«آینده پژوهی» دانشی غربی و سکولار است که افزون بر آنکه در مسیر رسالت کلان خود در غرب به خوبی عمل نکرده است، در جوامع غیرغربی نیز از اثربخشی لازم برخوردار نیست. آینده پژوهی اسلامی نسخه نو و بدیل آینده پژوهی است که افزون بر سازگاری با جهان بینی اسلامی از آموزههای اسلام به شیوهای حداکثری بهره میگیرد. این نسخه از آینده پژوهی تا کنون شکل نگرفته و برای عینیت بخشیدن به آن، مسیری طولانی در پیش است. گام نخست توجیه امکان پذیری آینده پژوهی اسلامی است؛ زیرا بیشتر آینده پژوهان، این دانش را سکولار میدانند. پس از آن باید مسیر تحقق آینده پژوهی اسلامی را ترسیم کرد. بی گمان بدیل اسلامی دانش معطوف به عمل آینده پژوهی تنها با تاملات فلسفی به منصه ظهور نمیرسد و نیازمند نظامی است که ابعاد نظری و عملی آن را با هم دربر گیرد. بنابراین در این نوشتار، افزون بر امکان پذیری آینده پژوهی، نظام «نگرش_ آینده پژوهی» اسلامی به منظور بستری برای شکل بخشیدن به آینده پژوهی اسلامی در رهیافتی راهبردی معرفی میشود.
جلال ریزانه عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و مشاور پژوهشکده مهدویت و آینده نگری که علاوه بر تحصیلات حوزوی دکترای تخصصی مدیریت آینده پژوهی نیز دارد، یادداشتی در خصوص توفیق این رشته جدید در ایران اسلامی به رشته تحریر در آورده است.
«آیندهپژوهی حوزه پژوهشی جدید و میانرشتهای است که با شیوههایی کاملاً علمی و منطقی درباره آینده مطالعه میکند.
آیندهپژوهی نه مدعی است که میتواند آینده را به طور قطعی پیشبینی کند و نه در صدد رویابافی برای آینده است. آیندهپژوهی علم و هنری است که با مطالعه گذشته، حال و آینده، میکوشد آینده بهتری را برای تک تک افراد، سازمانها، جامعه و بشریت رقم بزند.
آیندهپژوهی مدرن به عنوان رشتهای علمی و مستقل برخلاف غیبگویی، بر نیروهای فراطبیعی، توانمندیهای ویژه فردی، جادو، شیوههای ناشناخته و رازآلود و خرافه استوار نیست، بلکه در عرصههای علمی و فلسفی بر شیوههای علمی و انسانگرایانه تکیه دارد.
در آیندهپژوهی، آیندههای ممکنی که به سعادت یا عدم سعادت بشر میانجامد، شناسایی میشود و در نهایت آیندهای معرفی میگردد که در آن بشر سعادت و رفاه بیشتری کسب نماید.
سهیل عنایتاله آیندهپژوه پاکستانیالاصل آیندهپژوهی را نهتنها مطالعه و بررسی نظاممند آیندههای ممکن، محتمل و مطلوب، بلکه مطالعه دیدگاهها، جهانبینیها و اسطورههای بنیادین هر آینده میداند
آینده پژوه معروف کورنیش مینویسد: نیروهای تغییر “از بطن و متنِ پیشرفتهای علم و فناوری و تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی میجوشند، و دنیا را گاه به جهتها و جاهایی میبرند که نباید آنجا باشد. اگر این نیروها به گونهای هوشمندانه و عاملانه “مدیریت” نشوند، به نیروهای کور و مخربی تبدیل میشوند که آینده ما را مصادره میکنند.
لذا آیندهپژوهی دانش و معرفتی است که چشم مردم را نسبت به رویدادها، فرصتها، و مخاطرات احتمالی آینده باز نگه میدارد؛ ابهامها، تردیدها، و دغدغههای فرساینده مردم را میکاهد؛ توانایی “انتخابهای هوشمندانه” جامعه و مردم را افزایش میدهد؛ و به همگان اجازه میدهد تا بدانند که به کجاها میتوانند بروند (آیندههای اکتشافی)؛ به کجاها باید بروند (آیندههای هنجاری) و از چه مسیرهایی میتوانند با سهولت بیشتری به آیندههای مطلوب خود برسند (راهبردهای معطوف به آیندهسازی). آیندهپژوهان میخواهند با استفاده از این اندیشه، افزون بر تأمین رفاه نسلهای کنونی، در کامیابی نسلهایی که هنوز پای به عرصه وجود نگذاشتهاند، نیز مؤثر باشند.
