در مورد دستاوردهای انقلاب اسلامی در داخل و خارج از کشور زیاد صحبت شده است اما در این مجال میخواهیم به لحاظ قدرت نرم و تولیدات فکری و اندیشهای صحبت کنیم. همچنین انقلاب اسلامی در بیداری و افزایش حرکت و اعتماد به نفس نیروهای آزاده و خاصه مسلمانان جهان برای مبارزه با استکبار، استعمار و استبداد تأثیرگذار بوده است که لازم است واکاوی شود. در عین حال در برابر انقلاب اسلامی مثل هر انقلاب دیگری چالشهایی خصوصاً در عرصه تمدن سازی وجود دارد که لازم است شناسایی شود تا برای رفع آن بکوشیم.
اینها مباحثی است که ما را بر آن داشت که با دکتر سیدسعید زاهدزاهدانی رئیس پژوهشکده تحول و ارتقا ء علوم انسانی و اجتماعی دانشگاه شیراز به گفتگو بنشینیم که ماحصل آن از نظر شما میگذرد. زاهد، دانشیار بخش جامعه شناسی دانشگاه شیراز است که دکترای جامعه شناسی را از دانشگاه لیدز انگلستان دریافت کرده، استاد تراز انقلاب اسلامی در سال ۱۳۹۸ و دارای کرسی نظریه پردازی درجۀ دو از هیئت کرسیهای نظریه پردازی، نوآوری نقد و مناظره شورای عالی انقلاب فرهنگی در موضوع جنبشهای اجتماعی با توجه به اصالت فرد – جمع – رابطه است. جنبشهای اجتماعی معاصر ایران، جنبشهای سیاسی معاصر ایران، درآمدی بر روش تفکر اجتماعی در اسلام، مبانی فکری جامعه شناسان غرب و متفکران اجتماعی اسلامی فرهنگ و تمدن ایران و فارس از مهمترین آثار این جامعه شناس است.
*آقای دکتر! در چهل و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی هستیم، در مورد دستاوردهای انقلاب اسلامی در داخل و خارج از کشور زیاد صحبت شده است اما به لحاظ قدرت نرم و تولیدات فکری و اندیشهای میخواهیم در این مورد صحبت کنید (اگرچه در عرصه تکنولوژی پزشکی، نانو، دفاعی و… خوب بااهمیت هست) انقلاب اسلامی در بیداری و افزایش حرکت و اعتماد به نفس نیروهای آزاده و خاصه مسلمانان جهان برای مبارزه با استکبار، استعمار و استبداد چقدر تأثیرگذار بوده است؟
استعمار، استکبار و استبداد تمام تلاششان بر این است افرادی را که میخواهند بر آنها مسلط شوند، خوار و خفیف کنند؛ به عبارت دیگر مشی آنها مشی فرعونی است. کسانی را که میخواهند به استعمار خود در بیاورند، ابتدا آنها را خوار و خفیف میکنند و بعد آنها را در اختیار میگیرند و کنترل میکنند. اصولاً استعمارگران خود را برتر از مردم مستعمره و خود را نژاد برتر میدانند. این حرکت از اوایل قرن نوزدهم در کل عالم پیاده شد و حتی در خود کشورهای موسوم به جهان اول هم این مشی مدیریتی وجود دارد. البته در آن جا خوار و خفیف کردن مردم با توجه به رفع نیازهای مادی صورت میگیرد.
به عبارت دیگر با «تطمیع»، خوار و خفیف کردن آنها را انجام میدهند؛ بدین معنا که شخص را با عادت دادن به رفاه اجتماعی و ترس از جریمههای سنگین، در صورت مخالفت با قوانین حاکم، کنترل میکنند. اما در کشورهای جهان سوم، با توجه به محدودیت منابع مالی، فقط مدیران و مسئولان و اداره کنندگان این کشورها را با تطمیع و البته تهدید هم، در اختیار میگیرند، ولی مردم این کشورها را صرفاً با تهدید سعی میکنند تابع خودشان کنند. بنابراین در کشورهای اسلامی وضع چنین است که برای اداره کنندگان و مجریان طرح استکبار جهانی، هم تطمیع وجود دارد، با باز گذاشتن دستشان در غارت مردم و یا منابع ملی، و هم تهدید که در صورت مخالفت با ما این پشتیبانی از شما برداشته میشود.
