امروز پنج شنبه 1403/09/01
Skip to main content
×

هشدار

اجزای کامپوننت را به یک آیتم منو اختصاص بدهید

یکی از مواردی که از ابتدای انقلاب اسلامی درباره دانشگاه‌ها مطرح بوده، تحقق دانشگاه اسلامی و به دنبال آن تولید علوم انسانی اسلامی است که بارها از سوی مسئولان نظام به آن اشاره شده است. انقلاب فرهنگی یکی از اقدامات برای اسلامی سازی دانشگاه‌ها به شمار می‌رود اما به باور صاحب‌نظران، هنوز تا رسیدن به نقطه قابل قبول فاصله زیادی وجود دارد و چه‌بسا یکی از دلایل عدم توفیق، نداشتن تعریف دقیق از دانشگاه اسلامی و ویژگی‌های آن است. برای بررسی بیشتر این موضوع در پرونده دانشگاه اسلامی، با حجت‌الاسلام والمسلمین حسین شفیعی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه معارج، به گفت‌وگو نشستیم؛

*چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی می‌گذرد و در این مدت تلاش‌های بسیاری برای تحقق دانشگاه اسلامی صورت گرفته است. به نظر شما مهم‌ترین خصوصیات یک دانشگاه اسلامی و نقاط تمایز آن با سایر دانشگاه‌ها چیست؟

دانشگاه در ایران سابقه بسیار زیادی دارد. اگر ایرانیان در دستیابی به علم و فن از سایر کشورها جلوتر نباشند، قطعاً عقب هم نیستند. پیامبر گرامی اسلام(ص) فرموده است: «لو کان العلم معلقا بالثریا لتناوله رجال من ابناء الفارس»؛ یعنی اگر علم در ثریا باشد، مردمانی از سرزمین پارس به آن دست می‌یابند. البته در نقل این روایت اختلافاتی وجود دارد و برخی همانند طبرسی در مجمع‌البیان، تعبیر «لو کان الدین معلقا بالثریا لتناوله رجال من ابناء الفارس» را به کار برده‌اند، اما برخی از راویان شیعه و سنی «لو کان العلم» را نقل کرده‌اند.

یکی از مراکز علمی مهمی که در زمان ساسانیان در ایران وجود داشت، دانشگاه جندی شاپور بود که این دانشگاه با بیش از هفده سده قدمت از باستانی‌ترین مراکز آموزشی خاورمیانه محسوب می‌شود. در آنجا آموزش‌هایی در حوزه پزشکی، فلسفه، الهیات و سایر علوم ارائه می‌شد که بر اساس سنت زرتشتی و ایرانی بود و از سنت یونانی، هندی و… نیز بهره می‌برد. همچنین، این دانشگاه مهم‌ترین مرکز پزشکی باستان در قرون ششم و هفتم میلادی بود. جندی‌شاپور در محدوده شوشتر، شوش و دزفول کنونی بود. همچنین برخی آثار یونانی، هندی و سریانی همانند کلیله و دمنه، خدای‌نامه و سندبادنامه به فارسی ترجمه شده است.

دانشگاه‌ها زمینه پیشرفت علمی بسیاری را فراهم کردند، مخصوصا زمانی‌که ما در تحریم هستیم جوانان ما در دانشگاه‌ها همت کردند که نقشی تعیین‌کننده در مقابله با تحریم‌ها داشته باشند و راه‌اندازی شرکت‌های دانش‌بنیان و نانوفناوری از دانشگاه‌ها نشئت گرفته که مشکلات بسیاری را حل کرده است.

