امروز جمعه 1403/09/02
Skip to main content
×

هشدار

اجزای کامپوننت را به یک آیتم منو اختصاص بدهید

رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی می گوید خیلی از مسئولین ما فن سالار هستند و در فن سالاری آنچنان که باید ایده ها، مسائل فرهنگی و علوم انسانی دیده نمی شود.

وقتی در بخش جستجوی گوگل واژه پژوهشگاه را تایپ می‌کنی پس از واژه پژوهشگاه ده‌ها پژوهشگاه با عناوین مختلف می‌بینیم که عناوین خیلی از آنها هم بعضاً شبیه هم هستند مثل پژوهشگاه علوم اسلامی، پژوهشگاه علوم انسانی، پژوهشگاه علوم فرهنگ و اسلامی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و.... اما در میان این‌همه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی اولین و اصلی‌ترین مرکز پژوهشی در حوزه علوم انسانی کشور است که از سال ۱۳۴۳ مشغول به فعالیت است.

پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی همچنین قدیمی‌ترین و بزرگترین پژوهشگاه علوم انسانی و اجتماعی در ایران و خاورمیانه است. البته تا قبل از سال ۱۳۷۳ این مرکز، عنوان پژوهشگاه نداشت و در قالب بنیاد و مرکز علمی فعالیت می‌کرد اما در سال ۱۳۷۳ شورای عالی پژوهشگاه به منظور تأکید بر گرایش علوم انسانی و مسائل فرهنگی در تحقیقات پژوهشگاه، عنوان «پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی» را برای این نهاد پیشنهاد کرد که مورد تصویب شورای گسترش آموزش عالی قرار گرفت. در حال حاضر این پژوهشگاه ۱۲ پژوهشکده دارد و به تازگی با حکم وزیر علوم، موسی نجفی رئیس این پژوهشگاه شد. این اولین رئیسی است که از بدنه خود پژوهشگاه عهده دار این مسئولیت شده است.

به بهانه این انتصاب، در روزهای پایانی سال به دفتر او در پژوهشگاه رفتیم و با او گفتگویی انجام دادیم که در ادامه مشروح آن را می‌خوانید؛

رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی می گوید خیلی از مسئولین ما فن سالار هستند و در فن سالاری آنچنان که باید ایده ها، مسائل فرهنگی و علوم انسانی دیده نمی شود.

وقتی در بخش جستجوی گوگل واژه پژوهشگاه را تایپ می‌کنی پس از واژه پژوهشگاه ده‌ها پژوهشگاه با عناوین مختلف می‌بینیم که عناوین خیلی از آنها هم بعضاً شبیه هم هستند مثل پژوهشگاه علوم اسلامی، پژوهشگاه علوم انسانی، پژوهشگاه علوم فرهنگ و اسلامی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و.... اما در میان این‌همه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی اولین و اصلی‌ترین مرکز پژوهشی در حوزه علوم انسانی کشور است که از سال ۱۳۴۳ مشغول به فعالیت است.

پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی همچنین قدیمی‌ترین و بزرگترین پژوهشگاه علوم انسانی و اجتماعی در ایران و خاورمیانه است. البته تا قبل از سال ۱۳۷۳ این مرکز، عنوان پژوهشگاه نداشت و در قالب بنیاد و مرکز علمی فعالیت می‌کرد اما در سال ۱۳۷۳ شورای عالی پژوهشگاه به منظور تأکید بر گرایش علوم انسانی و مسائل فرهنگی در تحقیقات پژوهشگاه، عنوان «پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی» را برای این نهاد پیشنهاد کرد که مورد تصویب شورای گسترش آموزش عالی قرار گرفت. در حال حاضر این پژوهشگاه ۱۲ پژوهشکده دارد و به تازگی با حکم وزیر علوم، موسی نجفی رئیس این پژوهشگاه شد. این اولین رئیسی است که از بدنه خود پژوهشگاه عهده دار این مسئولیت شده است.

به بهانه این انتصاب، در روزهای پایانی سال به دفتر او در پژوهشگاه رفتیم و با او گفتگویی انجام دادیم که در ادامه مشروح آن را می‌خوانید؛

* آقای نجفی شما اولین رئیسی هستید که از داخل پژوهشگاه انتخاب شدید واین سمت را گرفتید بنابراین با مسائل و مشکلات مجموعه به خوبی آشنایی دارید بفرمائید که اصلی‌ترین دغدغه تان در دوره مدیریتی‌تان در پژوهشگاه چیست؟

