Compartir en Telegram مدیر اخبار یکشنبه ۱۴۰۱/۱۱/۰۹ | ۰۹:۱۳ ۳۵۱ بازدید بررسی اندیشهها و خدمات علمی استاد باقری هفتمین عصرانه از سلسله عصرانههای علوم انسانی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم با حضور و سخنرانی دکتر سید سعید زاهد زاهدانی، دکتر محمد مهدی لبیبی و دکتر مرجان ربیعی به بررسی اندیشهها و خدمات علمی استاد شهلا باقری اختصاص یافت. در ادامه متن کامل سخنان دکتر زاهد را می خوانید: آثار خانم دکتر شهلا باقری را که مورد بررسی قرار می دادم، فعالیتها و تلاششان و استعدادشان مرا به این فکر انداخت زمانی که ما در خدمت ایشان بودیم، کاش کمی بیشتر می توانستیم کمک کنیم. ایشان استعداد بسیار بالایی دارند، اما ما برای ایشان وقت و فرصت کمی گذاشتیم. کتاب خانواده در قرن بیست و یکم جناب آقای دکتر لبیبی بسیار به من کمک کرد برای اینکه جمع بندی ای از اندیشه های خانم دکتر باقری داشته باشم. آنچه که الان هم عرض می کنم بر مبنای کتاب ارزشمندی است که جناب دکتر لبیبی فراهم کردند. ایشان در این کتاب بسیار خوب از آثار سرکار خانم دکتر باقری جمع بندی ارائه کرده اند و بسیار بی طرفانه و منصفانه مطالب را ارائه داده اند و نقاط قوت را گفتند. سرکار خانم دکتر باقری یکی از جامعه شناسان ذی قیمت کشور ما هستند که اندیشه های استقلالی دارند. واقعیت همین است که، خودشان هم می گویند که ما نمی توانیم با اندیشه دیگران مسائل اجتماعی مان را حل کنیم. جامعه شناسان غربی برای جامعه خودشان اندیشه ورزی داشته اند که بسیار هم ارزشمند است اما اینکه آنها حتما بتوانند مسائل ما را حل کنند، نه این گونه نیست. بدیهی است که آنان نخواهند توانست. به خصوص با توضیحات بسیار خوبی که سرکار خانم باقری هم داده اند مسائل ما هست که علوم ما را رقم می زند. تحقیقات اجتماعی ما باید براساس مسائل ما باشد؛ مسائل ما هم مسائل جامعه و کشور ماست. به خصوص جامعه ایرانی واقعا یک جامعه ای است که همه ما به عضویت در آن مفتخریم، مربوط به شخص خاصی نیست. هر ایرانی در هر جای دنیا هم که باشد مفتخر است که ایرانی است، چرا؟ برای اینکه اولا ما از یک سابقه تاریخی بسیار طولانی برخوردار هستیم؛ برخی می گویند ده هزار سال. حداقل این است که به صورت مدون سه هزار سال سابقه تاریخی و تمدنی داریم. علاوه بر این ما در میان تمام ملتهای دنیا دو تا تمدن ساخته ایم؛ تمدن ایران باستان و تمدن اسلامی که ایرانی ها نقش بسیار مهم و بی بدیل و بی نظیری در ساختن آن داشته اند. امروزه هم جوشش ها و خروش هایی که در جامعه ما هست صحبت از تمدن سازی است؛ یعنی ایرانی ها به قول معروف لقمه کوچک نمی گیرند، همیشه دنبال کارهای بزرگ هستند. انقلاب اسلامی یک قدم بسیار بزرگ جهانی است؛ کما اینکه الان هم شما می بینید سروصداهایی که در خیابان ها و در جامعه ما وجود دارد در مقیاس جهانی است، یک مسأله داخلی نیست. برخی می گویند اینها مسائل داخلی است و برخی از مردم ناراضی هستند. اما وقتی می بینید از کاخ الیزه و کاخ سفید فرمانهایی صادر می شود اینها نشان می دهد که این موضوع حتما مسأله کوچکی نیست. به اصطلاح رویارویی بین المللی و جهانی است. این رویارویی بین المللی و جهانی از یک طرف موجب غرور ماست که ایرانی هستیم و از طرف دیگر هم وظیفه ما را سنگین می کند چون ما باید پاسخ جهان را بدهیم. الان در شرایط پاسخگویی به جهان هستیم. می گویند شما ادعاهایی دارید و ما می خواهیم این ادعاها را خرد و خفه کنیم. نشانه های این اقتدار را در گذشته هم می توان مشاهده کرد؛ وقتی پنج قدرتی که در سازمان ملل حق وتو دارند، یک طرف میز می نشینند و ایران در طرف دیگر میز می نشیند و با هم مذاکره می کنند؛ اینها همه نشانه های قدرت ایران اسلامی است که انقلاب اسلامی این عزت را برای ملت ایران آورده است. طبیعی است که ما هم وظیفه پیدا می کنیم که از آن حمایت کنیم و با این سابقه هویتی بسیار درخشان و این حادثه بسیار استثنائی در دنیا همراه شویم. از این جهت قدر سرکار خانم دکتر باقری را که در این فضا و با استقلال فکری به دنبال شناسایی مسائل و پاسخ گویی به این مسائل هستند را باید بدانیم. به خصوص که به مسئله جنسیت و زن که یکی از مسائل بسیار اساسی جامعه بشری است توجه دارند. هیچ جامعه شناس واقع بینی نیست که معتقد باشد جامعه بدون دین می تواند