بعد از انقلاب اسلامی انتظار می‌رفت که هویت مراکز علمی همانند دانشگاه‌ها تغییر کند و دانشگاه شاهنشاهی تبدیل به دانشگاه اسلامی شود. در همین راستا برخی افراد، طرح‌هایی را برای اسلامی شدن دانشگاه‌ها ارائه دادند؛ مثلاً گفتند برای اسلامی شدن باید فرایض مذهبی را در میان دانشجویان رواج دهیم و برای اعمال عبادی دانشجویان زمینه‌سازی کنیم؛ مثلاً دعای کمیل برگزار کنیم و مراسم اعتکاف را ترویج کنیم و دانشجویان را به منظور شرکت در سخنرانی‌های مذهبی و دروس اخلاق تشویق کنیم.

به نظر حضرت آیت‌الله جوادی آملی، اگر قرار باشد دانشگاه اسلامی شود، لازم است متون دانشگاهی و درسی اسلامی شود. به تعبیر ایشان، باید نظام فاعلی و غایی اشیا مورد توجه قرار گیرد و در دانشگاه‌ها از خلقت الهی بحث شود. در شرایط کنونی در دانشگاه‌ها به جای اینکه گفته شود سیر موجودات در خلقت الهی از کجا شروع شده و به کجا می‌انجامد، گفته می‌شود که طبیعت چنین کرد و فلان اقتضائات را دارد.

اگر در دانشگاه از خلقت سخن گفته شود، به خالق توانا و مدبر هم توجه می‌شود و مسئولیت‌پذیری انسان هم مطرح ‌می‌شود، اما اگر از طبیعت سخن به میان بیاید، هیچ مسئولیتی برای انسان ثابت نمی‌شود، چراکه انسان در برابر طبیعت مسئولیت ندارد، بلکه باید در برابر خدا پاسخگو باشد، چون همین طبیعت را خدای متعال خلق کرده است. اگر قصد افرادی که از طبیعت سخن می‌‌گویند خدای علیم و قادر باشد، ایرادی ندارد، اما اگر مقصود غیر از این باشد، به تعبیر حضرت آیت‌الله جوادی ‌آملی، چیزی غیر از اوهام و خرافات نیست. اگر در متون درسی به جای استناد به طبیعت، خلقت الهی جایگزین شود، بدین ترتیب قداست علوم دانشگاهی اگر از علوم حوزوی بیشتر نباشد کمتر هم نخواهد بود، چراکه در علوم حوزوی قول خداوند را تفسیر می‌‌کنیم و می‌گوییم که خداوند چنین فرمود و در علوم دانشگاهی هم باید فعل خدا را تفسیر کنیم.
*با این اوصاف باید بپرسیم که معنای اسلامی شدن علوم چیست؟

معنای اسلامی شدن علوم مثلاً در علم طب این نیست که بگوییم همه فرمول‌های ریز و درشت طب در احادیث آمده باشد، همان گونه که نماز و روزه در احادیث آمده است، چراکه تمام مباحث عقلی و استنادات اصولی که در این فن به کار رفته در قرآن و احادیث نیامده است، بلکه برخی اصطلاحات اصولی و فقهی هم ریشه قرآنی و حدیثی ندارند. بنابراین علاوه بر اینکه باید ضوابط دینی در دانشگاه‌ها رعایت شود، باید کتاب‌های درسی نیز اسلامی شوند.

اسلامی بودن کتاب‌های درسی هم به این معناست که در آنها با رهنمود عقلِ برهانی و به کمک نقل معتبر، قرآن و سنت معصومین(ع)، در مورد آفریدگار جهان و هدف از آفرینش بحث شود. اگر چنین باشد، دانشگاه‌ها اسلامی خواهند شد. قرآن به توحید ربوبی اشاره می‌کند که آغاز و انجام جهان، فیض خداوند است و همه موجودات مخلوق و معلول خداوندند و خداوند نظام هستی را اداره می‌‌کند. در آیات قرآن مخصوصاً در سوره انعام تعبیر «هو الذی» بسیار زیاد است و خلقت و بسیاری از موارد دیگر به خدا نسبت داده شده است؛ از جمله در آیه ششم سوره آل عمران آمده است: «هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ فِي الْأَرْحَامِ كَيْفَ يَشَاءُ ۚ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ؛ خداست آن که صورت شما را در رحم مادران می‌نگارد هر گونه اراده کند. خدایی جز آن ذات یکتا نیست که (به هر چیز) توانا و داناست.» در آیه دوم سوره انعام نیز آمده است: «هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ طِينٍ ثُمَّ قَضَىٰ أَجَلًا ۖ وَأَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ ۖ ثُمَّ أَنْتُمْ تَمْتَرُونَ؛ اوست خدایی که شما را از گِلی آفرید، پس فرمان اجل و مرگ را بر همه کس معین کرد، و اجلی که معین و معلوم است به نزد اوست، باز شما شک در آیات او می‌کنید.» در دانشگاه اسلامی باید همه افعال را به خدا نسبت دهیم.

