته است نسبت میان تربیت و روان‌شناسی مانند کشاورزی و علم گیاه‌شناسی است.

تعریف علم تربیت در فرهنگ آمریکایی

لطیفی تصریح کرد: در اوایل قرن بیستم تلقی رایج از علم تربیتی این بود که این علم چیزی جز یافته‌های علم روان‌شناسی در قلمرو تربیت نیست و اساسا روان‌شناسی تربیتی که یک رشته مستقل دانشگاهی است زمانی گونه منحصر علم تربیتی بوده است و علم تربیتی در آمریکا و کشورهای انگلیسی‌زبان چیزی جز همان روان‌شناسی تربیتی نبود. این نگاه در سنت آمریکایی انگلیسی متحول شد و جزء رشته‌های بنیادی قرار گرفت و براین اساس علم تربیتی یعنی قلمرو کاربست چهار رشته روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، تاریخ و فلسفه.

وی با بیان اینکه از منظر ثورندایک، علم تربیتی علم مستقل نیست و همان روان‌شناسی تربیت است ولی متاخرین آن را قلمرو چهار شاخه دانش می‌دانند، افزود: وقتی یافته‌های این چهار رشته در قلمرو تربیت به کار گرفته می‌شود، حیثیت خود را از عرصه میدانی به دست می‌آورد وگرنه حیثیت علمی نظریه‌های تربیتی در علوم مادر تعیین تکلیف می‌شود و در چنین وضعی ما چیزی به نام علم تربیت نداریم. ما با نگرش‌های بسیار مختلفی به علوم تربیتی مواجه هستیم و نمی‌توانیم بدون معیار در مورد نسبت فلسفه و علوم تربیتی حرف بزنیم.

استقلال علم تربیت از منظر فیلسوف آلمانی

لطیفی بیان کرد: در کنار این گرایشات در آلمان رویکردی برای استقلال این علم ایجاد شد، یوهان هربارت از اندیشمندان قرن ۱۹ آلمان از کسانی است که در اروپای قاره‌ای او را به عنوان پدر علوم تربیتی می‌شناسند و او دنبال این بود تا مفاهیم و مسائلی را بیابد که در هیچ علم دیگری پاسخ ندارد لذا مستقلا باید در علم تربیت بررسی شود و نشان دهد دانش مستقل علم تربیت داریم. تلاش وی به این نتیجه رسید که ما شاهد رشد و تولد رویکردی در منطقه تحت نفوذ آلمان بودیم که تربیت را یک علم می‌دانست.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه اضافه کرد: انسان تا قبل از اینکه به رشد و کمال عقلی و خودآئینی برسد نیازمند مداخله دیگری برای تدبیر و هدایت زندگی است و این نیاز به دیگری یک ضرورت در زندگی است؛ پرسش این است که بالغ بزرگسال باید چه کند تا خردسال به رشد و بلوغ جسمی و عقلی برسد و علم تربیت درصدد پاسخ به این نیاز است.

لطیفی اظهار کرد: علم تربیت در این معنا گرچه ریشه در علومی مانند تاریخ و اخلاق و فلسفه دارد ولی خودش یک قلمرو مستقل دارد زیرا به موضوع مستقل می‌پردازد؛ این ادبیات شبیه ادبیاتی است که ما در منطق و فلسفه اسلامی داریم که تمایز میان علوم را به تمایز بین موضوعات آن در نظر می‌گیریم. پس علم تربیتی، روان‌شناسی، فلسفه، اخلاق و تاریخ نیست ولی این شاخه‌های علمی مادر او هستند و از آن‌ها استمداد زیادی می‌گیرد و در عین حال از دیگر علوم هم می‌تواند بهره‌مند شود.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، افزود: علم تربیتی در سنت آلمانی در دانشکده‌های فلسفه و اخلاق تدریس می‌شود و حتی برخی فلاسفه، تربیت را چیزی جز فلسفه نمی‌دانند و اصطلاح بیلدونگ واژه‌ای است که به فرهنگ، تربیت، ادب و پرورش ترجمه می‌شود. یک معلم آلمانی وقتی به دانشگاه می‌رود اولین درسی که می‌خواند فهم تربیت و چیستی آن است. اینکه ادب یعنی چه و چه ریشه معنایی و فرهنگی، تاریخی و اجتماعی دارد و اینکه مربی باید چه رابطه‌ای با متربی داشته باشد تا متربی به اهداف خود و خودآگاهی و استقلال دست یابد. بنابراین علم تربیت در دامنه و بستر فلسفه می‌روید.