با توجه به این شیوه مدیریتی، این تهدیدها موجب شد که ملت ایران با توجه به سابقه درخشان تمدنی و فرهنگی که خودشان را ملتی عزیز میدانند و با توجه به عزت اسلامی که با توجه به دستورات دینی، خداوند تبارک و تعالی آنان را با مناعت طبع و با طبع بلند و عزتطلبی پرورش داده، زیر بار تحمل این خفت و خواری نروند. میتوان گفت این عزت طلبی مردم ایران در تقابل با ظلم و استبداد داخلی و خارجی قرار گرفت و از این رو بود که ایرانیها خیلی زودتر از بقیه کشورها از خود عکسالعمل نشان دادند و با رهبری حکیمی الهی، توانستند پیروز شوند. بنابراین انقلاب اسلامی پدیدهای بود که شفابخش دل کشورهای استعمار زده خصوصاً کشورهای اسلامی بود. از همین جهت میتوان گفت مقاومت مردم ایران در مقابل استکبار جهانی، موجب بسیج نیروهای آزاده عالم است و این قطعاً به دیگر کشورهای آزاده جهان هم تسری پیدا کرده و خواهد کرد. انقلاب اسلامی نقش اساسی در بیداری و افزایش اعتماد به نفس نیروهای آزاده در جهان داشته و جنبشهای مختلفی در کشورهای مختلف از انقلاب اسلامی و رهبر کبیر انقلاب اسلامی الگو گرفته اند.
این حرکت تأثیر خود را در کشورهای اسلامی نشان داده و خیزش اسلامی و مقاومت اسلامی شکل گرفته است و به تدریج در کشورهای اروپایی و آمریکایی هم افرادی که تحت فشار بودند خصوصاً افرادی که در طبقات پایین جامعه هستند و نتوانسته اند لذت تطمیع را بچشند، تحت تأثیر قرار داده است. بنابراین انقلاب اسلامی غیر از کشورهای اسلامی، مستضعفین جهان را تحت تأثیر خود قرار داده است. ناآرامیهایی که در کشورهای مختلف جهانی دیده میشود، مثلاً مردمی که شنبهها در فرانسه در مخالفت با نظام سرمایه داری تظاهرات میکنند موسوم به جلیقه زردها، یا ناآرامیهای آمریکا در جنبش موسوم به وال استریت و جنبش ۹۹ درصد و … در واقع محصول تکانهایی است که انقلاب اسلامی به نظام اجتماعی دنیا وارد کرده است.
*اگر در حکومت طاغوت بودیم، نمیتوانستیم به این دستاوردها برسیم؟
به هیچ وجه! این دستاوردها حاصل عزتطلبی است. در دوران طاغوت بنا بر خوار و خفیف شدن بود، مسئولان و مدیران با تطمیع، خوار و خفیف میشدند و اجرای وظیفه برنامه خوار و خفیف کردن مردم را هم داشتند. بنابراین انقلاب اسلامی که براساس عزتطلبی مردم ایران شکل گرفت، موجب شد که ما غیر از ایران این عزت را در منطقه هم به دست بیاوریم و در شرایط بینالمللی هم به دنبال آن باشیم، بنابراین جز جوهره انقلاب اسلامی است و در نظام طاغوتی امکان رسیدن به چنین عزتی وجود ندارد.
*آیا انقلاب اسلامی توان احیای تمدن نوین اسلامی را دارد؟
بله! به حمدالله در طول این چهل سال، مقاومتهایی که از جانب ملت ایران صورت گرفته، نشان داده است که نیروهایی که در این فرهنگ و مرز و بوم ذخیره شده است، نیروهای لایزالی هستند. علاوه بر این نیروهایی که در طول تاریخ پرورده شده، و پتانسیلهایی که در فرهنگ ملی ما وجود دارد، توانی که پشتیبانیهای الهی نصیب ملت ایران میکند، غیرقابل توصیف است. ما در مواقف مختلفی تأییدات و پشتیبانیهای الهی را در جریان انقلاب اسلامی به شیوههای مختلف مشاهده کرده ایم. بنابراین با توجه به این پشتیبانیها و نیروهایی که در فرهنگ و تمدن ایرانی وجود دارد، ایرانیها که تاکنون دو تمدن اصلی از تمدنهای جهانی یعنی تمدن ایران باستان و تمدن اسلامی را ایجاد کرده اند، میتوانند تمدن نوین اسلامی را هم احیا کنند.