بنده حدود چهار ماهی است که به این سِمَت منصوب شدم و در سی سال اخیر اولین رئیسی هستم که از خود مجموعه پژوهشگاه انتخاب شدم؛ رؤسای قبلی همه از مراکز دیگر به اینجا آمده و منصوب شده بودند. در حال حاضر دردهه پنجم انقلاب هستیم و طبیعی است که اگر قرار باشد تحولی در انقلاب اسلامی صورت گیرد و در سطح کیفی مسائل انقلاب صورت پیدا کند پژوهشگاه‌ها و مراکز دانشگاهی هم باید بتوانند متناسب با رشد انقلاب رشد کنند. یعنی این‌طور نیست که بگوییم انقلاب و جامعه رشد می‌کند اما مراکز علمی و پژوهشی ثابت می‌مانند. وقتی قرار است حرکت از سمت نظام به طرف تمدن نوین اسلامی باشد همه ارکان و سازمان‌ها و زوایای مختلف جامعه باید همپای هم رشد کنند. من هم با این ایده رئیس پژوهشگاه شدم که در دهه پنجم انقلاب اسلامی پژوهشگاه باید در افق تمدن نوین اسلامی حرکت کند و بتواند در راستای تحقق آرمان‌هایی که برای جامعه وضع شده حرکت کند. برای این کار ایده‌هایی هم دارم. یکی از جنبه‌های نرم افزارانه بحث تمدن نوین اسلامی، موضوع تحول در علوم انسانی و بومی سازی علم است در واقع این دو موضوع، بال‌های تحقق تمدن نوین اسلامی هستند که محل تحققشان هم در حوزه‌های علمیه، دانشگاه‌ها و پژوهشگاه هاست. ما باید در این دو زمینه حرف برای گفتن داشته باشیم. پژوهشگاه علوم انسانی فعلی متناسب با این وضعیت نیست و باید در این زمینه هم پژوهشکده‌های موجود تقویت وهم پژوهشکده‌های جدیدی ایجاد شوند. قدم‌هایی دراین راه برداشتیم و امیدواریم در نیمه دوم سال آینده چنین آرمانی تحقق پیدا کند.

یکی از جنبه‌های نرم افزارانه بحث تمدن نوین اسلامی، موضوع تحول در علوم انسانی و بومی سازی علم است در واقع این دو موضوع، بال‌های تحقق تمدن نوین اسلامی هستند که محل تحققشان هم در حوزه‌های علمیه، دانشگاه‌ها و پژوهشگاه هاست.

* موانع و مشکلات فعلی پژوهشگاه چیست؟

در رابطه با خود مراکز و پژوهشکده‌های موجود لازم است بگویم که در حال حاضر حدود ۱۲ پژوهشکده و چندین مرکز مستقل دارد که همگی باید هم از جهت برنامه‌های پژوهشی و هم از جهت برنامه‌های علمی تقویت شوند. یکی ازموانع ما در رشد کار علمی پژوهشگاه این است که دردوره قبلی وزارتخانه علوم در آئین نامه ارتقا دانشگاه‌ها از پژوهشگاه‌ها متمایز نبودند و همان قوانینی که بر دانشگاه‌ها حاکم بود بر پژوهشگاه‌ها هم حاکم بود و این یک ایراد بود چون در دانشگاه کار اولیه آموزش و کار ثانویه پژوهش است در حالی که درپژوهشگاه برعکس است. چنین امری می‌طلبد که تغییراتی ایجاد شود. از ابتدای ورود من به پژوهشگاه در سمت ریاست پژوهشگاه، یک کمیته تحولی از همکاران علمی ایجاد شد که با اعضای هیئت علمی مصاحبه کنند تا نقاط قوت و ضعف طرح‌های پژوهشی بررسی شود و نهایتاً این جمع بندی حاصل شد که باید طرح‌های متفاوتی مثل طرح‌های فردی، طرح‌های جمعی و طرح‌های متنوعی تهیه شود تا پژوهش را از حصار بسته نوشته صرف درآورده و به ایده پردازی و نظریه پردازی بها داده شود.

* آقای نجفی یکی از نکاتی که همیشه در حوزه علوم انسانی وجود دارد این است که در تصمیم‌گیری های کشور اهالی علوم انسانی به اصطلاح بازی داده نمی‌شوند و اهمیتی به نظریات این علم و اهالی آن داده نمی‌شود، فکر می‌کنید دلیل این امر چیست؟