بررسی مبانی بنیادین و مسیر شکلگیری و رشد آیندهپژوهی نشان از آن دارد که این دانش در بافتار و اندیشه غربی شکل گرفته و در تعریف و مبانی ویژگیهای غربی دارد. دلایل و شواهد مختلف حکایت از آن دارند که آیندهپژوهی مدرن از منظر گرایش، نگرش و روش بسیاری از نشانههای غرب را دارد و میتوان به چیرگی اندیشه غرب و سکولاریسم بر آیندهپژوهی مطمئن بود. از سوی دیگر این دانش به شرایط ارزشی و فرهنگی جوامع گوناگون وابسته است. برای نمونه میتوان به پروژههایی چون هزاره (میلنیوم، ۲۰۱۱) و مفاهیمی چون شوک آینده (تافلر، ۱۹۸۲) اشاره داشت که همگی نشان از نگرش سکولاریستی و گرایشها و روشهای غربی دارند.
بنابر این این دانش غربی نمیتواند برای جوامع غیرغربی از اثربخشی لازم برخوردار باشد و لازم است که هر جامعهای متناسب با وضعیت خود به طراحی نسخهای بومی از آیندهپژوهی اقدام کند. بدین ترتیب ضرورت لزوم پرداختن به آیندهپژوهی دینی مطرح میشود. آیندهپژوهی مدرن به عنوان یک علم بیطرف نیست و به دلیل مبتنی بودن بر جهانبینی غربی، قرائت خاص غرب از آینده را دنبال میکند. بی گمان ملتهای غیر غربی باید مراقب باشند که این نسخه غربی، مسیر نادرستی را برای آنها ترسیم ننماید. جهانبینی غربی در آیندهپژوهی مدرن موج میزند و حتی این مسئله اعتراضات زیادی را نیز به همراه داشته است. در نتیجه آیندهپژوهی مدرن در جوامع غیر غربی نمیتواند کارساز باشد؛ زیرا طرفدار غرب است. آشکار است که اگر مواضع یک جهانبینی نسبت به آینده، پذیرفته شود، به منزله تسلیم شدن در برابر آن است.
عنایتالله، آیندهپژوهی مدرن را چهار نوع میداند که یکی از آنها، آیندهپژوهی تعبیری یا فرهنگی است. هدف این نوع از آیندهپژوهی، پیش بینی نیست، بلکه دستیابی به بینشی ژرف از آینده از طریق مطالعه دیدگاهها، تصویرها و ارزشهای فرهنگی و تمدنی است. وی معتقد است آیندهپژوهی مدرن در هر فرهنگی، نسخه خاص خود را میطلبد و برای اثربخشی آیندهپژوهی در هر جامعه باید آن را بومی کرد. حال این پرسش مطرح میشود که آیا آیندهپژوهی مدرن رایج و سکولار در جوامع دینی میتواند، موفق باشد؟ مسلم است که چنین جامعهای نمیتواند برای شکل بخشیدن به آینده مطلوب برای خود، مسیر غرب را دنبال کند و ناگزیر از بومیسازی آیندهپژوهی بر اساس نگرشها و جهانبینی دینی است. بنابراین با الهام از آموزههای اسلامی همچون سنتهای اجتماعی و صبغه عبرت آموزی آن و توکل به خداوند و استعانت از او، میبایست نوعی آینده پژوهی دینی را استخراج نمود که حاصل آن ترسیم چشم اندازی دقیق از آیندهای آرمانی باشد. با قراردادن این آینده مطلوب به عنوان هدف، میتوان آیندههای مقدور را به عنوان حلقههای میانی نیل به ویژگیهای جامعه آماده ظهور، طراحی و تعریف نمود.»