اداره شود. دین جزء پنج نهاد اصلی اجتماعی به قول دورکیم است که باید حتما در جامعه وجود داشته باشد. تفاوت عمده ای که ما در مکتب اسلام داریم، سرکار خانم دکتر باقری هم از آثارشان این طوری استفاده می شود که دنبال آن هستند، این است که دین اسلام برای خودش یک طرح دارد. آن طرح است که گمشده جامعه بشری است، نه اینکه ما دین را در خدمت و استخدام جامعه برای ارزش ها و معنویت ها و بخشی از نیازهای اجتماعی بگیریم، بلکه می خواهیم از دین استفاده کنیم تا واقعیت های خودمان را بسازیم. ما در جامعه شناسی اسلامی، سه بخش تحقیقاتی مهم داریم؛ یکی بخش وحیانی هر موضوعی است، یکی بخش فلسفی و نظری آن است و یکی هم بخش تجربی. باید این سه بخش را حتما مورد مطالعه قرار دهیم. تفاوتی که با جامعه شناسی روز و معاصر داریم این است که می دانیم علم همه چیز نزد خداست و معصومین(پیامبر اعظم و ائمه اطهار علیهم السلام) به دانش الهی مجهز هستند. به عبارتی با استفاده از حکمت فلسفی که ملاصدرا یکی از شاخص های عمده اش هست، می دانیم دانش های آنها نفس الامر را برای ما تبلیغ و تبیین می کند؛ یعنی آن چیزی که علم حقیقی است؛ علمی که ما نمی توانیم به آن دست پیدا کنیم، فقط می توانیم به آن نزدیک شویم. علومی که به خصوص در مکتب پوزیتیویسم تولید می شود ابطال پذیر است، این علوم ابطال پذیر یعنی اینکه ما بیائیم با شواهد استقرائی، اطلاعات را جمع کنیم و بعد از قرابت ها و نزدیکی ها و جمع بندی هایی که می توانیم روی این اطلاعات حسی پیدا کنیم، نظریه پردازی کنیم. این نظریه معتبر است تا زمانی که با استناد به مشاهده حسی دیگری این را به هم بزنیم. در جامعه شناسی اسلامی برعکس ما به دنبال نظریه خود در متون(دانش الهی) هستیم و آن نفس الامر است. یعنی می خواهیم علم الهی را به دست بیاوریم. مثلا در موضوع زن و خانواده، می خواهیم ببینیم خدا خانواده را چگونه تعریف می کند؟ خداوند نقش زن را چگونه مشخص می کند؟ زن و خانواده با چه هویتی خلق شده اند؟ عناصر و اجزای خانواده چه ارتباطی با هم در دانش الهی که حقیقی و کامل است، دارند؟ به عبارت دیگر تأمین نظریه ما از آن طرف است، یعنی مطالعات وحیانی است که نظریه را برای ما می سازند؛ همان طور که در آثار سرکار خانم دکتر باقری آمده است که مثلا سیره حضرت علی(ع) و فاطمه زهرا(س) را به عنوان الگوی خانواده در نظر می گیرند؛ برای اینکه آنها به دانش الهی از خانواده نزدیک هستند، بنابراین نمود خانواده را آنها ایجاد می کنند. از این جهت نظریه ای که ما به دنبال آن هستیم، اگر در پی سعادت دنیوی و اخروی هستیم، که هدف دین و همه جوامع است، تمام تلاش خود را می کنیم تا آن را بشناسیم. بنابراین الگویی که خانم دکتر باقری به آن اشاره می کنند، به اصطلاح نفس الامر و قانون و الگوی اساسی و اصلی خانواده است که در بخش اول مطالعات جامعه شناسی اسلامی ما می آید. در بخش دوم که بخش فلسفی و عقلی مطالعات جامعه شناسی اسلامی است، می آئیم آن الگویی را که از دانش الهی و متون به دست می آوریم، نظریه پردازی فلسفی می کنیم، یعنی خطوط و مفاهیم اساسی موضوع مورد مطالعه را از آن الگوو علم الهی مشخص می کنیم که چه مفاهیمی است و نسبت بین این مفاهیم چیست؟ در این بخش دوم که بخش فلسفی و نظری جامعه شناسی اسلامی است صحبت از مفاهیم نظری می کنیم و الگوی خانواده را به صورت مفهومی ترسیم می کنیم و حتی اگر بخواهیم با تحقیقات پوزیتیویستی قرابت بدهیم، می گوئیم الگوی نظری و الگوی عملی می سازیم. به این ترتیب الگوی نظری و عملی خودمان را اینجا با اتکا به فلسفه اسلامی طراحی می کنیم. بعد در مرتبه سوم می آئیم به بخش تجربی. یعنی درست برعکس جامعه شناسی رایج که از بخش تجربی شروع می کند و بعد به نظریه دست پیدا می کند، ما از آن طرف وارد بحث تجربی می شویم. در بحث تجربی ما هیچ محدودیتی نداریم که متنی را ناخوانده بگذاریم یعنی باید همه متون را بخوانیم و همه تجربه های بشری در طول تاریخ را مورد ملاحظه قرار دهیم. اگر در این بخش در مطالعات تجربی که تا کنون انجام گرفته کم بگذاریم در طراحی ها دچار مشکل می شویم و در نتیجه در ارائۀ دستورالعمل های اجرایی برای خانواده دچار نقصان می گردیم. باید همه اندیشه های موجود را مورد ملاحظه قرار دهیم و بعد ببینیم که این اندیشه های موجود در علم روز چه مفهومی