امروز پنج شنبه 1403/09/01
Skip to main content
×

هشدار

اجزای کامپوننت را به یک آیتم منو اختصاص بدهید

نقش اساسی علم و فناوری در پیشرفت و توسعه جوامع از موضوعاتی است که کسی در آن تردید ندارد و عناصری همچون قدرت ملی و رفاه اجتماعی یک کشور تابع این دو مؤلفه بنیادی است. درخشان‌ترین فصل فرهنگ ایرانی ـ اسلامی مقارن با دوران شکوفایی علم و دانش در جامعه و شکل‌گیری تمدن اسلامی بود؛ تمدنی که مسلمان‌ها قرن‌ها در حسرت احیای آن کوشیدند، ولی راه به جایی نبردند. متأسفانه با گذشت زمان، وضعیت تولید علم در کشور بغرنج به نظر می‌رسد و به حوزه علوم انسانی و اسلامی نیز تسری پیدا کرده است. به همین دلیل امروزه مسئله «تولید علم» به یکی از دغدغه‌های اساسی اندیشمندان حوزوی و دانشگاهی بدل شده است. به اعتقاد این گروه، تولید علم در ایران خصوصاً در حوزه علوم انسانی وضعیت نامطلوبی دارد و ایرانیان مشارکتی در تولید دانش جهانی ندارند. بی‌گمان این مسئله در آینده پیامدهای بسیار منفی‌ای خواهد داشت و ما را در دستیابی به اهداف و آرمان‌های ملی ناکام می‌گذارد. به همین دلیل تصمیم گرفتیم در گفت‌وگو با اندیشمندان و دغدغه‌مندان این حوزه به بررسی ابعاد وضعیت تولید علم در ایران و عوامل و نتایج آن بپردازیم. در نخستین گفت‌وگو با مهدی گلشنی، استاد دانشگاه صنعتی شریف، هم‌صحبت شدیم. مهدی گلشنی فیزیک‌دان، پژوهشگر فلسفه علم، مترجم، استاد بازنشسته دانشگاه صنعتی شریف، عضو سابق شورای عالی انقلاب فرهنگی، و عضو پیوسته فرهنگستان علوم ایران است. او از برگزیدگان همایش چهره‌های ماندگار در عرصه فیزیک و برنده کتاب سال جمهوری اسلامی ایران به شمار می‌‌آید.

نقش اساسی علم و فناوری در پیشرفت و توسعه جوامع از موضوعاتی است که کسی در آن تردید ندارد و عناصری همچون قدرت ملی و رفاه اجتماعی یک کشور تابع این دو مؤلفه بنیادی است. درخشان‌ترین فصل فرهنگ ایرانی ـ اسلامی مقارن با دوران شکوفایی علم و دانش در جامعه و شکل‌گیری تمدن اسلامی بود؛ تمدنی که مسلمان‌ها قرن‌ها در حسرت احیای آن کوشیدند، ولی راه به جایی نبردند. متأسفانه با گذشت زمان، وضعیت تولید علم در کشور بغرنج به نظر می‌رسد و به حوزه علوم انسانی و اسلامی نیز تسری پیدا کرده است. به همین دلیل امروزه مسئله «تولید علم» به یکی از دغدغه‌های اساسی اندیشمندان حوزوی و دانشگاهی بدل شده است. به اعتقاد این گروه، تولید علم در ایران خصوصاً در حوزه علوم انسانی وضعیت نامطلوبی دارد و ایرانیان مشارکتی در تولید دانش جهانی ندارند. بی‌گمان این مسئله در آینده پیامدهای بسیار منفی‌ای خواهد داشت و ما را در دستیابی به اهداف و آرمان‌های ملی ناکام می‌گذارد. به همین دلیل تصمیم گرفتیم در گفت‌وگو با اندیشمندان و دغدغه‌مندان این حوزه به بررسی ابعاد وضعیت تولید علم در ایران و عوامل و نتایج آن بپردازیم. در نخستین گفت‌وگو با مهدی گلشنی، استاد دانشگاه صنعتی شریف، هم‌صحبت شدیم. مهدی گلشنی فیزیک‌دان، پژوهشگر فلسفه علم، مترجم، استاد بازنشسته دانشگاه صنعتی شریف، عضو سابق شورای عالی انقلاب فرهنگی، و عضو پیوسته فرهنگستان علوم ایران است. او از برگزیدگان همایش چهره‌های ماندگار در عرصه فیزیک و برنده کتاب سال جمهوری اسلامی ایران به شمار می‌‌آید.