آیندهپژوهی اسلامی، نسخهای نو از آیندهپژوهی است که میکوشد در چارچوب و اصول دین اسلام قرار گیرد و از جهانبینی و توصیههای اسلامی نهایت استفاده را میکند. آیندهپژوهی اسلامی دانشی ارزشبنیان است و به همین سبب ارتباطی تنگاتنگ و ناگسستنی با جهانبینی، ایدئولوژی و فرهنگ اسلام دارد. آیندهپژوهی اسلامی برخلاف آیندهپژوهی سکولار نه تنها دین را کنار نمیگذارد، بلکه بر این باور است که نمیتوان بدون سازگاری با اسلام و بهرهگیری از آموزههای گسترده آن آیندهپژوهی کرد.
آیندهپژوهی اسلامی، هنوز در مراحل اولیه رشد است. در طی سالهای ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰ میلادی، اکثر تالیفات در این رابطه، توسط ضیاالدین سردار و برخی از همکارانش نوشته شد.
دیدگاههای مطرح در خصوص آیندهپژوهی اسلامی را میتوان به دو دسته کلی تقسیم کرد.
بر پایه دیدگاه نخست، آیندهپژوهی در جوامع اسلامی را میتوان به صفت اسلامی موصوف کرد؛ چرا که تحت تأثیر نگرش و جهانبینی اسلامی است و توسط مسلمانان به سامان میرسد. بر اساس این دیدگاه دین مبین اسلام بخشی از چارچوب شناختی _ هنجاری آیندهپژوهان مسلمان را تشکیل میدهد و آیندهپژوهان حتی به صورت ناخواسته جهانبینی اسلامی را در نظر میگیرند و از آموزههای اسلامی بهره میجویند. درست است که اعتقادات دینی آیندهپژوه بر آیندهپژوهی تأثیرگذار است، اما این کمترین تأثیر دین است. آیندهپژوهی یک دانش غربی و سکولار است. این دانش دین را به رسمیت نمیشناسد و حتی در اصول و مفروضات، ناسازگاریهایی با آن دارد؛ مثل نادیده انگاشتن اراده الهی. پس با این شرایط مسلمان بودن آیندهپژوه نمیتواند دلیل بر اسلامی بودن آیندهپژوهی باشد؛ چرا که آیندهپژوه مسلمان خود را تسلیم چارچوب شناختی – هنجاری رایج حاکم بر آیندهپژوهی کرده است.
دیدگاه دوم توسط ضیاالدین سردار مطرح شده است. به اعتقاد او علم اسلامی زیربنا و راه اصلی برای رسیدن به آیندهپژوهی اسلامی به شمار میآید و باید علم آیندهپژوهی را اسلامی کرد. ضیاالدین سردار معتقد است که علم اسلامی و نظریهپردازی در چارچوب دین اسلام راه مناسبی برای شکل دادن به آیندهپژوهی اسلامی است.
بر اساس این دیدگاه آیندهپژوهی همچون یک علم چند رشتهای و فرارشتهای، باید ارتباط لازم را با علوم اسلامی برقرار کرده و در وجوهی که ضروری است، مطابق جهانبینی اسلامی باز تعریف شود
برای شناخت دقیق آیندهپژوهی اسلامی باید قبل از هر چیز به دیدگاه دین اسلام نسبت به آینده توجه کنیم. در قرآن به مؤمنان توصیه شده که قبل از هر تصمیم و اقدامی درباره پیامدها و عواقب آن بیندیشند و با صاحبان خِرد مشورت کنند. در این آیات به انسانها هشدار داده شده که اگر دوراندیشی و آیندهنگری نداشته باشند، به مهلکه گرفتاریها میافتند.
با نگاهی اجمالی میبینیم قرآن کریم مملو از توجه و هشدار نسبت به آینده است و توجه به آینده و تفکر درباره آینده در بسیاری از آیات قرآن مورد تأکید قرار گرفته است. دوراندیشی و آیندهنگری به معنای توجه به عواقب و پیامدهای اعمال از واژههای مهمی است که در قرآن به دفعات به آن اشاره شده است. مثلاً قرآن کریم در سوره یس آیه ۴۵ در مورد آینده و توجه به آن فرموده است: قیلَ لَهُمُ اتَّقُوا ما بَیْنَ أَیْدِیکُمْ وَ ما خَلْفَکُمْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ.
مردم را گویند از گذشته و آینده خویش بترسید، شاید مورد رحمت خدا قرار گیرید.