از خانواده بدست می دهد. به عبارت دیگر در بحث روش پژوهش خانم دکتر هست که واقعیت برساختی است، واقعیت یک چیز عینی مطلق نیست، یعنی ما نوع بشر، از آن زاویه ای که دلمان می خواهد نگاه می کنیم و واقعیت را تعریف می کنیم. این یعنی همان واقعیت ساخته شده. در تئوری های علمی حتی اگر در علم فیزیک هم نگاه کنیم نیوتن از آن زاویه ای که نگاه می کند فیزیک اش را می سازد. انیشتین از آن زاویه ای که نگاه می کند یک فیزیک دیگر می سازد. درست است که همدیگر را کاملا نقض نمی کنند اما به هر صورت روایت نیوتن از واقعیت با روایت انیشتین از واقعیت ماده متفاوت است. یعنی واقعیت ها نزد این دو نفر متفاوت می شود. وقتی واقعیت یک وجود برساختی شد، وقتی تاریخ اندیشه های بشری راجع به مشاهده را مورد مطالعه قرار می دهیم، در واقع واقعیت های ساخته شده در طول تاریخ و در جوامع مختلف را از خانواده مشخص می کنیم. اینها واقعیت هایی هستند که در هر زمان از خانواده گزارش شده است. آن چیزی که فرض می کنیم در غرب به عنوان خانواده تعریف می شود با تعریف خانواده از منظر اسلامی متفاوت است. ما تعریف خودمان را داریم، یعنی واقعیت خانواده در جامعه ما با واقعیت خانواده در جامعه غربی متفاوت می شود. حالا وقتی می خواهیم برای اصلاح خانواده، پیشبرد و استفاده بهینه از آن برنامه ریزی کنیم نمی توانیم تعریف های غربی را نادیده بگیریم، برای اینکه آنها هم در جامعه بشری هستند و تأثیر دارند و کتاب هایشان ترجمه می شود و در داخل جامعه ما اثر می گذارد. به اصطلاح هویتی که ساخته شده یا به اصطلاح از واقعیت خانواده برساخت شده در اندیشه همه اندیشمندان در طول تاریخ الان به کجا رسیده است، یعنی الان دنیا خانواده را چگونه می بیند؟ در آثار سرکار خانم دکتر باقری هست که بالاخره همه اینها را که بررسی می کنیم زن، شوهر و فرزندان اعضای خانواده هستند و اتفاق عمومی بر این است که با حضور این عناصر خانواده تشکیل می شود. در طول تاریخ هم این گونه بوده که با حضور این عناصر خانواده تشکیل می شد و خانم دکتر باقری می فرمایند که پایدارترین سیستم و سازمان اجتماعی است که در طول تاریخ وجود داشته است. این نگاه اجماعی است که همه درباره خانواده قبول دارند، حال باید دید این تعریف از خانواده با خانواده ای که ما از متون به دست آوردیم و در بخش فلسفی نظریه پردازی کردیم، چه ارتباطی می تواند برقرار کند؟ بحثهای روش تحقیق خانم دکتر باقری هم نکات بدیعی دارد، مثلا ایشان زن را به عنوان یک کل می بینند. کل دیدن زن حکایت از همین موضوعی که خدمت شما عرض کردم دارد که ما از کل به جزء می رسیم. یک خانواده ایده آل اسلامی در علم الهی داریم که می خواهیم ببینیم آن را در زمین چگونه می توان پیاده کرد. این کل گرایی از این نگاه بر می خیزد. نکته دیگری که در آثار سرکار خانم دکتر باقری هست، غایت نگری است. غایت نگری در جامعه شناسی اسلامی وجود دارد، ما خانواده را فی نفسه به عنوان یک سیستم بسته در نظر نمی گیریم، یک سیستم پویاست که غایتی دارد؛ باید به جایی برسد. هر کدام از اعضا را باید به جایی برساند و … . این غایت چیست؟ این نکته هم در اندیشه های غربی کمتر ملاحظه می شود و از ویژگی های مهمی است که در روش تحقیق خانم دکتر باقری دیده می شود. یک ویژگی دیگر کارهای خانم دکتر باقری این است ملاحظۀ عنصر ثابت و متغیر در پژوهش است. در اغلب جامعه شناسی غربی، موضوع و مطلب مورد توجه تحقیق یک عنصر ثابت است. الگویی که ما از مکتب می گیریم با الگوی ثابت اندیشه های غربی بسیار متفاوت است. این الگوی ثابت اسلامی یک الگوی پویاست که به سمت غایت حرکت می کند. مثلا الگوی ماکس وبر یک الگوی بسته سیستمی است. اما اینجا در اندیشه اسلامی یک غایت دارد و الگوی باز و پویا داریم نه سیستم بسته. بنابراین در روش تحقیق ما هم یک عنصر ثابت لازم یده می شود و هم یک عنصر متغیر. و هم سیستم ما باید سیستم بازی باشد که غایت را که امر بسیار دوری است و ما به سمت آن در حال حرکت هستیم و آن هم رسیدن به قرب الی الله است که معمولا به آن دست پیدا نمی کنیم و در آخرت اتفاق می افتد، چیزی است که دائم در حال شدن و تغییر است. بنابراین خانواده و اعضایش دائم در حال رشد به سوی غایت هستند. این موضوع را نمی توان در یک مدل سیستمی بسته توضیح داد. این هم یکی از نقاط قوت