معتقدید مقالاتی که در کشور نوشته می‌شود در سطح جهانی قابلیت ارائه ندارند. آیا این امر به دلیل عقب‌ماندگی از علم روز دنیاست یا دلیل دیگری دارد؟

علت اینکه مقالات ما قابلیت ارائه ندارند خیلی واضح است، زیرا آن را معیار قرار دادند؛ یعنی گفتند مقالات باید در مجلات ISI یا ISC منتشر شود یا هر سال باید مقاله فلان داشته باشید. اگر شما برای رفع نیازهای کشور کاری کنید، در مجلات ISI منتشر نمی‌شود؛ چون کار تازه نکردید و همان کاری را که غرب می‌کرد در داخل اجرا کردید. مثلاً غرب سنگ‌شکن کلیه داشت. استاد ما هم سنگ‌شکن کلیه ساخت ولی آن سال ترفیع نگرفت. از طرف دیگر شما باید نوآوری کنید و این امر یک‌روزه و یک‌ساله انجام نمی‌شود، ده سال طول کشید تا انیشتین به نظریه جدید رسید.

به سبب این مسائل، آدم درجه یک کار درجه سه انجام می‌دهد تا در آن مجلات مقاله داشته باشد. ممکن است کسی یک مقاله داشته باشد، ولی هم ارزش با صد مقاله یک نفر دیگر باشد، اما فقط تعداد مهم است و براساس تعداد آمار می‌دهند نه کیفیت. ممکن است کسی مقاله‌ای بنویسد که با پانصد مقاله برابر باشد. بنده در یکی از کمیته‌های انقلاب فرهنگی گزارشی ارائه کردم و گفتم که مجله نیچر یک مقاله درباره اثرگذاری علم در داخل کشور چاپ کرد. بر اساس آن مقاله، پاکستان و مصر از ما جلوتر هستند. متأسفانه آقایان فقط بر اساس تعداد، آمار می‌دهند و حقایق گفته نمی‌شود.

به نظر شما عدم تولید علم در بلند مدت چه آسیب‌هایی در پی دارد؟ چون شاید برخی بگویند تکنولوژی را وارد می‌کنیم. پاسخ شما به این افراد چیست؟

اولاً دستور اسلام این است که خودمان پیشرو باشیم. ثانیاً خارجی‌ها چیزهایی که صلاحشان است به ما می‌دهند و چیزهایی که صلاحشان نیست به ما نمی‌دهند. بعد از این هم بیشتر و بیشتر نخواهند داد. فقط وقتی می‌توانیم از این تحریم‌ها نجات پیدا کنیم که به خودمان متکی باشیم. راه دوم هم ندارد. انگلیس بعد از جنگ جهانی دوم به خودش اتکا کرد و پیشرفت کرد. بعد از جنگ جهانی، همه کشورها با آلمان مخالف بودند، ولی طی پنج سال، اقتصاد اول اروپا شد. یادم هست که آن زمان مرحوم مصدق از «یالمار شاخت» دعوت کرد که بیاید و بگوید چگونه اقتصاد بدون نفت داشته باشیم. متأسفانه ما به خودمان متکی نیستیم و این‌گونه پیش نمی‌رویم. نمی‌گویم از غرب چیزی یاد نگیریم، بلکه یاد بگیریم، ولی متوقف نشویم.

وقتی شما رویکرد انتقادی به غرب دارید، برخی فکر می‌کنند منظورتان این است که غرب راه خودش را برود و ما هم راه خودمان را برویم، ولی مقصود شما این است که در تولید علم با غرب مشارکت کنیم.

در استثمار غرب مشارکت نکنیم، چون در حال نابود کردن جهان است. در عوض کارهای مثبت غرب را بگیریم. یکی از کارهای مثبت غرب این است که بزرگان علم به سراغ فلسفه رفتند، ولی ما این کار را نکردیم. حرف من این است که علمشان را بگیریم و رویش کار کنیم. نمی‌گویم با آنها رابطه نداشته باشیم، بلکه می‌گویم خودمان هم می‌توانیم.

