نشست «شهید مطهری و امتداد اجتماعی حکمت و فلسفه اسلامی» به مناسبت سالگرد شهادت مرتضی مطهری به همت موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه اسلامی و به صورت حضوری و مجازی برگزار شد.
دنیای امروز دیگر طالب یک فیلسوف عزلتگزیده نیست
«احمدحسین شریفی» رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در ابتدای این نشست، گفت: بحثهای فلسفه کاربردی و حکمت عملی و انطباق اجتماعی فلسفه و حکمت، در دهههای اخیر در کشور ما و خیلی جلوتر از ما، در دنیای غرب جدی گرفته شده است. فسلفه برای تحکیم بنیانهای اجتماع و اقتصاد باید قابل کاربرد باشد و دیگر فیلسوفان را در کنج دنیای خودشان نمیپسندد که حاضر نباشند گرههای انضمامیتری را از جامعه بگشایند. کما اینکه در فلسفه محض هم گرهگشایی کردهاند اما محدود به دغدغه جمع اندکتری میشدند.
رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران ادامه داد: در گذشته، فیلسوفان سیاستمدار و اقتصاددان بودند و واقعا فلسفه را در زندگی جاری میکردند اما در جهان اسلام برای سدهها، فیلسوفان در خلوت خود میاندیشیدند و مینوشتند اما دنیای امروز این را نمیطلبد و اتفاقا طلب درستی هم هست. اگر بنیانهای فکری مسائل حیات اجتماعی بشر به درستی تبیین شود میتواند بشر را از هیجانهای زودگذر و اموری که خردمندانه نیست نجات دهد.
شریفی اظهار امیدواری کرد که این نشست آغاز بحثی شود برای چگونگی انطباق فلسفه و حکمت و ابزارهایی که برای این کار نیاز داریم و در ابتدای این راه هستیم.
امتداد فلسفه در ایران هیچوقت قطع نشد
«غلامحسین ابراهیمی دینانی» که به صورت تلفنی در این نشست حضور داشت، هم گفت: خوشبختانه در ایران فلسفه همیشه مطرح بوده و ما تنها کشوری هستیم که هیچ وقت امتداد فلسفه در آن قطع نشده؛ فلسفه در ایران از قبل از اسلام و دوره باستان تاکنون امتداد داشته است. فلسفه در طول تاریخ فراز و نشیب زیادی داشته و در دورانی مخالفانی بودهاند که آن را در تنگنا قرار دادهاند اما ریشه فلسفه در ایران هیچ وقت منقطع نشده است.
این استاد فلسفه ادامه داد: شهید مطهری یکی از فلاسفه عصر ما و از شاگردان علامه طباطبایی (سمبل فلسفه در عصر ما) بود و مرحوم مطهری راه علامه را ادامه داد. ایشان حوزه و دانشگاه را که آن زمان از هم جدا بودند و هر کدام به راهی میرفتند، به هم پیوند داد. مرحوم مطهری از کسانی بود که با برخورداری از تحصیلات دانشگاهی، فلسفه اسلامی را در دانشگاه مطرح کرد و در این زمینه مدیون خدمات بزرگ او هستیم.
دینانی با تاکید بر اینکه فلسفه در ایران همیشه بوده و اساس زندگی هم بر آن استوار است، گفت: حتی کسانی که با فلسفه مخالفت میکنند توجه ندارند که با استدلال، به مخالفت آن میروند و کار فلسفه، استدلال و کشف حقایق جهان در حد فهم بشر است. از طرفی، کسانی که فکر میکنند فلسفه با دین ناسازگار است در اشتباهاند چون فلسفه میکوشد حقایق دین را بهتر درک کند. دین و قرآن کریم بطن دارند؛ کسانی که اهل منطق هستند میتوانند به اندازه استعدادشان در بطن قرآن و سایر کتب مقدس راه پیدا کنند. اختلاف بین ظاهرگرایان دینی مخالف فلسفه با موافقان آن هم در همه ادیان و همه ادوار بوده است. کسانی که اهل اندیشیدن هستند و عمیق فکر میکنند، میدانند که فلسفه لازم است؛ چراکه فلسفه یعنی تفکر عمیق انسان در حقایق هستی. مرحوم مطهری هم یکی از شاخصهای فلسفه بود که در عصر ما کارهای خوبی انجام داد و آثاری به یادگار گذاشت.