کار تحقیقی خانم دکتر باقری هست که هستی را غایتمند می بیند و هم خانواده را غایتمند می بیند و همچنین میان رشته ای دیدن موضوع. تقوا را به عنوان یک عنصر مهم در روش تحقیق ذکر می کنند. تقوا در روش تحقیق بسیار مهم است، برای اینکه هم اخلاق، تحقیق را معتبر و تضمین می کند و هم چون سیر إلی الله دارد متوقف شدنی نیست، ثابت نیست. خود تقوا یک وصف ثابت است اما بعد متغیرش انواع تقواهاست؛ همان طور که در طول عمر و زندگی، دین داری ما افزایش پیدا می کند و به سمت کمال می رود. دین داری یک عنصر ثابت است اما آنچه تغییر می کند، دین داری های مختلف ما در طول عمر و در زمان های مختلف است. در مورد خانواده هم می تواند چنین شدنی وجود داشته باشد که در طول عمر خانواده، حرکت و تغییر اتفاق می افتد. این از ویژگی های نگاه خانم دکتر هست که در جامعه شناسی امروز و روش شناسی جامعه شناسی امروز دیده نمی شود. نکته دیگر که کمتر در جامعه شناسی امروز مشاهده می شود، شاید در جامعه شناسی مارکسیستی دیده شود، بحث سیر تاریخی و حرکت در مسیر تاریخ است. مارکسیست ها به بحث های تاریخی اهمیت می دهند. شخصیت و پدیده های اجتماعی را محصول تاریخ می دانند با وجود اینکه در اندیشه های جامعه شناسی اسلامی انسان ها هستند که تاریخ ساز هستند؛ چه انسان هایی؟ انسان هایی که معصوم اند. در واقع پیامبران، تاریخ ساز هستند، که در مکتب شیعه ائمه معصومین هم به پیامبران اضافه می شوند. نقطه عطف های تاریخی ما مثلا بعثت پیامبر(ص) و قیام عاشورا است که تغییرات اساسی در مسیر تاریخ ایجاد می کند. استفاده ای که خانم دکتر از بحث تقوا می کنند، برخورد صادقانه، رعایت اصول اخلاقی و سیر به سمت خوشنودی خداوند و …. است. نکته دیگری که در اندیشه های خانم دکتر دیدم که خیلی مهم است، این است که نهایتا همه این ویژگی را در نظریه رها نمی کنند. به سراغ قوانین می روند تا مثلا ببینند شورای عالی انقلاب فرهنگی و سایر سازمان ها و سندها ی بالادستی قوانین را چگونه می بینند و تلاش می کنند نقشی در اجرا داشته باشند و یافته هایشان را به صورت قواعد و قوانین در بیاورند و پیشنهاد خوبی مانند تشکیل وزارت امور خانواده، زنان و جوانان داده اند که جالب توجه است. قسمت های وحیانی گزارش شده از طرف ایشان در مطالعات خانواده ضعیف است و الان احکام رفتارهای فردی را بیان می کنند. خانواده که هسته اصلی جامعه است و بعد از آن سازمان ها و دولت مجموعه جامعه را تکمیل می کند در شأنیت اش، شناسایی وحیانی اش را نداریم. در این زمینه دچار ضعف نظری هستیم، یعنی نظریه ای که باید الگوی خانواده شود که بعد از آن باید فلسفه را درست کنیم و تئوری نظریه خانواده را به دست بیاوریم، باید به آیات و روایات و سیره مراجعه کنیم، کار پژوهشگر دانشگاهی نیست. این کار فقها و حوزویان است که باید در این زمینه ورود کنند و دسته بندی و رتبه بندی کنند و تحقیقات و مطالعاتی در این زمینه داشته باشند تا بعدا پژوهشگران دانشگاهی کار را ادامه دهند. در قسمت دوم در روشهای کار تحقیقی دانشگاهی، دانشگاه سخت حرکت می کند. یعنی هنوز پوزیتیویسم غالب بر کارهای پژوهشی است. در صورتی که خود غربی ها هم آن را رها کرده اند. محدودیتی که در کار خانم دکتر دیده می شود این است که فرهنگ دانشگاهی ایشان را اسیر می کند. پژوهشگران و استادانی که باید کار تحقیقی ایشان را تأیید کنند، در چارچوب فکری ایشان نیستند. در بخش تحقیقات تجربی، تحقیقات و فرهنگ دانشگاهی کوتاه می آید، یعنی پیشینه تحقیق را محدود می کند، در صورتی که ما که واقعیت را برساختی می بینیم باید تمام اندیشه ها را ببینیم و سیر تاریخی اش در طول تاریخ ملاحظه شود و … . باز تحقیقات موجود دانشگاهی این اجازه را به ما نمی دهد که به این مقدار غور کنیم در آنچه که اندیشه های جامعه شناسی در تاریخ است. اینها برای ما محدودیت ساز است که در پژوهشهای خانم دکتر مشاهده می شود، لازم است فرهنگ دانشگاهی قدری پویا شود تا این مشکلات مرتفع شود. اکنون ایران اسلامی در یک موضع جهانی قرار گرفته و باید به سؤالاتی که در سطح جهانی در مورد اسلام مطرح می شود پاسخ دهد. وقتی جواب داده نشود مشکلاتی ایجاد می شود. جواب ها به مسائل روز را اندیشمندان ما باید بدهند. اگر بخواهیم ناقص عمل کنیم جوابی داده نمی شود. همه باید تلاش کنند تا جوابهای