امام در سال‌های اول انقلاب صراحتاً گفتند که همان کارهایی را که غرب می‌کند ما هم می‌توانیم انجام دهیم، ولی این حرف در داخل عملی نشده، زیرا خودباوری تزریق نشده است. ما فقط مطلب یاد دادیم. علم برای فهمیدن جهان است. چند نفر از دانشجویان می‌خواهند جهان را بفهمند؟ افراد بسیاری می‌خواهند که مدرک و بعد پست بگیرند. علم ما فقط برای کاسبی است. باید وسیله معاش فراهم باشد ولی نباید علم را برای این بخوانیم. شما حتماً باید مدرک دکترا داشته باشید تا مقامی به دست بیاورید. در آمریکا این‌طور نیست. در آمریکا فردی مدرک لیسانس داشت، ولی دانشمند تراز اول غرب بود.

جواب یک پرسشم را شما نگرفتم. در کشورمان شخصیت‌هایی در عرصه علوم انسانی فعال هستند؛ مثل آیت‌الله مصباح یزدی و آیت‌الله جوادی آملی. چرا اندیشه این شخصیت‌ها در عرصه بین‌المللی ترویج نمی‌شود؟ مشکل کجاست؟

مشکل از خود تشکیلات است. غربی‌ها سعی کردند که افکارشان را همه‌جا ترویج بدهند، ولی حوزه علمیه ما نخواست این کار را انجام دهد. البته آقای مصباح یزدی کمی در این مسیر جلو رفتند و تعدادی دانشجو را به غرب فرستادند، ولی ما برای رفع نیازهای روز و روشنگری برای ابهامات فرهنگی کاری نکرده‌ایم. ما باید با زبان روز حرف بزنیم. مرحوم مطهری به زبان روز حرف می‌زد. ایشان کتاب‌های روز را خواندند و فهمیدند که مشکلات فکری جوانان در چه حوزه‌ای است. لذا جواب دادند. آیت‌الله محمدتقی جعفری هم همین کار را کردند، ولی حوزه‌های ما به دنبال رفع اشکالات و شبهات محیط نبوده‌اند. در پی این نبودند که با غرب مبادله و در کنفرانس‌های غرب شرکت کنند. الان در غرب فیزیکدان، فیلسوف و زیست‌شناس با هم کنفرانس دارند ولی در ایران چنین برنامه‌هایی را نداریم. بنابراین باید همان‌طور که آقای مطهری رابطه‌شان با دانشگاهیان قوی بود، رابطه حوزه با دانشگاه هم این‌گونه باشد و با زبان روز صحبت کند. نحوه بیان مرحوم مطهری به گونه‌ای بود که دانش‌آموز متوسطه هم می‌فهمید. پس بخشی از اشکالات از خودمان است. حوزه باید دغدغه فرهنگ حاکم بر محیط را داشته باشد و با زبان روز به میدان بیاید. در حوزه تلاش‌هایی انجام شده، ولی در حد نیاز روز نبوده است.

در کشور جریاناتی به دنبال تولید علم بومی هستند. بدین ترتیب شما آینده را چطور می‌بینید؟ فکر می‌کنید رو به اصلاح می‌رویم یا رو به انحطاط؟

به نظرم به اصلاح روی نمی‌‌آرویم. البته روایت‌های غلطی از علم بومی وجود دارد؛ مثلاً می‌گویند باید تمام مطالب علوم را از قرآن استخراج کنیم. به نظرم این کار تولید علم بومی نیست. معنای علم بومی این است که شما علم را از همه جا می‌گیرید و در چارچوب اسلامی قرار می‌دهید. «انظر الی ما قال و لاتنظر الی من قال» به همین موضوع اشاره می‌کند. ممکن است یک مسیحی هم حرف درست و حسابی بزند. ما باید با جهان مبادله و گفت‌وگو داشته و اثرگذار باشیم. من هر جا شرکت کردم اثرگذار بودم. همیشه در کنفرانس‌های علم و الهیات شرکت می‌کردم و مقالاتم جزء مقالات برگزیده بود. می‌توانیم این کار را بکنیم، ولی خودمان نکردیم. باید در کنفرانس‌ها شرکت کنیم و اثرگذار باشیم. خوشبختانه موهبتی که خدا نصیب ما کرده این است که اخیراً افکار اندیشمندان غربی به افکار اسلام نزدیک شده است. نمونه آن را در کتاب‌هایم نشان داده‌ام. بنابراین اکنون فرصت خوبی است که از غفلت بیدار شویم.

