امروز جمعه 1403/02/07
Skip to main content
×

هشدار

اجزای کامپوننت را به یک آیتم منو اختصاص بدهید

 نوشتاری از دکتر رمضان علی‌تبار عضو هیأت علمی گروه منطق فهم دین پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و سردبیر کتاب نقد به بهانه انتشار شماره ۹۳ و ۹۴ فصلنامه کتاب نقد را در ادامه می بینید:

در مسئله «علم دینی» به‏‌ویژه علوم انسانی اسلامی، دیدگاه‌های مختلفی شکل گرفت. در برخی دیدگاه‌‏ها اصل علم دینی (امکان یا ضرورت آن) انکار می‌شود و رویکردهایی نیز موافق آن هستند. از جمله طرفداران مسئله علم دینی، شهید سیدمحمدباقر صدر (۱۳۵۳ق ـ ۱۴۰۰ق) فیلسوف، فقیه و متفکر شهیر جهان تشیع است. ایشان در علوم مختلف نظیر فلسفه، فقه، اصول فقه، تفسیر، معرفت‌شناسی و برخی علوم انسانی (مثل اقتصاد و سیاست) صاحب نظر و نظریه‎اند. برخی نظریه‌های مشهور وی را می‌توان به نظریه حق الطاعه، توالد ذاتی معرفت و منطقة الفراغ و امثال آن اشاره نمود.

او کتاب‌های فراوانی را به رشته تحریر در آورد که فلسفتنا، اقتصادنا، دروسٌ فی علم الاصول (حلقات) و الاسس المنطقیه للاستقراء از مهم‎ترین آنهاست. مسئله علم دینی و اسلامی‌سازی علوم را می‌توان در برخی آثار ایشان ردیابی نمود و امتداد آن را در بیشتر نظریه‌های ایشان به‎ویژه علوم انسانی نشان داد.

در تحقق و تکون علم دینی به ‏ویژه علوم انسانی اسلامی، تولید نظریه در سه ساحت کلی مبانی، منطق و مسائل لازم و ضروری است که شهید صدر در هر سه سطح ورود جدی داشتند. دانش‌های زیربنایی و زیرساختی نظیر فلسفه، علم کلام، معرفت‌شناسی و امثال آن عهده‌دار بحث از مبانی و مبادی علم دینی است. مسائل روشی در دانش‌هایی نظیر منطق (به مثابه روش‌شناسی عام) و فلسفه‌های مضاف به‌‏ویژه فلسفه علوم انسانی قابل پیگیری است. پس از ساحت مبادی و منطق، نوبت به حل مسائل علوم انسانی می‎‌رسد. شهید صدر تمامی ساحت‌های یادشده را در حوزه علم دینی و علوم انسانی اسلامی مد نظر داشتند؛ به عبارت دیگر تلاش‌های ایشان در این زمینه از انتزاعی‌ترین بحث تا انضمامی‌ترین آن امتداد می‌یابد.

بر این اساس شهید صدر برای ارائه و طرح نظریه علم دینی ابتدا به حوزه فلسفه و کلام اسلامی توجه نموده، به استخراج، تبیین و تحلیل مبانی و مقدمات فلسفی و نظری آن می‌پردازد. در حوزه فلسفه کتاب فلسفتنا و در علم کلام اثر بحث حول الولایة می‌توان اشاره نمود و بر اساس آن، در حوزه روش‌شناسی، مبانی و اصول کلی را تبیین می‌کند و در این زمینه هم به مسائل منطق و فلسفه عمومی علم التفات دارد و هم به مسائل روش‌شناختی خاص مثل مسئله استقرا در علوم تجربی، نظریه‌های اصولی و روش‌های تفسیری نظیر روش تفسیر موضوعی و امثال آن پرداخته است. سپس در حوزه علوم انسانی و علوم اجتماعی به معنای عام آن از اقتصاد اسلامی تا سیاست اسلامی و امثال آن نظریه‌پردازی کرده است.

شهید صدر ضمن بررسی جایگاه و منزلت علم و علوم انسانی در مکاتبی چون کمونیسم و لیبرالیسم نشان می‌دهد علم در مکتب اسلام به دلیل برخورداری از خاستگاه وحیانی و الهی، دربرگیرنده اصول کلی و زیرساخت‌های کلان است. بر این اساس ایشان از فلسفه و مکتب توحیدی به منطق و روش‌شناسی، سپس به تولید علوم انسانی اسلامی پل می‌زند و از آنجا در صدد تحقق جامعه توحیدی است؛ لذا در بررسی آرای شهید صدر در حوزه علم دینی و تولید علوم انسانی اسلامی، باید از فلسفه و مکتب تا منطق و روش و از روش‌شناسی تا مسائل انضمامی علوم انسانی توجه نمود.