درخوری را برای مسائل روز کشور و جهان فراهم کنیم. هفتمین عصرانه از سلسله عصرانههای علوم انسانی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم با حضور و سخنرانی دکتر سید سعید زاهد زاهدانی، دکتر محمد مهدی لبیبی و دکتر مرجان ربیعی به بررسی اندیشهها و خدمات علمی استاد شهلا باقری اختصاص یافت. در ادامه متن کامل سخنان دکتر زاهد را می خوانید: آثار خانم دکتر شهلا باقری را که مورد بررسی قرار می دادم، فعالیتها و تلاششان و استعدادشان مرا به این فکر انداخت زمانی که ما در خدمت ایشان بودیم، کاش کمی بیشتر می توانستیم کمک کنیم. ایشان استعداد بسیار بالایی دارند، اما ما برای ایشان وقت و فرصت کمی گذاشتیم. کتاب خانواده در قرن بیست و یکم جناب آقای دکتر لبیبی بسیار به من کمک کرد برای اینکه جمع بندی ای از اندیشه های خانم دکتر باقری داشته باشم. آنچه که الان هم عرض می کنم بر مبنای کتاب ارزشمندی است که جناب دکتر لبیبی فراهم کردند. ایشان در این کتاب بسیار خوب از آثار سرکار خانم دکتر باقری جمع بندی ارائه کرده اند و بسیار بی طرفانه و منصفانه مطالب را ارائه داده اند و نقاط قوت را گفتند. سرکار خانم دکتر باقری یکی از جامعه شناسان ذی قیمت کشور ما هستند که اندیشه های استقلالی دارند. واقعیت همین است که، خودشان هم می گویند که ما نمی توانیم با اندیشه دیگران مسائل اجتماعی مان را حل کنیم. جامعه شناسان غربی برای جامعه خودشان اندیشه ورزی داشته اند که بسیار هم ارزشمند است اما اینکه آنها حتما بتوانند مسائل ما را حل کنند، نه این گونه نیست. بدیهی است که آنان نخواهند توانست. به خصوص با توضیحات بسیار خوبی که سرکار خانم باقری هم داده اند مسائل ما هست که علوم ما را رقم می زند. تحقیقات اجتماعی ما باید براساس مسائل ما باشد؛ مسائل ما هم مسائل جامعه و کشور ماست. به خصوص جامعه ایرانی واقعا یک جامعه ای است که همه ما به عضویت در آن مفتخریم، مربوط به شخص خاصی نیست. هر ایرانی در هر جای دنیا هم که باشد مفتخر است که ایرانی است، چرا؟ برای اینکه اولا ما از یک سابقه تاریخی بسیار طولانی برخوردار هستیم؛ برخی می گویند ده هزار سال. حداقل این است که به صورت مدون سه هزار سال سابقه تاریخی و تمدنی داریم. علاوه بر این ما در میان تمام ملتهای دنیا دو تا تمدن ساخته ایم؛ تمدن ایران باستان و تمدن اسلامی که ایرانی ها نقش بسیار مهم و بی بدیل و بی نظیری در ساختن آن داشته اند. امروزه هم جوشش ها و خروش هایی که در جامعه ما هست صحبت از تمدن سازی است؛ یعنی ایرانی ها به قول معروف لقمه کوچک نمی گیرند، همیشه دنبال کارهای بزرگ هستند. انقلاب اسلامی یک قدم بسیار بزرگ جهانی است؛ کما اینکه الان هم شما می بینید سروصداهایی که در خیابان ها و در جامعه ما وجود دارد در مقیاس جهانی است، یک مسأله داخلی نیست. برخی می گویند اینها مسائل داخلی است و برخی از مردم ناراضی هستند. اما وقتی می بینید از کاخ الیزه و کاخ سفید فرمانهایی صادر می شود اینها نشان می دهد که این موضوع حتما مسأله کوچکی نیست. به اصطلاح رویارویی بین المللی و جهانی است. این رویارویی بین المللی و جهانی از یک طرف موجب غرور ماست که ایرانی هستیم و از طرف دیگر هم وظیفه ما را سنگین می کند چون ما باید پاسخ جهان را بدهیم. الان در شرایط پاسخگویی به جهان هستیم. می گویند شما ادعاهایی دارید و ما می خواهیم این ادعاها را خرد و خفه کنیم. نشانه های این اقتدار را در گذشته هم می توان مشاهده کرد؛ وقتی پنج قدرتی که در سازمان ملل حق وتو دارند، یک طرف میز می نشینند و ایران در طرف دیگر میز می نشیند و با هم مذاکره می کنند؛ اینها همه نشانه های قدرت ایران اسلامی است که انقلاب اسلامی این عزت را برای ملت ایران آورده است. طبیعی است که ما هم وظیفه پیدا می کنیم که از آن حمایت کنیم و با این سابقه هویتی بسیار درخشان و این حادثه بسیار استثنائی در دنیا همراه شویم. از این جهت قدر سرکار خانم دکتر باقری را که در این فضا و با استقلال فکری به دنبال شناسایی مسائل و پاسخ گویی به این مسائل هستند را باید بدانیم. به خصوص که به مسئله جنسیت و زن که یکی از مسائل بسیار اساسی جامعه بشری است توجه دارند. هیچ جامعه شناس واقع بینی نیست که معتقد باشد جامعه بدون دین می تواند اداره شود. دین جزء پنج نهاد اصلی اجتماعی به قول دورکیم است که