او در پاسخ به این سوال که آیا برای کاربردیسازی فلسفه در حل مسائل اجتماعی روش یا توصیهای دارد یا خیر؟ توضیح داد: عقل نظری فقط مقام تعمق و تفکر است اما عقل نظری آن است که در زندگی به کار آید. عقل عملی در رفتار و کردار و شریعت خلاصه میشود؛ اگر شریعت را خوب بفهمیم همان عقل عملی است. کسی که نظر و فکر عمیق داشته باشد در عمل هم میتواند درست رفتار کند. بنابراین فلسفه در زندگی شدیدا به کار میآید اگر کسی بتواند آن را درست بفهمد.
پیدایی و قوام زبان فارسی از نگاه شهید مطهری، مسالهای فلسفی است
در ادامه «میثم توکلی بینا» عضو موسسه حکمت و فلسفه پیام مکتوب «رضا داوری اردکانی» را برای این نشست قرائت کرد.
رئیس فرهنگستان علوم در بخشهایی از این پیام نوشته بود: حضرت استاد مطهری فضیلتهای بسیار داشت؛ ایشان فقیه و مفسر فلسفه بود و این جامعیت به ندرت نصیب اهل علم میشود اما او چیزی بیش از این جامعیت داشت؛ او فیلسوف بود.
داوری اردکانی همچنین با بیان اینکه «به اعتقاد شهید مطهری هرچه استقلال سیاسی در ایران بیشتر شد روح اسلام در ایران نمود بیشتری یافت.» گفت: به اعتقاد استاد مطهری، ایرانیان زبان دیگری داشتند که توانستند معارف اسلام را با آن درک کنند. این یکی از موفقیتهای اسلام است که عدهای از مسلمانان زبان دیگری داشتند. اگر زبان فارسی احیا نشده بود ما امروز ایران مولوی و حافظ و … نداشتیم.
او در درباره چرایی احیای زبان فارسی از منظر فیلسوفی که با نگاه تحقیقی به مسائل مینگرد، گفت: پیدایی و قوام زبان، مسالهای فلسفی است و شهید مطهری به عنوان فیلسوف وارد این قضیه میشود و میپرسد چرا زبان فارسی زبانی شد که اسلام با آن به شرق رفت؟ و نتیجه میگیرد که پدید آمدن زبان یک مساله قومی و نژادی و با قصد و نیت مقابله با زبان عربی نیست. به اعتقاد ایشان، اینکه چرا زبان فارسی قوت گرفت و آثار بزرگ با آن پدید آمد مسالهای فلسفی است و استاد مطهری همواره به مساله زبان میاندیشیده است. از این منظر، مطالعه آثار ایشان میتواند راهگشای امروز ما باشد.
تمام اصلاحات اجتماعی به دست حکما انجام شده است
«غلامرضا اعوانی» فیلسوف و از اساتید مدرسهعالی و دانشگاه شهید مطهری هم در ادامه این نشست با تبریک روز معلم که با نام شهید مطهری عجین شده است، گفت: ما هیچ شغلی شریفتر از معلمی نداریم چراکه هیچ دردی بدتر از جهل نیست؛ بنابراین حکما و عرفا کار بزرگی میکنند که ما را از جهل مطلق میرهانند. معلمِ اول خود خداوند است. عالم مبتنی بر علم است و قرآن بارها بر این مساله تاکید کرده است.
اعوانی با بیان اینکه گرایشهای فکری داعش نتیجه یک جریان تاریخی در جهان اسلام است، خاطرنشان کرد: خوشبختانه قبل و بعد از اسلام ایران جای حکمت بوده و یک حیات مستمر و مداوم داشته و به نحوی به حیات خودش ادامه داده است.
شهید مطهری یکتنه مقابل گرایشهای سکولار زمان خود ایستاد
این پژوهشگر فلسفه با تاکید بر اینکه «تمام اصلاحات اجتماعی به دست حکما انجام شده است.» گفت: فساد در همه ادوار تاریخ فلسفه اسلام رواج داشته و هدفش مقابله با فلسفه بوده است و کسانی هم که به مخالفت با این فساد پرداختهاند فیلسوف بودهاند. فلسفه نظرش و عملش اصلاح جامعه است. از ابن سینا تا سهروردی و ملاصدرا هر کدام به نحوی دست به اصلاح جامعه زدند. رفع نظر غلط، به نوعی اصلاح جامعه است و از عمل نمیتوان جدایش کرد. اما زمان مرحوم مطهری با زمان ابن سینا کلا فرق میکرد. زمان مطهری زمان رواج بدعتها و گرایشهای ضد دینی و سکولار در ایران بود و احزابی مثل توده قدرت داشتند که کم نبود ایران را مثل افغانستان کنند.