شما پیشنهادهایی را برای حل این مشکل بیان کردید، مثل خودباوری و احیای فرهنگ اسلامی. به نظر شما این تغییرات باید از کجا شروع شود؟

از دبستان و دبیرستان. باید افرادی شایسته برای دبستان و دبیرستان کتاب تدوین کنند. به موازات آن برای دانشگاه کتاب بنویسند. دانشگاه MIT بزرگترین دانشگاه مهندسی آمریکاست. یک زمان استادان مهندسی دانشگاه مقاله نوشتند و گفتند که فارغ‌التحصیلان این دانشگاه در جامعه موفق نیستند. رئیس دانشگاه با اساتید علوم انسانی و مهندسی جلسه گذاشت و قرار شد همه دانشجویان دروس علوم انسانی بخوانند. دانشگاهMIT گفت که دانشجویان باید هشت درس علوم انسانی را بگذرانند. این کار در ایران انجام می‌شود؟ فقط شعار می‌دهیم.

اکنون در غرب مدرک علوم انسانی و فیزیک و لیسانس مهندسی و علوم انسانی می‌دهند، ولی ما این کار را می‌کنیم؟ اگر از آنها تقلید می‌کنیم، چرا کارهای مثبتشان را تقلید نمی‌کنیم؟ باید برنامه‌ریزی درازمدت از دبستان تا دانشگاه وجود داشته باشد تا فرزندان ما این‌قدر تک‌بعدی بار نیایند. نمی‌توان دنیا را با یک تخصص ارائه کرد، بینش وسیع‌تری می‌خواهد. نیازهای انسان با یک بینش رفع نمی‌شود. غرب در این جهت تغییر کرده است، ولی ما از این جهت مثبت غرب تقلید نکردیم.

شما درباره نفوذ هم صحبت کردید. لطفاً کمی بیشتر درباره نقش جریان نفوذ در وضعیت کنونی تولید علم در کشور توضیح دهید.

در اوایل انقلاب خانم دکتری که ژنتیک خوانده و در بیمارستانی در نیویورک متخصص و مرید امام خمینی بودند مقاله‌ای نوشتند که من خواندم و به شخصیت‌های سیاسی آن روز کشور هم دادم. وزارت امور خارجه آمریکا به یک بنیاد تحقیقاتی گفته بود که از چه راهی می‌توانم بهتر در کشورهای جهان سوم نفوذ کنم؟ تحقیق کردند و گفتند که از طریق دانشگاه‌ها. بنابراین غربی‌ها تلاش کردند که از طریق دانشگاه عوامل نفوذ خود را وارد کشور کنند. من به عین برخی عواملشان را می‌بینم و برایم ثابت شده است و گاه پُست‌های حساسی را به دست می‌آورند. در دوره ریاست‌ جمهوری قبلی یک موردش را به وزیر اطلاعات گزارش دادم. غرب فهمیده این راه پیشرفتش است. نتانیاهو سی سال پیش گفت که ما از طریق اسلحه پیش نمی‌رویم، بلکه فقط از راه نفوذ پیش می‌رویم. متأسفانه در کشور از این قضیه هراسی وجود ندارد.

اگر سخن پایانی هست بفرمایید.

مهم‌ترین مسئله ما فراموشی فرهنگ است. اسلام را به نماز و روزه و زکات خلاصه نکنیم. اسلام فرهنگ عمیقی دارد. سعی کنیم آن فرهنگ عمیق را، که بر همه ابعاد حیات انسان اثرگذار است، به مردم یاد بدهیم. یک شخصی که برنده جایزه نوبل است می‌گوید که علم نمی‌تواند به این سؤال جواب دهد که چرا به دنیا آمدم، در این دنیا چه کار می‌کنم و در آخر کجا می‌روم. این همان سؤال مولوی است. باید اینها برای ما دغدغه باشد که در این دنیا چه کار می‌کنیم و وظیفه‌مان چیست. باید ارزش‌های اخلاقی برایمان مطرح باشد و برای چه علم را به کار می‌بریم. بنابراین باید به فرهنگ اسلامی برگردیم و اولویت را به فرهنگ بدهیم. متصدیان فرهنگ باید محیط را رصد کنند و ببینند که در دانشگاه‌ها و مدارس چه می‌گذرد. در این صورت امید است که وضعیتمان تغییر کند.

 

نظر شما

captcha