باید حتما در جامعه وجود داشته باشد. تفاوت عمده ای که ما در مکتب اسلام داریم، سرکار خانم دکتر باقری هم از آثارشان این طوری استفاده می شود که دنبال آن هستند، این است که دین اسلام برای خودش یک طرح دارد. آن طرح است که گمشده جامعه بشری است، نه اینکه ما دین را در خدمت و استخدام جامعه برای ارزش ها و معنویت ها و بخشی از نیازهای اجتماعی بگیریم، بلکه می خواهیم از دین استفاده کنیم تا واقعیت های خودمان را بسازیم. ما در جامعه شناسی اسلامی، سه بخش تحقیقاتی مهم داریم؛ یکی بخش وحیانی هر موضوعی است، یکی بخش فلسفی و نظری آن است و یکی هم بخش تجربی. باید این سه بخش را حتما مورد مطالعه قرار دهیم. تفاوتی که با جامعه شناسی روز و معاصر داریم این است که می دانیم علم همه چیز نزد خداست و معصومین(پیامبر اعظم و ائمه اطهار علیهم السلام) به دانش الهی مجهز هستند. به عبارتی با استفاده از حکمت فلسفی که ملاصدرا یکی از شاخص های عمده اش هست، می دانیم دانش های آنها نفس الامر را برای ما تبلیغ و تبیین می کند؛ یعنی آن چیزی که علم حقیقی است؛ علمی که ما نمی توانیم به آن دست پیدا کنیم، فقط می توانیم به آن نزدیک شویم. علومی که به خصوص در مکتب پوزیتیویسم تولید می شود ابطال پذیر است، این علوم ابطال پذیر یعنی اینکه ما بیائیم با شواهد استقرائی، اطلاعات را جمع کنیم و بعد از قرابت ها و نزدیکی ها و جمع بندی هایی که می توانیم روی این اطلاعات حسی پیدا کنیم، نظریه پردازی کنیم. این نظریه معتبر است تا زمانی که با استناد به مشاهده حسی دیگری این را به هم بزنیم. در جامعه شناسی اسلامی برعکس ما به دنبال نظریه خود در متون(دانش الهی) هستیم و آن نفس الامر است. یعنی می خواهیم علم الهی را به دست بیاوریم. مثلا در موضوع زن و خانواده، می خواهیم ببینیم خدا خانواده را چگونه تعریف می کند؟ خداوند نقش زن را چگونه مشخص می کند؟ زن و خانواده با چه هویتی خلق شده اند؟ عناصر و اجزای خانواده چه ارتباطی با هم در دانش الهی که حقیقی و کامل است، دارند؟ به عبارت دیگر تأمین نظریه ما از آن طرف است، یعنی مطالعات وحیانی است که نظریه را برای ما می سازند؛ همان طور که در آثار سرکار خانم دکتر باقری آمده است که مثلا سیره حضرت علی(ع) و فاطمه زهرا(س) را به عنوان الگوی خانواده در نظر می گیرند؛ برای اینکه آنها به دانش الهی از خانواده نزدیک هستند، بنابراین نمود خانواده را آنها ایجاد می کنند. از این جهت نظریه ای که ما به دنبال آن هستیم، اگر در پی سعادت دنیوی و اخروی هستیم، که هدف دین و همه جوامع است، تمام تلاش خود را می کنیم تا آن را بشناسیم. بنابراین الگویی که خانم دکتر باقری به آن اشاره می کنند، به اصطلاح نفس الامر و قانون و الگوی اساسی و اصلی خانواده است که در بخش اول مطالعات جامعه شناسی اسلامی ما می آید. در بخش دوم که بخش فلسفی و عقلی مطالعات جامعه شناسی اسلامی است، می آئیم آن الگویی را که از دانش الهی و متون به دست می آوریم، نظریه پردازی فلسفی می کنیم، یعنی خطوط و مفاهیم اساسی موضوع مورد مطالعه را از آن الگوو علم الهی مشخص می کنیم که چه مفاهیمی است و نسبت بین این مفاهیم چیست؟ در این بخش دوم که بخش فلسفی و نظری جامعه شناسی اسلامی است صحبت از مفاهیم نظری می کنیم و الگوی خانواده را به صورت مفهومی ترسیم می کنیم و حتی اگر بخواهیم با تحقیقات پوزیتیویستی قرابت بدهیم، می گوئیم الگوی نظری و الگوی عملی می سازیم. به این ترتیب الگوی نظری و عملی خودمان را اینجا با اتکا به فلسفه اسلامی طراحی می کنیم. بعد در مرتبه سوم می آئیم به بخش تجربی. یعنی درست برعکس جامعه شناسی رایج که از بخش تجربی شروع می کند و بعد به نظریه دست پیدا می کند، ما از آن طرف وارد بحث تجربی می شویم. در بحث تجربی ما هیچ محدودیتی نداریم که متنی را ناخوانده بگذاریم یعنی باید همه متون را بخوانیم و همه تجربه های بشری در طول تاریخ را مورد ملاحظه قرار دهیم. اگر در این بخش در مطالعات تجربی که تا کنون انجام گرفته کم بگذاریم در طراحی ها دچار مشکل می شویم و در نتیجه در ارائۀ دستورالعمل های اجرایی برای خانواده دچار نقصان می گردیم. باید همه اندیشه های موجود را مورد ملاحظه قرار دهیم و بعد ببینیم که این اندیشه های موجود در علم روز چه مفهومی از خانواده بدست می دهد. به عبارت دیگر در بحث روش پژوهش خانم