اعوانی ادامه داد: گرایشهای سکولار از طریق متفکران دوره جدید خیلی زیاد شده بود و انواع تفکرات ضد دینی رواج یافته بود. حتی با اینکه ایران کشوری شیعی بود رضا شاه ایران را سکولار کرد و دورهای بود که گرایشهای ضد دین حتی در روزنامهها منتشر میشد. بنابراین شهید مطهری باید یک تنه در برابر همه اینها ایستادگی میکرد. ضمن اینکه باید پاسخ حکمای ضد فلسفه را هم میداد. بنابراین او کاملا فقیهی متشرع بود و بیشتر کتابهایی که تالیف کرده پاسخ به شبهههای زمان خودش بوده است.
اگر شهید مطهری زنده بود، این افراط و تفریط را در حوزه و دانشگاه نمیدیدیم
او در ادامه، خصوصیات تفکری مطهری را اینگونه توصیف کرد: نمونه بارزی از پیوند علوم مختلف با حکمت قرآنی بود، مسائلِ دانشهای مختلف را روزآمد و به زبان قابل فهم عموم کرد، علوم حوزوی را با دانشگاه جمع کرد و تجسم وحدت حوزه و دانشگاه بود، ادامه کار علامه طباطبایی و گسترش آن در میان قشرهای مختلف جامعه بود، درباره بیشتر مسائل امروزی مانند حجاب و ناسیونالیزم افراطی کتابی نوشت، تفکر التقاطی نداشت و وقتی بدعتها ظاهر شد سعی کرد در حد توان به مقابله با آنها بپردازد.
اعوانی در پایان تصریح کرد: اگر شهید مطهری زنده بود وضع فرهنگ ما هم در حوزه و هم در دانشگاه به گونهای دیگر رقم میخورد؛ الان افراط و تفریطها و کجرویهای زیادی میبینیم که اگر ایشان بود از مقدار زیادی از آنها جلوگیری میکرد.
عدالت و آزادی مستقیما به فلسفه مربوطاند
«علی لاریجانی» رئیس بنیاد شهید مطهری سخنران دیگر این نشست بود که به ابعاد مختلف شهید مطهری از وجوه گوناگون آن پرداخت و گفت: تفکرات فلسفی ایشان در حوزه اجتماع و سیاست تاثیرگذار بود و هم به دلیل اینکه ایشان فقیه بود و دغدغههای دینی داشت در مسائل اجتماعی ورود میکرد و اثر میگذاشت. از جهتی هم ایشان مصلح و فردی مبارز بود و انگیزهاش عظیم و اصلاح اجتماع بود و بنابراین تاثیرگذاری اجتماعی داشت.
او خاطرنشان کرد: شاید تصور شود تاثیرگذاری فلسفی ایشان نسبت به اصلاحگری رتبه پایینتری داشته است. اما اگر عمیق نگاه کنیم، متوجه میشویم که وجه فلسفی ایشان تأثیرگذاری بیشتری داشت. شهید مطهری در نگاه به مسائل اجتماعی رویکرد فلسفی و عقلانی داشت. مثلا اگر ایشان به مساله حجاب با فضایی که آن زمان در حوزههای علمیه بود ورود کرده و نکاتی را مطرح میکند، به دلیل تقرب به مسائل فلسفی و عقلانیاش بود.
لاریجانی با اشاره به توجه شهید مطهری به توسعه اقتصادی و مبانیاش، گفت: در آن دوران باب نبود که علما در این زمینه نظری بدهند اما ایشان موضوعاتی را که مطرح کرده از منظر یک فیلسوف است و دارای نوآوریهایی هم بود.