علاوه بر این عقل به تعبیر روایات، حجت باطنی خداوند است و وقتی حجت باطنی با دلیل معتبر همراه شود، به تعبیر آیت‌الله جوادی آملی، با نقل همراه است و بر همین اساس در دانشگاه‌ها مطالب فقه، اصول فیزیک، جغرافیا و … را استخراج کنیم. رهاورد آن علم اسلامی است، یعنی با ابزار عقل به سمت نقل برویم و علوم را کشف کنیم و در این صورت دانشگاه اسلامی خواهد شد. امام جعفر صادق(ع) فرمودند که خداوند دو حجت ظاهری و باطنی دارد. حجت ظاهریِ خداوند، انبیاء، رسولان و ائمه(ع) هستند و حجت‌ باطنی نیز عقل است. دانشگاهی که این دو را به خوبی به کار گیرد، به دانشگاه اسلامی تبدیل می‌شود.

همچنین علم تجربی گاهی قارونی است و همه چیز را زاییده فکر خود می‌داند، اما وقتی خدا را لحاظ نکنیم، به جایی نمی‌رسیم، بلکه باید موفقیت‌ها را به خدا نسبت دهیم. باید علمی که موضوع آن خدا، صفت خدا یا قول الهی است، به علم دینی تبدیل ‌شود و نمی‌توان آن را غیردینی نام نهاد، اما علمی همانند هنر داریم که فعل انسان است و اگر مطابق با موازین دینی باشد، تبدیل به علم دینی می‌شود در غیر این صورت غیردینی است. لذا دانشگاه اسلامی باید طبیعت را کنار بگذارد و به جای طبیعت، خالق را مطرح کند و همه افعال را فیض و بخشش خدا بداند. با این اوصاف، دانشگاه غیراسلامی نیز دانشگاهی است که طبیعت را جای خلقت بگذارد.

*به نظر شما در شرایط کنونی اهداف ما در زمینه دانشگاه اسلامی تا چه اندازه محقق شده است؟

متأسفانه آنچه خواسته علما و بزرگان دین بوده به نحو احسن محقق نشده است و هنوز بسیاری از علوم در دانشگاه‌ها به طبیعت نسبت داده می‌شوند و شاید کپی‌برداری از دانشگاه‌های اروپایی است، در حالی که دانشگاه مکان مقدسی است و باید تقدس آن حفظ شود و در این راستا متون دانشگاهی اسلامی شوند.

*پیشنهادات و راهکارهای شما برای پایان دادن به این وضعیت و تحقق اهداف در این زمینه چیست؟

پیشنهاد همان است که علما و بزرگان دین ارائه می‌دهند و معتقدند که باید دروس دانشگاهی، دینی شوند و در مواردی که افعال به طبیعت نسبت داده می‌شود آن را به خدا نسبت دهیم. اگر اساتید در دانشگاه‌ها چنین مواردی را مد نظر قرار دهند، شاهد تحقق دانشگاه اسلامی خواهیم بود. البته نیازی نیست که محتواهای درسی تغییر کنند، بلکه صرفاً نسبت آن با خدا اهمیت دارد، چون اگر محتوا به خدا نسبت داده شود، به معنای اسلامی بودن آن است.