دکتر هست که واقعیت برساختی است، واقعیت یک چیز عینی مطلق نیست، یعنی ما نوع بشر، از آن زاویه ای که دلمان می خواهد نگاه می کنیم و واقعیت را تعریف می کنیم. این یعنی همان واقعیت ساخته شده. در تئوری های علمی حتی اگر در علم فیزیک هم نگاه کنیم نیوتن از آن زاویه ای که نگاه می کند فیزیک اش را می سازد. انیشتین از آن زاویه ای که نگاه می کند یک فیزیک دیگر می سازد. درست است که همدیگر را کاملا نقض نمی کنند اما به هر صورت روایت نیوتن از واقعیت با روایت انیشتین از واقعیت ماده متفاوت است. یعنی واقعیت ها نزد این دو نفر متفاوت می شود. وقتی واقعیت یک وجود برساختی شد، وقتی تاریخ اندیشه های بشری راجع به مشاهده را مورد مطالعه قرار می دهیم، در واقع واقعیت های ساخته شده در طول تاریخ و در جوامع مختلف را از خانواده مشخص می کنیم. اینها واقعیت هایی هستند که در هر زمان از خانواده گزارش شده است. آن چیزی که فرض می کنیم در غرب به عنوان خانواده تعریف می شود با تعریف خانواده از منظر اسلامی متفاوت است. ما تعریف خودمان را داریم، یعنی واقعیت خانواده در جامعه ما با واقعیت خانواده در جامعه غربی متفاوت می شود. حالا وقتی می خواهیم برای اصلاح خانواده، پیشبرد و استفاده بهینه از آن برنامه ریزی کنیم نمی توانیم تعریف های غربی را نادیده بگیریم، برای اینکه آنها هم در جامعه بشری هستند و تأثیر دارند و کتاب هایشان ترجمه می شود و در داخل جامعه ما اثر می گذارد. به اصطلاح هویتی که ساخته شده یا به اصطلاح از واقعیت خانواده برساخت شده در اندیشه همه اندیشمندان در طول تاریخ الان به کجا رسیده است، یعنی الان دنیا خانواده را چگونه می بیند؟ در آثار سرکار خانم دکتر باقری هست که بالاخره همه اینها را که بررسی می کنیم زن، شوهر و فرزندان اعضای خانواده هستند و اتفاق عمومی بر این است که با حضور این عناصر خانواده تشکیل می شود. در طول تاریخ هم این گونه بوده که با حضور این عناصر خانواده تشکیل می شد و خانم دکتر باقری می فرمایند که پایدارترین سیستم و سازمان اجتماعی است که در طول تاریخ وجود داشته است. این نگاه اجماعی است که همه درباره خانواده قبول دارند، حال باید دید این تعریف از خانواده با خانواده ای که ما از متون به دست آوردیم و در بخش فلسفی نظریه پردازی کردیم، چه ارتباطی می تواند برقرار کند؟ بحثهای روش تحقیق خانم دکتر باقری هم نکات بدیعی دارد، مثلا ایشان زن را به عنوان یک کل می بینند. کل دیدن زن حکایت از همین موضوعی که خدمت شما عرض کردم دارد که ما از کل به جزء می رسیم. یک خانواده ایده آل اسلامی در علم الهی داریم که می خواهیم ببینیم آن را در زمین چگونه می توان پیاده کرد. این کل گرایی از این نگاه بر می خیزد. نکته دیگری که در آثار سرکار خانم دکتر باقری هست، غایت نگری است. غایت نگری در جامعه شناسی اسلامی وجود دارد، ما خانواده را فی نفسه به عنوان یک سیستم بسته در نظر نمی گیریم، یک سیستم پویاست که غایتی دارد؛ باید به جایی برسد. هر کدام از اعضا را باید به جایی برساند و … . این غایت چیست؟ این نکته هم در اندیشه های غربی کمتر ملاحظه می شود و از ویژگی های مهمی است که در روش تحقیق خانم دکتر باقری دیده می شود. یک ویژگی دیگر کارهای خانم دکتر باقری این است ملاحظۀ عنصر ثابت و متغیر در پژوهش است. در اغلب جامعه شناسی غربی، موضوع و مطلب مورد توجه تحقیق یک عنصر ثابت است. الگویی که ما از مکتب می گیریم با الگوی ثابت اندیشه های غربی بسیار متفاوت است. این الگوی ثابت اسلامی یک الگوی پویاست که به سمت غایت حرکت می کند. مثلا الگوی ماکس وبر یک الگوی بسته سیستمی است. اما اینجا در اندیشه اسلامی یک غایت دارد و الگوی باز و پویا داریم نه سیستم بسته. بنابراین در روش تحقیق ما هم یک عنصر ثابت لازم یده می شود و هم یک عنصر متغیر. و هم سیستم ما باید سیستم بازی باشد که غایت را که امر بسیار دوری است و ما به سمت آن در حال حرکت هستیم و آن هم رسیدن به قرب الی الله است که معمولا به آن دست پیدا نمی کنیم و در آخرت اتفاق می افتد، چیزی است که دائم در حال شدن و تغییر است. بنابراین خانواده و اعضایش دائم در حال رشد به سوی غایت هستند. این موضوع را نمی توان در یک مدل سیستمی بسته توضیح داد. این هم یکی از نقاط قوت کار تحقیقی خانم دکتر باقری هست که هستی را غایتمند می بیند و هم