Today Friday 2024/11/01
Skip to main content
×

Warning

Assign the component VirtueMart to a menu item
از عنوان روی جلد کتاب و با موضوع پژوهش که عبارت است از «هماهنگی علم و دین از منظر کتاب، سنت و عقل»، که در حقیقت به دنبال معرفی کارکردهای مشترک علم و دین، و تعاملات علم و دین است، چنین استنباط می‌شود، که راقم این سطور از مخالفان جدی و سرسخت ادعای جدایی علم و دین و مخالف مقوله تعارض و جدال بین علم و دین است و بر خلاف آنچه اشاعه شده، واقعه رنسانس را جنگی بین علم و دین نمی‌داند.

بلکه براین باور است که آنچه منجر به تقابل برخی از دانشمندان اروپایی با برخی از اصحاب کلیسا شده، افراط گرایی اصحاب کلیسا و اشتهار آنها به خرافه‌گرایی و علم ستیزی علنی آنها بوده است. بدین ترتیب که اصحاب کلیسا مشتی خرافه و مطالب خارج از دین و مغایر با گفتمان دینی (حتی دین تحریف شده مسیحیت) را به نام اصل و متن و احکام دین به مردم اروپا ارائه می‌دادند، و برای حفظ موقعیت و صیانت از کرسی قدرت خود، با دستاوردهای علمی مقابله می‌کردند. بنابراین آنچه کلیسا در دست گرفته بود دین نبود. چرا که زبان دین و زبان علم زبان فطرت انسان است.

البته ظرافت‌های واقعه رنسانس برای خیلی از اصحاب علم قابل فهم و درک نبوده است و آنها همانطوری که شایعه شده، این واقعه را به علم و دین باور کرده که منجر به شکست دین شده است و صنعتی و علمی اروپا بعد از واقعه رنسانس را نیز، ناشی از عدم دخالت دین در عرصه اجتماع می‌دانند.

برتراند راسل فیلسوف معروف انگلیسی در کتاب علم و دین در جامعه آورده است: «بین علم و دین همواره برخوردی پایان‌ناپذیر وجود داشته است. برخوردی که جز در چند سال گذشته، به پیروزی علم انجامیده است. در نتیجه آنچه بعد از واقعه رنسانس رخ داده است، که به دوران طلایی و تجدید حیات و تولد جدید علم معروف شده، موجب دامن زدن به اختلافات قبلی و تبدیل آن اختلافات، به منازعات جدی میان علم و دین شده است؛ افراطی گری برخی از ارباب علم و مبتلا شدن جامعه علمی اروپا به بیماری علم زندگی سیانتیسم (Scientism) اعتقاد به اصالت دانش تجربی بوده منجر به مقابله با پدیده خداباوری و سرکوب زندگی دین مدارانه شد.

با این توضیحات کوتاه و مختصر، برای اهل فن و صاحبان خرد و اندیشه معلوم و مشخص است که، انگیزه اصلی مؤلف در تألیف کتاب حاضر، اعتراض به الگوگیری غلط و تقلید کورکورانه و غیر منطقی برخی از دانشمندان مسلمان از افراط گرایی و عملکرد برخی از دانشمندان غربی خداناباور و دین ستیز پس از واقعه رنسانس از جمله قرن بیستم و بیست و یکم است. یا به تعبیری این کتاب نقدی بر رویکرد برخی از مدعیان روشنفکری در حوزه دین و علم است، که ادعای روشنفکری دینی دارند، ولی شدت تقليد و غرب‌زدگی آنها موجب شده که از حیث نگاه خدا باورانه و معرفت‌شناسانه هستی شناسان به مقوله علم و دین، حتی از خیلی از دانشمندان غربی عقب افتاده‌تر هستند.

در این کتاب که با رویکرد و از نگاه گفتمان مجدد نو اندیش به مفهوم علم و دین و رابطه علم و دین پرداخته، قرار است به دو نوع گفتمان با سه نوع تفکری که به طریقی در تقابل با گفتمان مجدد نو اندیش عمل می‌کنند، و اصحاب آنها در زمینه دین پژوهشی و معرفت شناسی دینی و هستی شناسی و انسان شناسی و گاهأ فلسفه علم و فلسفه دین قلم می‌زنند، به علت سلفی گرایی مفرط، و گفتمان متجدد غرب گرا به علت تقلید و اطاعت کورکورانه از غرب و اندیشمندان غربی، هر دو گفتمان جرأت عبور از خط قرمزهای خود ساخته را ندارند، و با رویکردی تقلیدی و غیر مجتهدانه، در جهت خلاف جریان فطری و ذاتی علم و دین، که مؤید و مبین هماهنگی و تعامل علم و دین در حوزه نظر و عمل است اظهار نظر می کنند، از منظر کتاب، سنت و عقل بدیهیاتی که اظهر من الشمس است، ليکن عناد و لجاجت و سلفی گری و غرب زدگی مفرط، مانع تصدیق و پذیرش حقیقت شده است.

کتاب «هماهنگی علم و دین: از منظر کتاب، سنت و عقل» اثر سید مختار موسوی در ۳۱۶ صفحه و با قیمت ۱۲۰۰۰۰تومان از سوی دارالکتب اسلامیه بازر نشر شده است.

