امروز یکشنبه 1403/02/09
Skip to main content
×

هشدار

اجزای کامپوننت را به یک آیتم منو اختصاص بدهید

بازسازی انقلابی فرهنگ

  

حجت الاسلام حبیب الله بابایی رئیس پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، در یادداشتی به ضرورت «بازسازی انقلابی» در امر فرهنگ پرداخته است. در این راستا چهار نکته به نظر می‌رسد:

۱. بازسازی انقلابی‌ فرهنگ به معنای تنگ‌تر کردن دایرۀ انقلابی‌گری آنهم با تفسیرهای تنگ برخی از تکنوکرات‌های جوان فرهنگی در نهادهای انقلابی نیست. اقتضائات انقلابی‌گری در حوزه فرهنگ متفاوت است از اقتضائات انقلابی‌گری در حوزه اقتصاد و سیاست. انقلابی‌گری اگر بخواهد سر از «حرکتی بنیانی، خردمندانه، عاقلانه و برخاسته از اندیشه و حکمت» دربیاورد، باید طیف متنوع فکری و فرهنگی در ایران امروز را تجمیع کرده و از برآیند تراکم نخبگانی در ساحت فرهنگ و هنر بتواند حرکتی بزرگ بیافریند.

۲. متصدیان فرهنگی کشور که در صدد بازسازی انقلابی فرهنگ هستند، باید رابطه تنگاتنگ «اخلاق و انقلابی‌گری» و «اخلاق و فرهنگ» را نیک بدانند و بخوبی از آن مراقبت کنند. مدت‌هاست که تملق و چاپلوسی در میان برخی جریانات سیاسی از جمله بعضی جریانات انقلابی نفوذ کرده و نوعا کسانی که صراحت و صداقت می‌ورزند مطرود و مغضوب واقع می‌شوند، این در حالی است که رشد رذیلت‌های اخلاقی در نسبت معکوسی با رشد فرهنگ است و بی‌توجهی به آن حرکت فرهنگی را از اساس عقیم می‌کند.

۳. رویکردهای پوپولیستی شاید در حوزه یارانه و اقتصاد و توجه به اقشار پایین جامعه مفید باشد، لیکن تکرار آن رویکرد در ساحت فرهنگ خطایی فاحش است. اساسا در ساحت فرهنگ، شعارهای عامیانه راهی نمی‌گشاید و بلکه بر «ضد فرهنگ» تبدیل می‌شود. از این رو به نظر می‌رسد دولت در امر فرهنگ باید راه تعامل با نخبگان فرهنگی را به رسمیت بشناسد و صادقانه به آن باور داشته باشد تا بتواند چشم‌انداز جدیدی را در ساحت فرهنگ بگشاید.

۴. و نکته پایان اینکه، فرهنگ جامعه اسلامی را باید در راستای تمدن اسلامی دید. رویکرد تمدنی در حوزه فرهنگ نه نگاهی لوکس و فانتزی، بلکه یک نگاه استراتژیک است. فرهنگ جامعه ایرانی زمانی سامان پیدا می‌کند که حداقل بتوان آن را در جغرافیای فرهنگی جهان اسلام تحلیل کرد. از این رو، هرچند زبان‌دانی وزیر خارجه جمهوری اسلامی لازم و ضروری است، لیکن مهم‌تر از آن وزیر فرهنگ جمهوری اسلامی است که دست کم باید زبان‌های اصلی جهان اسلام را بداند، وضعیت فرهنگی (چالش‌های و ظرفیت‌ها) جهان اسلام را بشناسد، و با نخبگان فرهنگی جهان اسلام بتواند ارتباط برقرار کند تا بلکه بتواند در حل مسئله‌های فرهنگی بومی و محلی نیز طیّ طریق نماید.

 انتهای پیام/

بازسازی انقلابی فرهنگ

  

حجت الاسلام حبیب الله بابایی رئیس پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، در یادداشتی به ضرورت «بازسازی انقلابی» در امر فرهنگ پرداخته است. در این راستا چهار نکته به نظر می‌رسد:

۱. بازسازی انقلابی‌ فرهنگ به معنای تنگ‌تر کردن دایرۀ انقلابی‌گری آنهم با تفسیرهای تنگ برخی از تکنوکرات‌های جوان فرهنگی در نهادهای انقلابی نیست. اقتضائات انقلابی‌گری در حوزه فرهنگ متفاوت است از اقتضائات انقلابی‌گری در حوزه اقتصاد و سیاست. انقلابی‌گری اگر بخواهد سر از «حرکتی بنیانی، خردمندانه، عاقلانه و برخاسته از اندیشه و حکمت» دربیاورد، باید طیف متنوع فکری و فرهنگی در ایران امروز را تجمیع کرده و از برآیند تراکم نخبگانی در ساحت فرهنگ و هنر بتواند حرکتی بزرگ بیافریند.

۲. متصدیان فرهنگی کشور که در صدد بازسازی انقلابی فرهنگ هستند، باید رابطه تنگاتنگ «اخلاق و انقلابی‌گری» و «اخلاق و فرهنگ» را نیک بدانند و بخوبی از آن مراقبت کنند. مدت‌هاست که تملق و چاپلوسی در میان برخی جریانات سیاسی از جمله بعضی جریانات انقلابی نفوذ کرده و نوعا کسانی که صراحت و صداقت می‌ورزند مطرود و مغضوب واقع می‌شوند، این در حالی است که رشد رذیلت‌های اخلاقی در نسبت معکوسی با رشد فرهنگ است و بی‌توجهی به آن حرکت فرهنگی را از اساس عقیم می‌کند.

۳. رویکردهای پوپولیستی شاید در حوزه یارانه و اقتصاد و توجه به اقشار پایین جامعه مفید باشد، لیکن تکرار آن رویکرد در ساحت فرهنگ خطایی فاحش است. اساسا در ساحت فرهنگ، شعارهای عامیانه راهی نمی‌گشاید و بلکه بر «ضد فرهنگ» تبدیل می‌شود. از این رو به نظر می‌رسد دولت در امر فرهنگ باید راه تعامل با نخبگان فرهنگی را به رسمیت بشناسد و صادقانه به آن باور داشته باشد تا بتواند چشم‌انداز جدیدی را در ساحت فرهنگ بگشاید.

۴. و نکته پایان اینکه، فرهنگ جامعه اسلامی را باید در راستای تمدن اسلامی دید. رویکرد تمدنی در حوزه فرهنگ نه نگاهی لوکس و فانتزی، بلکه یک نگاه استراتژیک است. فرهنگ جامعه ایرانی زمانی سامان پیدا می‌کند که حداقل بتوان آن را در جغرافیای فرهنگی جهان اسلام تحلیل کرد. از این رو، هرچند زبان‌دانی وزیر خارجه جمهوری اسلامی لازم و ضروری است، لیکن مهم‌تر از آن وزیر فرهنگ جمهوری اسلامی است که دست کم باید زبان‌های اصلی جهان اسلام را بداند، وضعیت فرهنگی (چالش‌های و ظرفیت‌ها) جهان اسلام را بشناسد، و با نخبگان فرهنگی جهان اسلام بتواند ارتباط برقرار کند تا بلکه بتواند در حل مسئله‌های فرهنگی بومی و محلی نیز طیّ طریق نماید.

 انتهای پیام/

نظر شما

captcha