*چه زمینهها و بسترهایی برای احیای تمدن اسلامی نیاز هست؟
اول از همه، آنچه که مورد نیاز است، پشتیبانی الهی است. ما باید بدانیم که تمدن اسلامی مورد خواست خداوند تبارک و تعالی است. تمدن اسلامی به معنای احیای رسالت رسول اکرم (ص) است. رسول اکرم (ص) فرستاده خداوند است، بنابراین خداوند پشتیبان حضرت رسول (ص) است. حال که ما میخواهیم تمدنی که رسول الله (ص) با رسالتش میخواست ایجاد کند، احیا کنیم و به عرصه وجود و اجرا بگذاریم، طبیعی است که پشتیبانی الهی پشت سر ما خواهد بود. بنابراین با توجه به پشتیبانی خداوند تبارک و تعالی زمینههای مساعد برای ایجاد تمدن اسلامی وجود دارد. دوم، این که چرا خداوند تبارک و تعالی از ملت ایران پشتیبانی میکند باید گفت: چون ملت ایران، به خصوص در طول این چهل و دو سال نشان دادند که پای کار ایستاده اند. خداوند به حضرت رسول (ص) و طبیعتاً به امت آن حضرت میفرمایند: «فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ»، استقامت به خرج ده، همان طور که دستور داری.
استقامتی که ملت ایران در طول این چهل و دو سال از خود نشان داده، بستر و زمینه و قابلیتی است که میتواند تمدن اسلامی را احیا کند. علاوه بر این، ساختن یک تمدن، فرهنگ و حکمت میخواهد. این فرهنگ و حکمت عمدتاً در ایران وجود دارد. یعنی دانشهایی که در ایران با توجه به پیروی از سیره معصومین (ع) شکل گرفته، نیروی دیگری است که کمک به حال تأسیس تمدن نوین اسلامی است، یعنی بدون توجه به سیره معصومین (ع) و پیروی تام و تمام از رسول اکرم (ص) و بهروزسازی این دستورات راه دیگری برای رسیدن به این تمدن نیست و دانش اش در بین ملت ایران وجود دارد. بنابراین با توجه به این سه زمینهای که گفته شد، بسترها برای احیای تمدن اسلامی در ایران وجود دارد.
*در زمینه احیای تمدن اسلامی چقدر از نظر نرم افزاری و سخت افزاری توان لازم را داریم؟
همان طور که در پاسخ به سوال قبل گفته شد، از نظر نرم افزاری، دانش و حکمت اسلامیِ ناب در ایران حضور دارد، حوزههای علمیه ایران به خصوص حوزه علمیه شهر مقدس قم با توجه به روشهای تمسک به سیره معصومین (ع) و دقت نظرهایی که در این تمسک وجود دارد که خللی در اصالت وحی ایجاد نشود، از لحاظ قدرت نرمافزاری کمک میکند که زمینه سازی این تمدن وجود داشته باشد و هوش و استعدادی که به خصوص بعد از انقلاب اسلامی به کار گرفته شده، حتی برای ترمیم کمبود روشی که وجود داشته، نشان میدهد که به یاری و فضل الهی این امکانات لازم نرم افزاری برای حرکت وجود دارد.
از نظر سخت افزاری هم خداوند تبارک و تعالی زمینه بسیار وسیعی در سرزمین ایران قرار داده است، انواع و اقسام امکانات معدنی، زمینهای حاصلخیز و امکانات ضروری سخت افزاری برای پشتیبانی ملتی که کمر همت بسته تمدن اسلامی را احیا کند، وجود دارد. یعنی اگر به رهنمودهای حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری (مدظله العالی) خوب عمل کنیم اگر دور تا دور ما را هم دیوار بکشند، مردم ایران میتوانند با توجه به امکاناتی که داخل مرزهای ایران وجود دارند خودشان را اداره کنند و یک جامعه مرفه مترقی ایجاد کنند. بنابراین هم امکانات سختافزاری و هم امکانات نرمافزاری در ایران برای تأسیس تمدن نوین اسلامی وجود دارد.