خانواده را غایتمند می بیند و همچنین میان رشته ای دیدن موضوع. تقوا را به عنوان یک عنصر مهم در روش تحقیق ذکر می کنند. تقوا در روش تحقیق بسیار مهم است، برای اینکه هم اخلاق، تحقیق را معتبر و تضمین می کند و هم چون سیر إلی الله دارد متوقف شدنی نیست، ثابت نیست. خود تقوا یک وصف ثابت است اما بعد متغیرش انواع تقواهاست؛ همان طور که در طول عمر و زندگی، دین داری ما افزایش پیدا می کند و به سمت کمال می رود. دین داری یک عنصر ثابت است اما آنچه تغییر می کند، دین داری های مختلف ما در طول عمر و در زمان های مختلف است. در مورد خانواده هم می تواند چنین شدنی وجود داشته باشد که در طول عمر خانواده، حرکت و تغییر اتفاق می افتد. این از ویژگی های نگاه خانم دکتر هست که در جامعه شناسی امروز و روش شناسی جامعه شناسی امروز دیده نمی شود. نکته دیگر که کمتر در جامعه شناسی امروز مشاهده می شود، شاید در جامعه شناسی مارکسیستی دیده شود، بحث سیر تاریخی و حرکت در مسیر تاریخ است. مارکسیست ها به بحث های تاریخی اهمیت می دهند. شخصیت و پدیده های اجتماعی را محصول تاریخ می دانند با وجود اینکه در اندیشه های جامعه شناسی اسلامی انسان ها هستند که تاریخ ساز هستند؛ چه انسان هایی؟ انسان هایی که معصوم اند. در واقع پیامبران، تاریخ ساز هستند، که در مکتب شیعه ائمه معصومین هم به پیامبران اضافه می شوند. نقطه عطف های تاریخی ما مثلا بعثت پیامبر(ص) و قیام عاشورا است که تغییرات اساسی در مسیر تاریخ ایجاد می کند. استفاده ای که خانم دکتر از بحث تقوا می کنند، برخورد صادقانه، رعایت اصول اخلاقی و سیر به سمت خوشنودی خداوند و …. است. نکته دیگری که در اندیشه های خانم دکتر دیدم که خیلی مهم است، این است که نهایتا همه این ویژگی را در نظریه رها نمی کنند. به سراغ قوانین می روند تا مثلا ببینند شورای عالی انقلاب فرهنگی و سایر سازمان ها و سندها ی بالادستی قوانین را چگونه می بینند و تلاش می کنند نقشی در اجرا داشته باشند و یافته هایشان را به صورت قواعد و قوانین در بیاورند و پیشنهاد خوبی مانند تشکیل وزارت امور خانواده، زنان و جوانان داده اند که جالب توجه است. قسمت های وحیانی گزارش شده از طرف ایشان در مطالعات خانواده ضعیف است و الان احکام رفتارهای فردی را بیان می کنند. خانواده که هسته اصلی جامعه است و بعد از آن سازمان ها و دولت مجموعه جامعه را تکمیل می کند در شأنیت اش، شناسایی وحیانی اش را نداریم. در این زمینه دچار ضعف نظری هستیم، یعنی نظریه ای که باید الگوی خانواده شود که بعد از آن باید فلسفه را درست کنیم و تئوری نظریه خانواده را به دست بیاوریم، باید به آیات و روایات و سیره مراجعه کنیم، کار پژوهشگر دانشگاهی نیست. این کار فقها و حوزویان است که باید در این زمینه ورود کنند و دسته بندی و رتبه بندی کنند و تحقیقات و مطالعاتی در این زمینه داشته باشند تا بعدا پژوهشگران دانشگاهی کار را ادامه دهند. در قسمت دوم در روشهای کار تحقیقی دانشگاهی، دانشگاه سخت حرکت می کند. یعنی هنوز پوزیتیویسم غالب بر کارهای پژوهشی است. در صورتی که خود غربی ها هم آن را رها کرده اند. محدودیتی که در کار خانم دکتر دیده می شود این است که فرهنگ دانشگاهی ایشان را اسیر می کند. پژوهشگران و استادانی که باید کار تحقیقی ایشان را تأیید کنند، در چارچوب فکری ایشان نیستند. در بخش تحقیقات تجربی، تحقیقات و فرهنگ دانشگاهی کوتاه می آید، یعنی پیشینه تحقیق را محدود می کند، در صورتی که ما که واقعیت را برساختی می بینیم باید تمام اندیشه ها را ببینیم و سیر تاریخی اش در طول تاریخ ملاحظه شود و … . باز تحقیقات موجود دانشگاهی این اجازه را به ما نمی دهد که به این مقدار غور کنیم در آنچه که اندیشه های جامعه شناسی در تاریخ است. اینها برای ما محدودیت ساز است که در پژوهشهای خانم دکتر مشاهده می شود، لازم است فرهنگ دانشگاهی قدری پویا شود تا این مشکلات مرتفع شود. اکنون ایران اسلامی در یک موضع جهانی قرار گرفته و باید به سؤالاتی که در سطح جهانی در مورد اسلام مطرح می شود پاسخ دهد. وقتی جواب داده نشود مشکلاتی ایجاد می شود. جواب ها به مسائل روز را اندیشمندان ما باید بدهند. اگر بخواهیم ناقص عمل کنیم جوابی داده نمی شود. همه باید تلاش کنند تا جوابهای درخوری را برای مسائل روز کشور و جهان فراهم کنیم. نظر شما ارسال