تلقی تجربه‌گرایانه از علم تربیت

لطیفی با اشاره به سنت آمریکایی در تعریف علم تربیت که آن را علم مستقل نمی‌داند، اظهار کرد: در این سنت دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد؛ برخی اساسا فلسفه را بی‌معنا می‌دانند و تلقی اثباتی و تجربه‌گرایانه از علم تربیت دارند و برخی دیدگاه‌ها هم با تنازل از فلسفه معتقدند که فلسفه، دانشی است که قلمروهایی را برای عرصه تعلیم و تربیت می‌گشاید و در خود دارد و این دلالات می‌تواند گاهی در سطح ساختار باشد.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه تصریح کرد: پرسش از رابطه بین فلسفه و علم تربیتی، پرسشی است که متناسب با فهم ما از تربیت و قلمرو آن و برحسب فهم ما از اینکه آیا علم تربیت داریم یا خیر و آیا علمی مستقل است یا قلمرویی است که علوم دیگر آن را شکل می‌دهند می‌تواند متفاوت باشد. بر این موضوع باید تفاوت‌ها در فهم و تلقی از فلسفه هم افزوده شود.

وی اشاره به ابهام موجود در تعریف علم تربیتی، گفت: این پرسش مطرح است که علم تربیتی آیا همان علوم طبیعی است و تنها تفاوت آن در پیچیدگی بیشتر است یا اساسا ماهیت این علم با علوم طبیعی تفاوت دارد. در علوم تربیتی ما با یک پرسش شفاف‌تر و خالص‌تر رو برو هستیم که آیا این علم، نظری است یا عملی و مفروض اساسی این پرسش این است که علوم نظری در ماهیت با علوم عملی فرق دارد و نسبتی که یک نظریه‌پرداز با علم نظری می‌گیرد متفاوت با نسبتی است که با علم عملی می‌گیرد.

حجت‌الاسلام والمسلمین علی لطیفی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در نشست علمی «رابطه متقابل فلسفه و علم با محوریت علوم تربیتی»، که از سوی مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد، با بیان اینکه در طبقه‌بندی علوم، شاید ۱۵ علم بیشتر نداشته باشیم ولی الان در دانشگاه‌ها و مراکز علمی گاهی ۳۰۰ تا ۴۰۰ رشته داریم، گفت: لزوما هر رشته‌ای که وجود دارد به معنای علم نیست لذا یک پرسش فلسفی و بنیادی این است که آیا علم تربیتی، علمی مستقل است؟ معمولا فهم و شناخت ما از علم تربیتی، یک شناخت عرفی از مجموعه‌های دانشگاهی است که عمدتا از جهت ساختاری، سوگیرانه بوده است.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، افزود: یک جهت‌گیری در علوم مدرن این بوده که ما اساسا چیزی به نام علم تربیتی به معنای دقیق فلسفی و علمی نداریم و آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت یک قلمرو و عرصه است که برخی دانش‌ها را در این قلمرو می‌توان به کار برد. ادوارد ثورندایک، روان‌شناس تربیتی معروف در مورد چیستی روان‌شناسی تربیتی مثالی زده و گفته است نسبت میان تربیت و روان‌شناسی مانند کشاورزی و علم گیاه‌شناسی است.

تعریف علم تربیت در فرهنگ آمریکایی

لطیفی تصریح کرد: در اوایل قرن بیستم تلقی رایج از علم تربیتی این بود که این علم چیزی جز یافته‌های علم روان‌شناسی در قلمرو تربیت نیست و اساسا روان‌شناسی تربیتی که یک رشته مستقل دانشگاهی است زمانی گونه منحصر علم تربیتی بوده است و علم تربیتی در آمریکا و کشورهای انگلیسی‌زبان چیزی جز همان روان‌شناسی تربیتی نبود. این نگاه در سنت آمریکایی انگلیسی متحول شد و جزء رشته‌های بنیادی قرار گرفت و براین اساس علم تربیتی یعنی قلمرو کاربست چهار رشته روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، تاریخ و فلسفه.

وی با بیان اینکه از منظر ثورندایک، علم تربیتی علم مستقل نیست و همان روان‌شناسی تربیت است ولی متاخرین آن را قلمرو چهار شاخه دانش می‌دانند، افزود: وقتی یافته‌های این چهار رشته در قلمرو تربیت به کار گرفته می‌شود، حیثیت خود را از عرصه میدانی به دست می‌آورد وگرنه حیثیت علمی نظریه‌های تربیتی در علوم مادر تعیین تکلیف می‌شود و در چنین وضعی ما چیزی به نام علم تربیت نداریم. ما با نگرش‌های بسیار مختلفی به علوم تربیتی مواجه هستیم و نمی‌توانیم بدون معیار در مورد نسبت فلسفه و علوم تربیتی حرف بزنیم.