اینکه در تصمیم گیری ها علوم انسانی به کار گرفته نمی‌شود به برخی از ویژگی‌هایی برمی‌گردد که از دوره قبل از انقلاب مانده است. در آن زمان متأسفانه علوم تجربی و فن سالاری شانی دارد که علوم انسانی ندارد در حالی که در کشورهای توسعه یافته مناصب اصلی وبرنامه ریزی دست افرادی است که علوم انسانی خواندند و اتفاقاً این افراد از کسانی که علوم تجربی و ریاضی خواندند جایگاه بالاتری دارند. بنابراین با گذشت این‌همه سال ما هنوز نتوانستیم این فضا را تغییر دهیم و این تغییر مستلزم کار زیادی است. پیش از هرچیز اهالی علوم انسانی باید جایگاه واقعی خودشان را بشناسند آنگونه که حوزه‌های علمیه تلاش کردند و توانستند که جایگاه خودشان را در برخی از ارکان و نظام فکری و سیاسی کشور تثبیت کنند اما دانشگاه‌ها خیلی در این امر موفق نبودند. علاوه براینکه به رویکرد دولتها هم برمی گردد که بخواهند به دستاوردهای خود کشور تکیه کنند یا دنباله روی غرب باشند. مثلاً اینکه یک دولت در حوزه اقتصاد، سیاست، مدیریت بانکداری و امثال اینها بخواهد به درون نگاه داشته باشد یا تقلید از غرب کند.

* حتی وقتی مدیران و مسئولان کشور هم کسانی می‌شوند که علوم انسانی خواندند باز هم این اتفاق نمی‌افتد و باز این ظلم به علوم انسانی می‌شود؛ چرا؟

در این باره سه تا اشکال وجود دارد؛ یک اشکال مربوط به خود اهالی علوم انسانی است که ارائه نظریاتشان به جای اینکه بومی باشد مناسب جوامع غیر ایرانی و غیر اسلامی است و آنها می‌خواهند که آن نظریات را به صورت کلیشه‌ای در ایران پیاده کنند و چون کلیشه‌ای موفق نیست و جواب نمی‌دهد. دومین اشکال این است که برخی از مسائل علوم انسانی از حوزه علمی خارج شده و به مسائل سیاسی و جناحی تبدیل شده است. سومین اشکال هم اینکه خیلی از مسئولین ما فن سالار هستند و در فن سالاری آنچنان که باید ایده‌ها، مسائل فرهنگی و علوم انسانی دیده نمی‌شود.

* به نظر می‌رسد که همیشه یک نبرد دائمی بین دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌ها وجود داشته و یک نوع شکاف بین این دو نهاد علمی وجود داشته است فکر می‌کنید علت این شکاف چیست؟

نه من فکر نمی‌کنم که دانشگاه و پژوهشگاه باهم نبرد دارند؛ اتفاقاً مکمل یکدیگرند. مثل حوزه‌های علمیه که کار اصلی شأن فقه و اصول است ولی در کنارش فلسفه وادبیات هم می‌خوانند و این دومانع الجمع نیست. بنابراین ما باید ظرفیتمان را بالا ببریم و نباید اینگونه باشد که پژوهشگاه فقط کار پژوهش انجام دهد و دانشگاه فقط کارآموزش و تدریس ولی بحث اولویت مهم است یعنی اولویت پژوهشگاه پژوهش و اولویت دانشگاه آموزش است و خب طبیعی است که گاهی این حوزه‌ها با هم تداخل پیدا می‌کنند ولی بحث نبرد نیست. مثلاً ما سعی کردیم که در علوم انسانی مکمل و نقش مادر و قطب برای دانشگاه‌ها داشته باشیم. به همین خاطر هم ما در پژوهشگاه شورای بررسی متون داریم و آثار علوم انسانی که در دانشگاه تولید می‌شود را نقد می‌کنیم و دانشگاه‌ها هم خیلی از این امر استقبال کردند و تاکنون تعارض و حساسیتی وجود نداشته است.

* آقای نجفی گاهی اوقات دیده می‌شود که در شأن و جایگاه علمی افراد بعضاً جایگاه اساتید دانشگاه بالاتر از اساتید پژوهشگاه‌ها دانسته می‌شود آیا شما هم قائل به چنین امری هستید؟ مثلاوقتی می‌خواهند یک استادی را جایی معرفی کنند.

نه من اصلاً چنین چیزی را تا حالا ندیدم و فکر نمی‌کنم چنین تفاوتی که شما می‌گوئید وجود داشته باشد. به اعتقاد من شأن هردو یکی است و اگر یک وقتی یک خبرنگار یا مجری یک استاد دانشگاهی را بیشترارج می نهد شاید به خاطر این است که از استاد دانشگاه بیشتر خوشش می‌آید وگرنه هیچ فرقی باهم ندارند و بستگی به کار علمی اساتید دارد و اتفاقاً به نظر من برعکس این ماجرا بیشتر صادق است وشان اساتید پژوهشگاه‌ها بیشتر از شأن اساتید دانشگاه‌ها باشد. حتی احکام ما هم در وزارتخانه با احکام وزارت علوم یکی است.