رئیس بنیاد شهید مطهری با بیان اینکه «در حوزه تاثیرگذاری فلسفه در اجتماع باید چند بخش را از هم متمایز کرد» تصریح کرد: موضوعات اجتماعی مستقیما به فلسفه مربوط است؛ مثل عدالت و آزادی و الزام سیاسی حقوق طبیعی که یک فیلسوف باید به آنها به نحوی بپردازد. اما در فرق حوزه فلسفه سیاست و معنای عام باید گفت که موضوع بحثهای اجتماعی و سیاسی ذاتا جزو امور فلسفی محسوب میشود و آقای مطهری به دلیل فیلسوف بودناش باید به این موضوعات میپرداخت. اما وجه دیگر تاثیرگذاری فلسفه، غیر مستقیم است و به رفتار سیاسی و اجتماعی و شان فیلسوف در زمان خودش بستگی دارد. حرفهای آقای مطهری به دلیل شخصیت اصلاحگرش تاثیر بیشتری داشت. وجه سوم هم علایق شخصی افراد است و یک فیلسوف ممکن است علایقی جدا از تفکر فلسفی خود داشته باشد. بنابراین امتداد کار یک فیلسوف وجوه مختلف دارد.
شهید مطهری قرائتی عقلانی از دین داشت
لاریجانی در ادامه تشریح کرد: اگر نگاهی به تاریخ فلسفه داشته باشیم که آیا فیلسوفان بزرگ ورودی به مسائل اجتماعی داشتهاند یا نه؟ باید بگوییم که غالب فیلسوفان بزرگ ما در حوزه مسائل اجتماعی و سیاسی صاحب رای بودهاند. از ابتدای شکلگیری فلسفه در یونان در آثار افلاطون کمتر رسالهای میبینیم که به مساله عدالت نپرداخته و یک نوع نظام تربیتی شهروندی را برای مدینه فاضله توجیه نکرده باشد. یا کانت به عنوان فیلسوف شاخص معاصر از ساختار بحث نقد عقل نظری بهره چست تا نقد عقل عملی را سامان دهد و اصالتی که برای آزادی قائل شد پایه یک نهله سیاسی قرار گرفت. فیلسوفان بزرگ در غرب جدای از رشتههای تخصصیشان در مسائل اجتماعی و سیاسی هم صاحب نظر بودند.
او خاطرنشان کرد: در عالم اسلام هم فردی مانند ابن سینا و در دوره حاضر علامه طباطبایی را داشتیم که شخصیتشان در شکلگیری یک تفکر فلسفی در دوره ما بینظیر است. به گفته ایشان، قرآن در هیچ شانی از شئون بشری مساله اجتماع را نادیده نگرفته است؛ اسلام همه احکام خود را در قالب جامعه ریخته و روح جامعه را تا آخرین حد ممکن در آن دمیده است. علامه طباطبایی یکی از دلایل این موضع را در این میداند که اسلام منافع روحانی و جسمانی را از همدیگر جدا فرض نکرده و حیات اجتماعی را در ردیف حیات فردی نگه داشته است.
رئیس پیشین مجلس شورای اسلامی همچنین به تاثیر نظریه فترت علامه در موضوعات مختلف که مرحوم مطهری هم آن را بسط داد اشاره کرد و با بیان اینکه این نظریه یک نگاه فلسفی است که تأثیراتش در جامعه دیده میشود، گفت: تقرب شهید مطهری که شاگرد چنین استادی است به مسائل دینی با یک نوع گرایش عقلانی بود و از دین قرائتی عقلانی داشت. شهید مطهری در آثار متعدد خودش یک رکن مهم فهم اصیل اسلامی را در فهم عقلانی و فلسفی دین گذاشته است. ایشان جدای از اینکه معتقد است قرآن برای دریافتهای عقلانی ارزش قائل است و نه تنها به عقل حق میدهد که در امور دخالت کند که برخی امور بدون این دخالت راه به جایی نمیبرد. ایشان عقل را یک دستگاه میداند که آلودگیهای فکری را که بر حسب ورود خرافات و جمود وارد سیستم فکر دینی شده تصفیه کند.
لاریجانی ادامه داد: لذا وقتی آثار ایشان را با آثار دینی برخی دیگر مقایسه میکنید تفاوتها را میبینید که پایه اصلی تفکر ایشان و تقرب به مسائل دینی و اجتماعی و سیاسی، وجه عقلانی است.