 

یکی از مواردی که از ابتدای انقلاب اسلامی درباره دانشگاه‌ها مطرح بوده، تحقق دانشگاه اسلامی و به دنبال آن تولید علوم انسانی اسلامی است که بارها از سوی مسئولان نظام به آن اشاره شده است. انقلاب فرهنگی یکی از اقدامات برای اسلامی سازی دانشگاه‌ها به شمار می‌رود اما به باور صاحب‌نظران، هنوز تا رسیدن به نقطه قابل قبول فاصله زیادی وجود دارد و چه‌بسا یکی از دلایل عدم توفیق، نداشتن تعریف دقیق از دانشگاه اسلامی و ویژگی‌های آن است. برای بررسی بیشتر این موضوع در پرونده دانشگاه اسلامی، با حجت‌الاسلام والمسلمین حسین شفیعی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه معارج، به گفت‌وگو نشستیم؛

*چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی می‌گذرد و در این مدت تلاش‌های بسیاری برای تحقق دانشگاه اسلامی صورت گرفته است. به نظر شما مهم‌ترین خصوصیات یک دانشگاه اسلامی و نقاط تمایز آن با سایر دانشگاه‌ها چیست؟

دانشگاه در ایران سابقه بسیار زیادی دارد. اگر ایرانیان در دستیابی به علم و فن از سایر کشورها جلوتر نباشند، قطعاً عقب هم نیستند. پیامبر گرامی اسلام(ص) فرموده است: «لو کان العلم معلقا بالثریا لتناوله رجال من ابناء الفارس»؛ یعنی اگر علم در ثریا باشد، مردمانی از سرزمین پارس به آن دست می‌یابند. البته در نقل این روایت اختلافاتی وجود دارد و برخی همانند طبرسی در مجمع‌البیان، تعبیر «لو کان الدین معلقا بالثریا لتناوله رجال من ابناء الفارس» را به کار برده‌اند، اما برخی از راویان شیعه و سنی «لو کان العلم» را نقل کرده‌اند.

یکی از مراکز علمی مهمی که در زمان ساسانیان در ایران وجود داشت، دانشگاه جندی شاپور بود که این دانشگاه با بیش از هفده سده قدمت از باستانی‌ترین مراکز آموزشی خاورمیانه محسوب می‌شود. در آنجا آموزش‌هایی در حوزه پزشکی، فلسفه، الهیات و سایر علوم ارائه می‌شد که بر اساس سنت زرتشتی و ایرانی بود و از سنت یونانی، هندی و… نیز بهره می‌برد. همچنین، این دانشگاه مهم‌ترین مرکز پزشکی باستان در قرون ششم و هفتم میلادی بود. جندی‌شاپور در محدوده شوشتر، شوش و دزفول کنونی بود. همچنین برخی آثار یونانی، هندی و سریانی همانند کلیله و دمنه، خدای‌نامه و سندبادنامه به فارسی ترجمه شده است.

دانشگاه‌ها زمینه پیشرفت علمی بسیاری را فراهم کردند، مخصوصا زمانی‌که ما در تحریم هستیم جوانان ما در دانشگاه‌ها همت کردند که نقشی تعیین‌کننده در مقابله با تحریم‌ها داشته باشند و راه‌اندازی شرکت‌های دانش‌بنیان و نانوفناوری از دانشگاه‌ها نشئت گرفته که مشکلات بسیاری را حل کرده است.

بعد از انقلاب اسلامی انتظار می‌رفت که هویت مراکز علمی همانند دانشگاه‌ها تغییر کند و دانشگاه شاهنشاهی تبدیل به دانشگاه اسلامی شود. در همین راستا برخی افراد، طرح‌هایی را برای اسلامی شدن دانشگاه‌ها ارائه دادند؛ مثلاً گفتند برای اسلامی شدن باید فرایض مذهبی را در میان دانشجویان رواج دهیم و برای اعمال عبادی دانشجویان زمینه‌سازی کنیم؛ مثلاً دعای کمیل برگزار کنیم و مراسم اعتکاف را ترویج کنیم و دانشجویان را به منظور شرکت در سخنرانی‌های مذهبی و دروس اخلاق تشویق کنیم.