* امروزه تعداد پژوهشگاه‌ها خیلی زیاده شده و ما برای موضوعات مختلفی از رنگ گرفته تا پلیمر و اقیانوس پژوهشگاه داریم درحالیکه خیلی از آنها واقعاً در حد پژوهشگاه نیستند و در حد یک اندیشکده و یک مرکز علمی کوچک (R&D) هستند ولی هیچ نظارتی در این باره وجود ندارد نظر شما در این باره چیست؟

ما که پژوهشگاه هستیم و چکار به بقیه دارم که باید پژوهشگاه باشند یا نباشند. خب مگر رنگ دل ندارد که پژوهشگاه داشته باشد. پژوهشگاه زلزله، پلیمر و اقیانوس شناسی هم داریم و به نظر من اشکال و ضرری هم ندارد به شرطی که قواعد یک پژوهشگاه را رعایت کنند چون همه رشته‌ها به پژوهش احتیاج دارند. پژوهشگاه که فقط نباید مختص علوم انسانی باشد.

* خب به نظر می‌آید دوست ندارید به این سوال پاسخ دهید.

خیر این‌طور نیست فقط می‌گویم اشکالی ندارد پژوهشگاه‌های دیگری هم فعالیت داشته باشند.

ذات انقلاب اسلامی به علوم انسانی مربوط می‌شود و من دوست دارم که همپای رشد تحول انقلاب اسلامی پژوهشگاه هم بتواند سهم خودش را در زمینه تمدن نوین اسلامی ورشد انقلاب اسلامی به صورت ابتکاری و اجتهادی ایفا کند* یکی از مشکلاتی که سالهای قبل پژوهشگاه‌ها با دانشگاه‌ها داشتند این بود که دانشگاه‌ها به پژوهشگاه‌ها می‌گفتند شما چون پژوهشگاه هستید نباید دانشجو بگیرید هنوز هم این مشکل وجود دارد؟

بله، در یک دوره‌ای دانشگاه‌ها می‌گفتند که دانشجو گرفتن را کم کنید ولی ما گوش نکردیم و اتفاقاً بیشترش هم کردیم و طوری هم نشد و کسی هم معترض نشد. البته ما برای دانشجو گرفتن سقفی داریم که براساس آن تعداد مجازیم دانشجو بگیریم. ما سعی می‌کنیم کیفیت پژوهشگاه را در سطح دانشگاه‌های بین المللی و دانشگاه تهران نگه داریم چون مثلاً دربرخی از دانشکده‌های دانشگاه آزاد در مقطع دکترا ده‌ها نفر دانشجو گرفته می‌شود که امر درست و علمی نیست.

* دوست دارید وقتی دوره ریاستتان به پایان رسید چه اتفاقی به ثمر نشسته باشد؟

ذات انقلاب اسلامی به علوم انسانی مربوط می‌شود و من دوست دارم که همپای رشد تحول انقلاب اسلامی پژوهشگاه هم بتواند سهم خودش را در زمینه تمدن نوین اسلامی ورشد انقلاب اسلامی به صورت ابتکاری و اجتهادی ایفا کند و شاهد طراحی پژوهشگاهی باشیم که درتراز انقلاب اسلامی باشد. هرچقدر بیشتر بتوانم به این هدف نزدیکتر شوم از خودم راضی‌تر می‌شوم. در دوره‌های قبلی هم این بحث تا حدودی در این حوزه جلو رفته ولی از یکجایی به بعد توقف داشته و دیگر اولویت نداشته و دنبال تحقق این هدف نبوده ولی برای من اولویت اول است.

* به عنوان سوال پایانی اینکه هدف شما که همراستا با تحقق اسلامی سازی علوم انسانی است سالهاست که در کشور مطرح است و مراکز دیگری هم در این حوزه فعالیت می‌کنند ولی این کار مخالفان خودش هم دارد، با این نظرات مخالف چه می‌کنید؟

مخالفان این جریان در همین پژوهشگاه هم حضور دارند و فقط در بیرون پژوهشگاه نیستند. آنها در پژوهشکده‌های مختلف مشغول زحمت و پژوهش هستند منتها موافقان این جریان هم حضور دارند و ما سعی می‌کنیم نظریات هردو گروه را ببینیم و مانع مخالفان نیستیم. من به عنوان رئیس پژوهشگاه به علوم انسانی اسلامی اعتقاد دارم، معاونین من هم به این جریان اعتقاد دارند اما برخی از همکارانم هم مخالف این موضوع هستند ولی امیدوارم بتوانیم پژوهشکده‌هایی تأسیس کنیم که این موضوع محقق شود. راه اندازی شورای متون و طرح اعتلای علوم انسانی هم در راستای این امر است.

منبع:مهر

 

نظر شما

captcha