از عنوان روی جلد کتاب و با موضوع پژوهش که عبارت است از «هماهنگی علم و دین از منظر کتاب، سنت و عقل»، که در حقیقت به دنبال معرفی کارکردهای مشترک علم و دین، و تعاملات علم و دین است، چنین استنباط می‌شود، که راقم این سطور از مخالفان جدی و سرسخت ادعای جدایی علم و دین و مخالف مقوله تعارض و جدال بین علم و دین است و بر خلاف آنچه اشاعه شده، واقعه رنسانس را جنگی بین علم و دین نمی‌داند.

بلکه براین باور است که آنچه منجر به تقابل برخی از دانشمندان اروپایی با برخی از اصحاب کلیسا شده، افراط گرایی اصحاب کلیسا و اشتهار آنها به خرافه‌گرایی و علم ستیزی علنی آنها بوده است. بدین ترتیب که اصحاب کلیسا مشتی خرافه و مطالب خارج از دین و مغایر با گفتمان دینی (حتی دین تحریف شده مسیحیت) را به نام اصل و متن و احکام دین به مردم اروپا ارائه می‌دادند، و برای حفظ موقعیت و صیانت از کرسی قدرت خود، با دستاوردهای علمی مقابله می‌کردند. بنابراین آنچه کلیسا در دست گرفته بود دین نبود. چرا که زبان دین و زبان علم زبان فطرت انسان است.

البته ظرافت‌های واقعه رنسانس برای خیلی از اصحاب علم قابل فهم و درک نبوده است و آنها همانطوری که شایعه شده، این واقعه را به علم و دین باور کرده که منجر به شکست دین شده است و صنعتی و علمی اروپا بعد از واقعه رنسانس را نیز، ناشی از عدم دخالت دین در عرصه اجتماع می‌دانند.

برتراند راسل فیلسوف معروف انگلیسی در کتاب علم و دین در جامعه آورده است: «بین علم و دین همواره برخوردی پایان‌ناپذیر وجود داشته است. برخوردی که جز در چند سال گذشته، به پیروزی علم انجامیده است. در نتیجه آنچه بعد از واقعه رنسانس رخ داده است، که به دوران طلایی و تجدید حیات و تولد جدید علم معروف شده، موجب دامن زدن به اختلافات قبلی و تبدیل آن اختلافات، به منازعات جدی میان علم و دین شده است؛ افراطی گری برخی از ارباب علم و مبتلا شدن جامعه علمی اروپا به بیماری علم زندگی سیانتیسم (Scientism) اعتقاد به اصالت دانش تجربی بوده منجر به مقابله با پدیده خداباوری و سرکوب زندگی دین مدارانه شد.

با این توضیحات کوتاه و مختصر، برای اهل فن و صاحبان خرد و اندیشه معلوم و مشخص است که، انگیزه اصلی مؤلف در تألیف کتاب حاضر، اعتراض به الگوگیری غلط و تقلید کورکورانه و غیر منطقی برخی از دانشمندان مسلمان از افراط گرایی و عملکرد برخی از دانشمندان غربی خداناباور و دین ستیز پس از واقعه رنسانس از جمله قرن بیستم و بیست و یکم است. یا به تعبیری این کتاب نقدی بر رویکرد برخی از مدعیان روشنفکری در حوزه دین و علم است، که ادعای روشنفکری دینی دارند، ولی شدت تقليد و غرب‌زدگی آنها موجب شده که از حیث نگاه خدا باورانه و معرفت‌شناسانه هستی شناسان به مقوله علم و دین، حتی از خیلی از دانشمندان غربی عقب افتاده‌تر هستند.

در این کتاب که با رویکرد و از نگاه گفتمان مجدد نو اندیش به مفهوم علم و دین و رابطه علم و دین پرداخته، قرار است به دو نوع گفتمان با سه نوع تفکری که به طریقی در تقابل با گفتمان مجدد نو اندیش عمل می‌کنند، و اصحاب آنها در زمینه دین پژوهشی و معرفت شناسی دینی و هستی شناسی و انسان شناسی و گاهأ فلسفه علم و فلسفه دین قلم می‌زنند، به علت سلفی گرایی مفرط، و گفتمان متجدد غرب گرا به علت تقلید و اطاعت کورکورانه از غرب و اندیشمندان غربی، هر دو گفتمان جرأت عبور از خط قرمزهای خود ساخته را ندارند، و با رویکردی تقلیدی و غیر مجتهدانه، در جهت خلاف جریان فطری و ذاتی علم و دین، که مؤید و مبین هماهنگی و تعامل علم و دین در حوزه نظر و عمل است اظهار نظر می کنند، از منظر کتاب، سنت و عقل بدیهیاتی که اظهر من الشمس است، ليکن عناد و لجاجت و سلفی گری و غرب زدگی مفرط، مانع تصدیق و پذیرش حقیقت شده است.

کتاب «هماهنگی علم و دین: از منظر کتاب، سنت و عقل» اثر سید مختار موسوی در ۳۱۶ صفحه و با قیمت ۱۲۰۰۰۰تومان از سوی دارالکتب اسلامیه بازر نشر شده است.

COM_FARA_COMMENT_YOUR_COMMENT

captcha