استقلال علم تربیت از منظر فیلسوف آلمانی

لطیفی بیان کرد: در کنار این گرایشات در آلمان رویکردی برای استقلال این علم ایجاد شد، یوهان هربارت از اندیشمندان قرن ۱۹ آلمان از کسانی است که در اروپای قاره‌ای او را به عنوان پدر علوم تربیتی می‌شناسند و او دنبال این بود تا مفاهیم و مسائلی را بیابد که در هیچ علم دیگری پاسخ ندارد لذا مستقلا باید در علم تربیت بررسی شود و نشان دهد دانش مستقل علم تربیت داریم. تلاش وی به این نتیجه رسید که ما شاهد رشد و تولد رویکردی در منطقه تحت نفوذ آلمان بودیم که تربیت را یک علم می‌دانست.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه اضافه کرد: انسان تا قبل از اینکه به رشد و کمال عقلی و خودآئینی برسد نیازمند مداخله دیگری برای تدبیر و هدایت زندگی است و این نیاز به دیگری یک ضرورت در زندگی است؛ پرسش این است که بالغ بزرگسال باید چه کند تا خردسال به رشد و بلوغ جسمی و عقلی برسد و علم تربیت درصدد پاسخ به این نیاز است.

لطیفی اظهار کرد: علم تربیت در این معنا گرچه ریشه در علومی مانند تاریخ و اخلاق و فلسفه دارد ولی خودش یک قلمرو مستقل دارد زیرا به موضوع مستقل می‌پردازد؛ این ادبیات شبیه ادبیاتی است که ما در منطق و فلسفه اسلامی داریم که تمایز میان علوم را به تمایز بین موضوعات آن در نظر می‌گیریم. پس علم تربیتی، روان‌شناسی، فلسفه، اخلاق و تاریخ نیست ولی این شاخه‌های علمی مادر او هستند و از آن‌ها استمداد زیادی می‌گیرد و در عین حال از دیگر علوم هم می‌تواند بهره‌مند شود.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، افزود: علم تربیتی در سنت آلمانی در دانشکده‌های فلسفه و اخلاق تدریس می‌شود و حتی برخی فلاسفه، تربیت را چیزی جز فلسفه نمی‌دانند و اصطلاح بیلدونگ واژه‌ای است که به فرهنگ، تربیت، ادب و پرورش ترجمه می‌شود. یک معلم آلمانی وقتی به دانشگاه می‌رود اولین درسی که می‌خواند فهم تربیت و چیستی آن است. اینکه ادب یعنی چه و چه ریشه معنایی و فرهنگی، تاریخی و اجتماعی دارد و اینکه مربی باید چه رابطه‌ای با متربی داشته باشد تا متربی به اهداف خود و خودآگاهی و استقلال دست یابد. بنابراین علم تربیت در دامنه و بستر فلسفه می‌روید.

تلقی تجربه‌گرایانه از علم تربیت

لطیفی با اشاره به سنت آمریکایی در تعریف علم تربیت که آن را علم مستقل نمی‌داند، اظهار کرد: در این سنت دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد؛ برخی اساسا فلسفه را بی‌معنا می‌دانند و تلقی اثباتی و تجربه‌گرایانه از علم تربیت دارند و برخی دیدگاه‌ها هم با تنازل از فلسفه معتقدند که فلسفه، دانشی است که قلمروهایی را برای عرصه تعلیم و تربیت می‌گشاید و در خود دارد و این دلالات می‌تواند گاهی در سطح ساختار باشد.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه تصریح کرد: پرسش از رابطه بین فلسفه و علم تربیتی، پرسشی است که متناسب با فهم ما از تربیت و قلمرو آن و برحسب فهم ما از اینکه آیا علم تربیت داریم یا خیر و آیا علمی مستقل است یا قلمرویی است که علوم دیگر آن را شکل می‌دهند می‌تواند متفاوت باشد. بر این موضوع باید تفاوت‌ها در فهم و تلقی از فلسفه هم افزوده شود.

وی اشاره به ابهام موجود در تعریف علم تربیتی، گفت: این پرسش مطرح است که علم تربیتی آیا همان علوم طبیعی است و تنها تفاوت آن در پیچیدگی بیشتر است یا اساسا ماهیت این علم با علوم طبیعی تفاوت دارد. در علوم تربیتی ما با یک پرسش شفاف‌تر و خالص‌تر رو برو هستیم که آیا این علم، نظری است یا عملی و مفروض اساسی این پرسش این است که علوم نظری در ماهیت با علوم عملی فرق دارد و نسبتی که یک نظریه‌پرداز با علم نظری می‌گیرد متفاوت با نسبتی است که با علم عملی می‌گیرد.

نظر شما

captcha