Compartir en Telegram مدیر اخبار دوشنبه ۱۴۰۱/۱۲/۰۱ | ۰۴:۳۷ ۳۱۳ بازدید انتشار کتاب «تحول علوم انسانی از مبادی تا روششناسی» کتاب «تحول علوم انسانی از مبادی تا روششناسی» اثر دکتر سید محمدرضا تقوی استاد روانشناسی بالینی دانشگاه شیراز در ۴۴۷ صفحه توسط انتشارات مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا منتشر شده است. از دیدگاه دکتر تقوی، تحول علوم انسانی در معانی «بروزرسانی، بومیسازی، کارآمدی، و اسلامیسازی» بکار رفته است. ۱) «تحول به معنای بروزرسانی» برای مرحلۀ گذار و جلوگیری از تضعیف دریافتهای بین تمدنی، لازم و کارآمد است؛ ۲) تحول علوم انسانی در معنای «بومیسازی» را میتوان «متناسبسازی» محتوای علم با فرهنگ زیست بوم محل مورد استفاده دانش دانست؛ ۳) تحول در معنای کارآمدی به معنای «حداکثر بهرهبرداری از ظرفیت دانش رایج» فرض میشود. به نظر میرسد تحول علوم انسانی در هر سه معنای فوق گرچه ضروری است لیکن از آنچنان بردی که بتواند غایتمندی دانش را تحت تاثیر قرار دهد برخوردار نیست؛ ۴) اگر قرار است تحول علوم انسانی به شکل دادن یک نظامواره منسجم و یکپارچه در دانش، که میتواند در زندگی و زیست بوم ما تغییرات بهینه و متناسب را محقق نماید، منتهی شود، باید تحول علوم انسانی را در ژرفترین معنای خود که تغییر و بسط در منطق تولید علم است فرض نمود. پیش فرض کتاب آن است که هر رویکرد علمی با یک منطق زیربنایی پا به عرصۀ علم میگذارد. لذا تحول در علم رایج، بدون بسط و تحول در منطق علم، تنها میتواند لایههای روبنایی دانش موجود را تحت تاثیر قرار دهد. با چنین نگرشی کتاب حاضر تلاش دارد تا مفاهیم کلیدی علوم انسانی را با نگاه تحولی مطرح نماید. کتاب «تحول علوم انسانی از مبادی تا روششناسی» اثر دکتر سید محمدرضا تقوی استاد روانشناسی بالینی دانشگاه شیراز در ۴۴۷ صفحه توسط انتشارات مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا منتشر شده است. از دیدگاه دکتر تقوی، تحول علوم انسانی در معانی «بروزرسانی، بومیسازی، کارآمدی، و اسلامیسازی» بکار رفته است. ۱) «تحول به معنای بروزرسانی» برای مرحلۀ گذار و جلوگیری از تضعیف دریافتهای بین تمدنی، لازم و کارآمد است؛ ۲) تحول علوم انسانی در معنای «بومیسازی» را میتوان «متناسبسازی» محتوای علم با فرهنگ زیست بوم محل مورد استفاده دانش دانست؛ ۳) تحول در معنای کارآمدی به معنای «حداکثر بهرهبرداری از ظرفیت دانش رایج» فرض میشود. به نظر میرسد تحول علوم انسانی در هر سه معنای فوق گرچه ضروری است لیکن از آنچنان بردی که بتواند غایتمندی دانش را تحت تاثیر قرار دهد برخوردار نیست؛ ۴) اگر قرار است تحول علوم انسانی به شکل دادن یک نظامواره منسجم و یکپارچه در دانش، که میتواند در زندگی و زیست بوم ما تغییرات بهینه و متناسب را محقق نماید، منتهی شود، باید تحول علوم انسانی را در ژرفترین معنای خود که تغییر و بسط در منطق تولید علم است فرض نمود. پیش فرض کتاب آن است که هر رویکرد علمی با یک منطق زیربنایی پا به عرصۀ علم میگذارد. لذا تحول در علم رایج، بدون بسط و تحول در منطق علم، تنها میتواند لایههای روبنایی دانش موجود را تحت تاثیر قرار دهد. با چنین نگرشی کتاب حاضر تلاش دارد تا مفاهیم کلیدی علوم انسانی را با نگاه تحولی مطرح نماید. نظر شما ارسال