به نظر حضرت آیت‌الله جوادی آملی، اگر قرار باشد دانشگاه اسلامی شود، لازم است متون دانشگاهی و درسی اسلامی شود. به تعبیر ایشان، باید نظام فاعلی و غایی اشیا مورد توجه قرار گیرد و در دانشگاه‌ها از خلقت الهی بحث شود. در شرایط کنونی در دانشگاه‌ها به جای اینکه گفته شود سیر موجودات در خلقت الهی از کجا شروع شده و به کجا می‌انجامد، گفته می‌شود که طبیعت چنین کرد و فلان اقتضائات را دارد.

اگر در دانشگاه از خلقت سخن گفته شود، به خالق توانا و مدبر هم توجه می‌شود و مسئولیت‌پذیری انسان هم مطرح ‌می‌شود، اما اگر از طبیعت سخن به میان بیاید، هیچ مسئولیتی برای انسان ثابت نمی‌شود، چراکه انسان در برابر طبیعت مسئولیت ندارد، بلکه باید در برابر خدا پاسخگو باشد، چون همین طبیعت را خدای متعال خلق کرده است. اگر قصد افرادی که از طبیعت سخن می‌‌گویند خدای علیم و قادر باشد، ایرادی ندارد، اما اگر مقصود غیر از این باشد، به تعبیر حضرت آیت‌الله جوادی ‌آملی، چیزی غیر از اوهام و خرافات نیست. اگر در متون درسی به جای استناد به طبیعت، خلقت الهی جایگزین شود، بدین ترتیب قداست علوم دانشگاهی اگر از علوم حوزوی بیشتر نباشد کمتر هم نخواهد بود، چراکه در علوم حوزوی قول خداوند را تفسیر می‌‌کنیم و می‌گوییم که خداوند چنین فرمود و در علوم دانشگاهی هم باید فعل خدا را تفسیر کنیم.
*با این اوصاف باید بپرسیم که معنای اسلامی شدن علوم چیست؟

معنای اسلامی شدن علوم مثلاً در علم طب این نیست که بگوییم همه فرمول‌های ریز و درشت طب در احادیث آمده باشد، همان گونه که نماز و روزه در احادیث آمده است، چراکه تمام مباحث عقلی و استنادات اصولی که در این فن به کار رفته در قرآن و احادیث نیامده است، بلکه برخی اصطلاحات اصولی و فقهی هم ریشه قرآنی و حدیثی ندارند. بنابراین علاوه بر اینکه باید ضوابط دینی در دانشگاه‌ها رعایت شود، باید کتاب‌های درسی نیز اسلامی شوند.

اسلامی بودن کتاب‌های درسی هم به این معناست که در آنها با رهنمود عقلِ برهانی و به کمک نقل معتبر، قرآن و سنت معصومین(ع)، در مورد آفریدگار جهان و هدف از آفرینش بحث شود. اگر چنین باشد، دانشگاه‌ها اسلامی خواهند شد. قرآن به توحید ربوبی اشاره می‌کند که آغاز و انجام جهان، فیض خداوند است و همه موجودات مخلوق و معلول خداوندند و خداوند نظام هستی را اداره می‌‌کند. در آیات قرآن مخصوصاً در سوره انعام تعبیر «هو الذی» بسیار زیاد است و خلقت و بسیاری از موارد دیگر به خدا نسبت داده شده است؛ از جمله در آیه ششم سوره آل عمران آمده است: «هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ فِي الْأَرْحَامِ كَيْفَ يَشَاءُ ۚ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ؛ خداست آن که صورت شما را در رحم مادران می‌نگارد هر گونه اراده کند. خدایی جز آن ذات یکتا نیست که (به هر چیز) توانا و داناست.» در آیه دوم سوره انعام نیز آمده است: «هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ طِينٍ ثُمَّ قَضَىٰ أَجَلًا ۖ وَأَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ ۖ ثُمَّ أَنْتُمْ تَمْتَرُونَ؛ اوست خدایی که شما را از گِلی آفرید، پس فرمان اجل و مرگ را بر همه کس معین کرد، و اجلی که معین و معلوم است به نزد اوست، باز شما شک در آیات او می‌کنید.» در دانشگاه اسلامی باید همه افعال را به خدا نسبت دهیم.