 نوشتاری از دکتر رمضان علی‌تبار عضو هیأت علمی گروه منطق فهم دین پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و سردبیر کتاب نقد به بهانه انتشار شماره ۹۳ و ۹۴ فصلنامه کتاب نقد را در ادامه می بینید:

در مسئله «علم دینی» به‏‌ویژه علوم انسانی اسلامی، دیدگاه‌های مختلفی شکل گرفت. در برخی دیدگاه‌‏ها اصل علم دینی (امکان یا ضرورت آن) انکار می‌شود و رویکردهایی نیز موافق آن هستند. از جمله طرفداران مسئله علم دینی، شهید سیدمحمدباقر صدر (۱۳۵۳ق ـ ۱۴۰۰ق) فیلسوف، فقیه و متفکر شهیر جهان تشیع است. ایشان در علوم مختلف نظیر فلسفه، فقه، اصول فقه، تفسیر، معرفت‌شناسی و برخی علوم انسانی (مثل اقتصاد و سیاست) صاحب نظر و نظریه‎اند. برخی نظریه‌های مشهور وی را می‌توان به نظریه حق الطاعه، توالد ذاتی معرفت و منطقة الفراغ و امثال آن اشاره نمود.

او کتاب‌های فراوانی را به رشته تحریر در آورد که فلسفتنا، اقتصادنا، دروسٌ فی علم الاصول (حلقات) و الاسس المنطقیه للاستقراء از مهم‎ترین آنهاست. مسئله علم دینی و اسلامی‌سازی علوم را می‌توان در برخی آثار ایشان ردیابی نمود و امتداد آن را در بیشتر نظریه‌های ایشان به‎ویژه علوم انسانی نشان داد.

در تحقق و تکون علم دینی به ‏ویژه علوم انسانی اسلامی، تولید نظریه در سه ساحت کلی مبانی، منطق و مسائل لازم و ضروری است که شهید صدر در هر سه سطح ورود جدی داشتند. دانش‌های زیربنایی و زیرساختی نظیر فلسفه، علم کلام، معرفت‌شناسی و امثال آن عهده‌دار بحث از مبانی و مبادی علم دینی است. مسائل روشی در دانش‌هایی نظیر منطق (به مثابه روش‌شناسی عام) و فلسفه‌های مضاف به‌‏ویژه فلسفه علوم انسانی قابل پیگیری است. پس از ساحت مبادی و منطق، نوبت به حل مسائل علوم انسانی می‎‌رسد. شهید صدر تمامی ساحت‌های یادشده را در حوزه علم دینی و علوم انسانی اسلامی مد نظر داشتند؛ به عبارت دیگر تلاش‌های ایشان در این زمینه از انتزاعی‌ترین بحث تا انضمامی‌ترین آن امتداد می‌یابد.

بر این اساس شهید صدر برای ارائه و طرح نظریه علم دینی ابتدا به حوزه فلسفه و کلام اسلامی توجه نموده، به استخراج، تبیین و تحلیل مبانی و مقدمات فلسفی و نظری آن می‌پردازد. در حوزه فلسفه کتاب فلسفتنا و در علم کلام اثر بحث حول الولایة می‌توان اشاره نمود و بر اساس آن، در حوزه روش‌شناسی، مبانی و اصول کلی را تبیین می‌کند و در این زمینه هم به مسائل منطق و فلسفه عمومی علم التفات دارد و هم به مسائل روش‌شناختی خاص مثل مسئله استقرا در علوم تجربی، نظریه‌های اصولی و روش‌های تفسیری نظیر روش تفسیر موضوعی و امثال آن پرداخته است. سپس در حوزه علوم انسانی و علوم اجتماعی به معنای عام آن از اقتصاد اسلامی تا سیاست اسلامی و امثال آن نظریه‌پردازی کرده است.

شهید صدر ضمن بررسی جایگاه و منزلت علم و علوم انسانی در مکاتبی چون کمونیسم و لیبرالیسم نشان می‌دهد علم در مکتب اسلام به دلیل برخورداری از خاستگاه وحیانی و الهی، دربرگیرنده اصول کلی و زیرساخت‌های کلان است. بر این اساس ایشان از فلسفه و مکتب توحیدی به منطق و روش‌شناسی، سپس به تولید علوم انسانی اسلامی پل می‌زند و از آنجا در صدد تحقق جامعه توحیدی است؛ لذا در بررسی آرای شهید صدر در حوزه علم دینی و تولید علوم انسانی اسلامی، باید از فلسفه و مکتب تا منطق و روش و از روش‌شناسی تا مسائل انضمامی علوم انسانی توجه نمود.

نظر شما

captcha