در آیه ۱۳۷ از سوره آل عمران داریم: قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِکُمْ سُنَنٌ فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُروا کَیْفَ کانَ عاقِبَهُ الْمُکَذِّبِینَ.
به یقین پیش از شما سنتهایی بوده (و سپری شده) است. پس در روی زمین گردش کنید و بنگرید که سرانجام تکذیبکنندگان چگونه بوده است.
این آیه نیز مانند آیه قبل شامل چند نکته کاربردی است:
۱. با آگاهی از گذشته، میتوان آینده را پیشبینی کرد: “فَسِیرُوا”، “فَانْظُروا”.
۲. قوانین و سنتهای ثابتی بر تاریخ حاکم است: “قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِکُمْ سُنَنٌ”.
۳. این قوانین، سنتهای ثابت الهی هستند که سرنوشتِ انسانها و جوامع بر اساس آنها تعیین میشود و با تفاوت اقوام، زمان و مکان تفاوتی نمیکنند
تأکید بر آیندهنگری در دین اسلام، یک نکته مهم و در واقع نخستین شاخص مهم را در آیندهپژوهی اسلامی آشکار میکند. در این شاخص مهم میان آیندهپژوهی سکولار و اسلامی توافق نظر وجود دارد.
نهتنها در آیات قرآن بلکه در روایات و احادیث اسلامی هم توجه به آینده و آیندهنگری به دفعات مورد تاکید قرار گرفته است. برخی روایات بیانکننده آینده روشن و یا تاریک برای بشر است. اینگونه روایات با این فرض که از صحت سند و دلالت معتبر و قابل توجه برخوردار باشد، در آیندهپژوهی اسلامی کاربرد دارد. اینگونه روایات حیطه منابع و استنباط آینده را برای محققان گسترده نموده، با تبیین آینده، از مردم انتظار دارند که خود را برای رویارویی با شرایط مطلوب یا نامطلوب آینده مهیا سازند.
اینگونه روایات گویای این است که مؤمنان باید برای رویارویی با آینده طرحریزی لازم و اقدامهای مؤثر داشته باشند. ایجاد دغدغه نسبت به آینده و توجه به آن مورد تأکید اسلام است. بر اساس آموزههای اسلامی، انسانها دارای ظرفیتهای ارزشمندی هستند. انسانها و جوامع بشری همیشه ظرفیتهای بالقوه دارند که با ایجاد حساسیت نسبت به آینده، میتوان این توان را به فعلیت رساند.
آیندهپژوهی از این لحاظ، برای اندیشمندان اسلامی نیز مهم است که با استفاده از پیشبینی آینده، که در روایات معتبر آمده است، به طراحی و تبیین مسائل علمی و فرهنگی بپردازند تا بتوانند مؤمنان جامعه را در چنین شرایطی از گزند خطرات ایمن نگه دارند
آیندهپژوهی اسلامی به این معنا دانشی است که با اتکا به مبانی اسلامی و بهرهمندی از ابزارهای علمی و بهکارگیری خلاقیت، توان خلق فناوریهای جدید، ساز و کارهای فرهنگی و علمی شایسته جامعه اسلامی را دارد. به بیان دیگر، دانشی است که میتواند همه مؤلفههای جامعه مطلوب اسلامی آینده را تصویر کرده، در پیش رو قرار دهد.
هدف آیندهپژوهی سکولار، حفظ و بهبود سطح آزادی و رفاه بشر است. از دیدگاه اسلام این هدف مشکلی ندارد، اما نمیتواند به عنوان هدف کلان آیندهپژوهی اسلامی در نظر گرفته شود. چرا که بر اساس اسلام، آینده مطلوب رسیدن به رضای خدا و سعادت اخروی و دنیوی است. در این مسیر انسان مهمترین نقش را در تأمین سعادت فردی و اجتماعی دارد. بنابراین هدف اساسی آیندهپژوهی اسلامی گسترش عدالت و معنویت برای رسیدن به سعادت و قرب الهی است. آیندهپژوهی اسلامی میکوشد که انسانها در کنار زندگی مطلوب دنیوی، به چشمانداز اصلی که سعادت اخروی است، نیز دست یابند.
* منبع: پژوهشکده تحول و ارتقاء علوم انسانی و اجتماعی