شهید مطهری وجود طبقه خشکهمقدس را برای تفکر اسلامی خطرناک میدانست
او با تاکید بر وجود مباحث مقابله علمی و نظری با تحجر و قشریگری در آثار آقای مطهری، گفت: به نظر ایشان تحجرگرایی مانع جدی در شکوفایی اندیشه دینی است. امروز مسلمانان در مقایسه با بسیاری از ملل جهان و گذشته با افتخار خودشان، در حال انحطاط و تاخیر رقتباری به سر میبرند؛ و شهید مطهری دو بیماری جمود و جهالت را در این زمینه موثر میداند. تعبیر ایشان این است که طبقهای خشکه مقدس به بار آمد که با تربیت اسلامی آشنا نیست اما علاقهمند به اسلام است، یعنی با روح اسلام آشنا نیستند اما به پوسته آن چسبیدهاند و ایشان این طبقه را برای تفکر اسلامی خطرناک میداند. چرا که حیات یک جامعه به فکر آن بسته است و اگر فکر جامعهای مُرد، جامعه هم مرده است. این نکتهای است که استاد مطهری مطرح کردهاند.
این استاد فلسفه تاکید کرد: این از موضوعات مهم جامعه ماست که امروز هم اهمیت دارد؛ برخی علاقه به اسلام دارند اما با روح و تربیت اسلامی آشنا نیستند.
توسعه اقتصادی نقش ممتازی در نگاه شهید مطهری داشت
لاریجانی با بان اینکه «در نظر ایشان احساسات و عواطف عامل همبستگی و شورآفرینی در جامعه میشود اما تحت سیطره عقل است که به پایداری جامعه کمک میکند.» یادآور شد: اگر احساسات بر عقلانیت حاکم شود فرصتی برای افرادی فراهم میآید که با مکر و فریب جامعه را به سمت مورد نظر خود سوق خواهند داد.
او در ادامه به نتایج زمانی اشاره کرد که سنت و زیست عقلانی در جامعه جا بیفتد: پایداری در مسیر سلوک جامعه در پناه عقلانیت اجتماعی محقق میشود، حرکت اجتماعی هدفدار خواهد بود و قدرت به کارگیری موثر ابزارها فراهم خواهد شد، از نقادی اجتماعی بهره کافی برده میشود، روحیه آیندهنگری ایجاد میشود، افکار و رفتار از عادات اجتماعی غیر سنجیده و نامعقول آزاد میشود.
نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی با اشاره به پنج هدفی که شهید مطهری برای حکومت دینی در نظر گرفته مانند بازگشت به اسلام واقعی، توسعه اقتصادی، بهبود امنیت، قانونگذاری و… گفت: اما ایشان برای توسعه اقتصادی نقش ممتازی قائل شدهاند که هم خودش مستقلا هدف است و هم جزو ملزومات اساسی برای رسیدن به اهداف دیگر است.
مغالطه سالهای اخیر از دیدگاه شهید مطهری: «انقلاب برای مادیات نبوده است»
لاریجانی ادامه داد: به نظر ایشان، جامعهای که قرآن پیریزی میکند دائما در حال رشد و توسعه و ثروتزاست. اجتماع مدنظر ایشان، اقتصاد سالم میخواهد و اولین اصل برای سلامت اقتصاد، رشد ثروت ملی و تکثیر تولید است. آنقدر در تفکر اسلامی امر معاش و اقتصاد به آن توجه شده که برخی تصور کردند اقتصاد زیربناست. هدفهای اسلامی بدون اقتصاد سالم میسر نیست.
او از مغالطات سالهای اخیر را این دانست که میگویند «انقلاب برای مادیات نبوده است.» و ادامه داد: تصور گویندگانش این است که انقلاب را تک ساحتی در نظر میگیرند. در حالیکه از ویژگیهای شهید مطهری همهجانبهگری در امر توسعه است. ایشان میگوید: ما معتقدیم که هیچ چیز جای تقوا و ایمان را نمیگیرد اما بنا نیست این دو جایگزین همه چیز شود؛ نه معنا جای ماده را کامل میکند و نه برعکس. از نکات مهم نظریه توسعه اقتصادی ایشان، توسعه انسانی است. ایشان سرمایه انسانی را مهمترین سرمایه میداند و در این زمینه جدای از وجه ایمانی، به علم و دانش تاکید دارند.
شهید مطهری مخالف تقسیم علوم به «دینی و غیردینی» بود
رئیس بنیاد شهید مطهری با بیان اینکه شهید مطهری با تقسیم علوم به دینی و غیر دینی موافق نبود، توضیح داد: ایشان معتقدند هر علمی که برای جامعه لازم و مفید است را باید جزو علوم دینی برشمرد. چراکه چنین تفکر و تفکیکی این توهم را برای بعضی پیش میآورد که علوم غیر دینی از اسلام بیگانهاند. در حالیکه ایشان یکی از علل پیشرفت مسلمانان را در این میداند که در بهرهگیری از علوم روز تعصب به خرج ندادهاند.