*چه موانعی بر سر راه احیای تمدن اسلامی وجود دارد؟
مانع رشد و تجلی نور الهی، خطوات شیطانی است و مجری خطوات شیطانی، طواغیت هستند. بنابراین مانعی که میتواند بر سر راه احیای تمدن اسلامی وجود داشته باشد، وجود انواع و اقسام طاغوتها و طبیعتاً کسانی است که در سرزمین ایران و یا سرزمینهای اسلامی و یا سراسر جهان از آنها پیروی میکنند. طبیعتاً آنها لشکر کفر و شیطان محسوب میشوند و آنهایی که در ایران و سایر کشورهای اسلامی و غیراسلامی و کل جهان پیگیر حرکت انقلاب اسلامی و رسیدن عزت به مردم و در واقع پیروزی مستضعفین بر مستکبرین میشوند، نیروهای حق محسوب میشوند. نیروهای مادی، اعم از انسانها، دانشها، هنرها، سازماندهیها و تمام تشکیلاتی است که از طاغوت پیروی میکنند طبیعتاً در مقابل حرکتهای انقلاب اسلامی، مانع هستند و انقلاب اسلامی و انقلابیون باید تلاش کنند این موانع را با توجه به جنس خودشان از بین ببرند، یعنی باید امکانات مادی را بسیج کنند: باید سازمان الهی در مقابل سازمان طاغوتی، هنر اسلامی در برابر هنر طاغوتی، علم الهی و اسلامی در برابر علم طاغوتی، قد علم کند تا آنها را از میدان بدر کند که در طول این چهل سال نشان داده شده که زمینههای این حرکت شکل گرفته و ان شاء الله ادامه پیدا خواهد کرد.
*در زمینه احیای تمدن اسلامی دیگر کشورهای اسلامی چه کمکهایی میتوانند به ما بکنند؟
کشورهای اسلامی البته با ذخایر بیمانند نفت و گاز که خداوند به آنها داده از ثروت بالایی برخوردار هستند. اما قدرت خودکفایی و استقلال با توجه به تنوع اقلیمی، شاید به اندازه ایران نداشته باشد. از این جهت میتوان گفت که ایران به عنوان کانون تمدنساز جدید پیشتاز است و اینها طبیعتاً با توجه به امکاناتی که دارند و روحیهای که دارند، به راحتی نورهایی که در داخل ایران تولید میشود را میتوانند تبعیت کنند. کما اینکه تا همین زمان هم نشان داده شده است که آزادگان جهان عرب در (عراق، لبنان، سوریه، افغانستان، یمن و …) به تولای انقلاب اسلامی به پا خواسته اند و دارند تلاش میکنند که کمک به حال این حرکت انقلاب اسلامی باشند و در واقع امکان تأسیس تمدن نوین اسلامی را در سرزمینهای خودشان ایجاد کنند. بنابراین آنها هم فعال هستند با توجه به آنچه که در ایران در حال شکل گرفتن است و به خوبی پیروی میکنند از سیاستهایی که از اینجا نشأت میگیرد.
*تمدنهای مقابل ما چه تمدنهایی هستند و آیا باید به آنها به مبارزه و تقابل برخیزیم یا تعامل و صلح؟
تنها تمدنی که الان در مقابل انقلاب اسلامی ایستاده است، همان تمدن مدرن است که سیطره خودش را از آغاز قرن نوزدهم شروع کرده و تا الان که اول قرن بیست و یکم هستیم تقریباً در تمام عالم گسترده است. این رویارویی با صلح حل نمیشود، تقابلی است که به مقابله متناسب با وضعیت نیاز دارد. گاهی ممکن است این تقابل سخت باشد، همان طور که در دوران دفاع مقدس بود. گاهی هم ممکن است این تقابل نرم باشد، مثلاً فرض کنیم تحول در علوم، تحول در علوم انسانی، تحول در هنرها، تحول در اقتصاد و …. به هر حال تقابل است، اما از نوع نرم. این را به یاد داشته باشیم که فرهنگ از جنس مکان است، وقتی فرهنگ تمدن مدرن جایی را تسخیر میکند، دیگر جایی برای فرهنگ اسلامی باقی نمیگذارد. بنابراین باید فرهنگ تمدن اسلامی، آن مکان را تسخیر کند و جا را از دست او بگیرد. بنابراین این رویارویی از جنس صلح و تعامل نخواهد بود، باید آن جاهایی که تمدن مدرن گرفته از دست آنها خارج شود تا فرهنگ اسلامی جایگزین شود. بنابراین رویارویی تمدنی از جنس تقابل است، اما گاهی سخت و گاهی نرم است.