جلسه نود و هفتم کرسی حکمرانی در قرآن، امروز اول آبان با ارائه حجتالاسلام والمسلمین نجف لکزایی، رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به صورت مجازی برگزار شد که در ادامه متن آن را میخوانید؛
اصل و اساس جامعهسازی اسلامی بر اساس قوانین اسلامی است و قانون را عامتر به کار میبریم و نکته دیگر این است که زیرساخت، بحث اعتقادات، توحید، معاد، رهبری الهی و عدالت است و همانطور که علامه در تفسیر المیزان فرمودند: روح توحید در فضائل اخلاقی متجلی میشود و روح اخلاق در عمل مردم جاری میشود و همه اجزای دین به توحید برمیگردد و توحید پس از تجلی در نفس انسان به صورت اخلاق و اعمال جلوه میکند؛ لذا روح توحید در قوس نزول میشود اخلاق و اعمال و از طرفی اخلاق و اعمال در قوس صعود تبدیل به روح توحید میشود و در سوره فاطر هم فرمود: «إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ» که به همین نکته اشاره شده و مؤیدی برای این معنا است.
چه زمانی به آنچه خدا نازل کرده ملتزم میشویم
از اینرو، قانون و مباحثی که در ذیل قانون مطرح میشود با این پیشفرض است که در حکمرانی اسلامی صرفا بر قانون تاکید نمیشود، بلکه وقتی جایگاه قانون محکم میشود که مبتنی بر اخلاق و اعتقادات باشد. همچنین نکته مهم این است که اگر موحد شویم به فضائل آراسته میشویم و در این صورت به «ما انزل الله» مقید میشویم.
اما در آیات ۱۵۳ به بعد سوره بقره مجموعه مقرراتی که در این بخش مطرح شده پیوسته محفوف به مباحث اعقتادی و اخلاقی شده است و در این جلسه باید به برخی دیگر از آیات اشاره کنم. مقرراتی که در این قسمت مطرح شده با خطاب «ای مومنین» است؛ یعنی فرض همین است که شما ایمان آوردید و موحد و متخلق به اخلاق الهی هستید و حال که شما متخلق به اخلاق الهی هستید باید در ظرف جامعهسازی مقید به قوانین و مقررات الهی شوید و هرکجا هم که به خطا رفتید راهش توبه و اصلاح و تبیین است. هرچند که در آیه ۱۵۶ فرمود مشکلات متنوعی در مسیر دولتسازی دارید و باید با این مشکلات دستوپنجه نرم کنید و از صبر و نماز کمک بگیرید.
در ادامه مجددا بحث توحید را داریم و سپس به اِتباع از آنچه خدا نازل کرده امر شده و واکنش مشرکین هم مطرح شده است و بعد مجددا خطاب ای مومنین را داریم که میگوید مبادا آنچه خدا برای شما فرستاده را کتمان کنید. سپس به وجوه «بِر» میرسد و بعد قانون قصاص برای تامین امنیت جامعه میآید و بعد به قانون روزه برای تزکیه میرسیم. در ادامه یک قاعده کلی را میگوید که اینها حدود الهی است و سپس بحث جهاد و انفاق و قوانین حج و عمره و قوانین مربوط به پیشرفت و توسعه مطرح شده است و بحث مهمی در آیات ۲۰۱ و ۲۰۲ مطرح شده که مردم را دستهبندی میکند و میگوید برخیها دنیا را میخواهند و اینها با آخرت کاری ندارند و برای آخرتشان هم چیزی نمیفرستند اما دسته دومی هستند که میگویند خدایا به ما بده اما چیزهای خوب و حسنات را در دنیا و آخرت به ما بده که میشود قانون پیشرفت و توسعه در جامعه اسلامی و بعد میگوید ما را از عذاب دور بفرما. سپس میگوید اینها کسانی هستند که نصیب میبرند و بعد دو نوع انسان و جامعه به صورت مفصلتری مطرح شده است.