علاوه بر این عقل به تعبیر روایات، حجت باطنی خداوند است و وقتی حجت باطنی با دلیل معتبر همراه شود، به تعبیر آیت‌الله جوادی آملی، با نقل همراه است و بر همین اساس در دانشگاه‌ها مطالب فقه، اصول فیزیک، جغرافیا و … را استخراج کنیم. رهاورد آن علم اسلامی است، یعنی با ابزار عقل به سمت نقل برویم و علوم را کشف کنیم و در این صورت دانشگاه اسلامی خواهد شد. امام جعفر صادق(ع) فرمودند که خداوند دو حجت ظاهری و باطنی دارد. حجت ظاهریِ خداوند، انبیاء، رسولان و ائمه(ع) هستند و حجت‌ باطنی نیز عقل است. دانشگاهی که این دو را به خوبی به کار گیرد، به دانشگاه اسلامی تبدیل می‌شود.

همچنین علم تجربی گاهی قارونی است و همه چیز را زاییده فکر خود می‌داند، اما وقتی خدا را لحاظ نکنیم، به جایی نمی‌رسیم، بلکه باید موفقیت‌ها را به خدا نسبت دهیم. باید علمی که موضوع آن خدا، صفت خدا یا قول الهی است، به علم دینی تبدیل ‌شود و نمی‌توان آن را غیردینی نام نهاد، اما علمی همانند هنر داریم که فعل انسان است و اگر مطابق با موازین دینی باشد، تبدیل به علم دینی می‌شود در غیر این صورت غیردینی است. لذا دانشگاه اسلامی باید طبیعت را کنار بگذارد و به جای طبیعت، خالق را مطرح کند و همه افعال را فیض و بخشش خدا بداند. با این اوصاف، دانشگاه غیراسلامی نیز دانشگاهی است که طبیعت را جای خلقت بگذارد.

*به نظر شما در شرایط کنونی اهداف ما در زمینه دانشگاه اسلامی تا چه اندازه محقق شده است؟

متأسفانه آنچه خواسته علما و بزرگان دین بوده به نحو احسن محقق نشده است و هنوز بسیاری از علوم در دانشگاه‌ها به طبیعت نسبت داده می‌شوند و شاید کپی‌برداری از دانشگاه‌های اروپایی است، در حالی که دانشگاه مکان مقدسی است و باید تقدس آن حفظ شود و در این راستا متون دانشگاهی اسلامی شوند.

*پیشنهادات و راهکارهای شما برای پایان دادن به این وضعیت و تحقق اهداف در این زمینه چیست؟

پیشنهاد همان است که علما و بزرگان دین ارائه می‌دهند و معتقدند که باید دروس دانشگاهی، دینی شوند و در مواردی که افعال به طبیعت نسبت داده می‌شود آن را به خدا نسبت دهیم. اگر اساتید در دانشگاه‌ها چنین مواردی را مد نظر قرار دهند، شاهد تحقق دانشگاه اسلامی خواهیم بود. البته نیازی نیست که محتواهای درسی تغییر کنند، بلکه صرفاً نسبت آن با خدا اهمیت دارد، چون اگر محتوا به خدا نسبت داده شود، به معنای اسلامی بودن آن است.

 

نظر شما

captcha