یکی از مخاطرات انقلاب از نظر شهید مطهری، زمینهسازی اختناق و سلب آزادی مردم بود
لاریجانی همچنین با اشاره به تکوین تمدن اسلامی از منظر شهید مطهری، یادآور شد: یکی از مخاطرات انقلاب در زمینهسازی اختناق است و شهید مطهری معتقد است که نظام جمهوری اسلامی تنها در صورتی قابل استقرار است که مردم ایران با میل خود آن را بخواهند؛ اگر آزادی را از او بگیرید این ملت تا ابد غیر رشید باقی میماند. رشدش در این است که او را آزاد بگذارید. ولو اینکه در این آزادی اشتباه کند. ایشان میگوید اگر مردم تغییر عقیده داده و افرادی دیگر را انتخاب کردند جای تاسف و تاثر دارد، اما جای اجبار و زور نیست. به نظر ایشان تحمیلِ وکیل ولو صالح، اثرش این است که هیچ وقت استعداد اجتماعی مردم به فعلیت نمیرسد.
او ادامه داد: ایشان میگوید شعار خالصسازی در حکومت به معنی محروم کردن مردم است؛ در شکلگیری تمدن باشکوه اسلامی باید همه معتقدان ادیان را بدون هیچگونه دوگانگی میان خود قرار داد. ایشان فعلیت استعدادهای فطری را در حرکت خود افراد میدانند؛ برای همین از آزادی به عنوان امر ضروری یاد میکنند. چراکه بدون آزادی، حقوق فطری افراد و در نتیجه عدالت اجتماعی محقق نخواهد شد.
اگر معتقد به عدالت اجتماعی مدنظر شهید مطهری هستیم باید زمینه رقابت متوازن را فراهم کنیم
این استاد فلسفه با اشاره به اعتقاد شهید مطهری نسبت به مقوله آزادی در همه ساحتهای فکری، گفت: ایشان عدالت اقتصادی را در آزادی اما در فضایی متوازن میدانند. اگر این حرف آقای مطهری را قبول داشته باشیم دیگر نباید انحصاری در جامعه وجود داشته باشد؛ اگر معتقد به عدالت اجتماعی هستیم باید زمینه رقابت متوازن را فراهم کنیم.
لاریجانی در پایان با تاکید دوباره بر این موضوع که تقرب آقای مطهری به موضوعات اجتماعی و دینی، عقلانی بود، گفت: ایشان عمرشان کوتاه بود و فرصتی نکرد در موضوعات مختلف حکومت نظریهپردازی کند اما آثار ایشان جهتگیری فکریشان را نشان میدهد و با نگاهی به این اثار درمییابیم که خیلی از رفتارهای امروز متناسب با مشی فکری ایشان نیست. اگر میخواهیم راه ایشان را به درستی دنبال کنیم باید تفکر ایشان را ابتدا به درستی بشناسیم.
«احمدحسین شریفی» رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران هم در پایان این نشست با بیان اینکه «فیلسوفان را میتوان به سه دسته تقسیم کرد» گفت: کسانی که فلسفه را به مثابه یک شغل و رشته علمی نگاه میکنند که علمشان بیفایده برای خود و جامعه است، دسته دیگر کسانیاند که فلسفه را برای ارضای حس حقیقتجویی خود میآموزند و جهانی هستند بنشسته در گوشهای و نوع سوم به دنبال معنادار کردن جامعه هستند که شهید مطهری از دسته سوم بود.
نحوه امتدادبخشی شهید مطهری در فلسفه و حکمت در حوزههای اجتماعی تبیین نشده
شریفی با بیان اینکه «شهید مطهری سرآمد قرائت نوصدرایی است و معناداری عالم را در رقابت با اندیشههای دیگر در روزگار خود مطرح کرد.» گفت: ایشان با تمام توان وارد میدان شد و این موضوع به او در امتداد بنیانهای فکر فسلفی اسلامی کمک کرد.
او در پایان تصریح کرد: متاسفانه این مدل فکر شهید مطهری و روششناسی ایشان آنچنان که باید، تبیین نشده تا بدانیم نحوه امتدادبخشی فلسفه و حکمت در حوزههای اجتماعی و مواجهه با افکار و اندیشههای دیگر از نگاه ایشان چگونه بوده است.