در این آیات خدا دو دسته انسان را مطرح میکند که در نسبت انسان به قانون خیلی مهم است و این بحث چارچوب مفهوم کلان بحث است. ما در قرآن با دوگانههای متضادی مانند هدایت و ضلالت یا حق و باطل یا توحید و طاغوت مواجه هستیم و پیوسته اینها رو در روی هم هستند و اینجا میگوید نسبت به قوانین الهی آدمها در دو گروه هستند؛ یک گروه کسانی هستند که هرچقدر هم برایشان وحی و قانون بیاورید اهل فساد و هلاک اقتصاد و فرهنگ جامعه هستند و اینها نمیخواهند اصلاحگر باشند بلکه میخواهند مفسد باشند اما خداوند فساد را دوست ندارد و اینها سرسختترین دشمنان دین هستند و نتیجه عمل و برنامههای راهبردی اینها این میشود که وقتی به قدرت برسند و سرپرستی امور را به دست بگیرند در زمین تلاش میکنند تا فساد کنند و اقتصاد و فرهنگ را از بین ببرند. بنابراین هدف اینها این است که دو چیز را نابود کنند؛ یکی اقتصاد جامعه و یکی هم فرهنگ با تاکید بر خانواده.
خانواده هسته مرکزی در دولتسازی اسلامی
در جامعهسازی و دولتسازی اسلامی، خانواده هسته مرکزی و اصلی است. خانوادهها باید سالم باشند تا جامعه سالم باشد و اگر خانوادهها دچار تزلزل باشند و آمار طلاق افزایش یابد و یا خانوادهها فروبپاشند و خانواده برقرار نماند، در این صورت جامعه سقوط میکند. از اینرو میگوید یک عده در جامعه اسلامی یا بیرون آن هستند که فساد میکنند و برنامههای آنها این است که اقتصاد را به هلاکت بکشند؛ چراکه بیش از حد دنبال نفع خودشان هستند و میخواهند خانواده و فرهنگ را تخریب کنند.
البته در ادامه آیات به انسانهای مومن اشاره شده که اینها ایثار میکنند و اگر کسی مشکل مالی و … داشته باشد سعی میکنند مشکل را حل کنند اما انسان فاسد سعی میکند از گرفتاری او جیب خود را پر کند و از اینرو به جای اینکه قرض الحسنه بدهد ربا را پیشنهاد میکند؛ از اینرو میگوید این اهل فساد وقتی که به ریاست برسند خانواده و فرهنگ را نابود میکنند و اگر هر قانونی بگذارید آن را دور میزنند و یا اینکه اصلا خود قانون ظالمانه است. در این آیات منافقین محل بحث هستند؛ چون وقتی میگوید اوامر و نواهی الهی را رعایت کنید چنین نمیکنند؛ چراکه تقوا به معنای تقید به دین و فرمایشات خدا است و یک بخش از این هم قوانین است و برای اینها جهنم کافی است. بنابراین اینها کسانی هستند که قانون الهی را نقض یا کتمان میکنند یا به تأویل میبرند یا به نفع خود تغییر میدهند.
اما برخی از مردم هستند که از جان خودشان میگذرند تا رضای خدا را به دست آورند و برای این فرد، مال خودش به طریق اولی موضوعیت ندارد و این فرد خودش را مقید به قانون میداند. در حکمرانی، کسی تابع قانون الهی است که انسان الهی باشد و بخواهد رضایت خدا را تحصیل کند. اگر فرد به دنبال رضایت الهی نباشد، این قانون را به نفع خودش تغییر میدهد و از قانون جز پوستهای باقی نمیماند و نفاق دقیقا همینجا است. در ادامه خداوند در جمعبندی این دو گروه میگوید ای کسانی که ایمان آوردید و جامعه اسلامی را شکل دادید، همه در سلم وارد شوید و تسلیم خدا شوید و وقتی که تسلیم خدا شدید و تابع قوانین الهی شدید با یکدیگر هم، در صلح خواهید بود و در برابر دشمن هم قاطع خواهید بود و بعد میگوید که از گامهای شیطان تبعیت نکنید؛ بنابراین نباید از قوانین شیطانی تبعیت کرد چون دشمن آشکار شما است.
سپس در بیست آیه به خانواده و مخصوصا به انواع طلاق و … پرداخته است و گفته اگر میخواهید همسران را نگاه دارید باید به معروف باشد و اگر نه باید به احسان باشد و تاکید شده که باید فضای خانواده فضای صلح و سازش و محبت باشد و بعد قوانین مربوط به شیر دادن مطرح شده که اگر میخواهند بچه را از شیر بگیرند باید با مشورت والدین باشد. بنابراین این بحث برای خانوادهسازی مهم است که به اختصار مطرح میکنیم و اگر کسی میخواهد نهاد خانواده را پیگیری کند میتواند آیات ۲۲۱ تا ۲۴۱ را که آیات مهمی هستند دنبال کند.