حجتالاسلام والمسلمین رضا غلامی، رئیس موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی، در نشست تخصصی «آینده علوم انسانی» که به همت کمیسیون آیندهپژوهی علوم انسانی هفتمین کنگره بینالمللی علوم انسانی اسلامی و با همکاری دانشگاه امام صادق(ع) و مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری برگزار شد، گفت: آیندهپژوهی مطالعهای بینرشتهای است و کمک میکند تا با واقعبینی و دور از توهمات اقدامات امروز را برای آینده طوری تنظیم کنیم که به اهداف مطلوب برسد. بنده بین آیندهپژوهی علمی و آرمانی تفکیک قائل هستم؛ آیندهپژوهی آرمانی به سمت پیشبینی و ترسیم آینده جایگزین هم رفته است، ولی بحث ما بر سر آینده آرمانی و اسطورهای نیست، زیرا خارج از اتمسفر آیندهپژوهی است و به خصوص در حوزه اسلامی باید ذیل معارف دینی بحث شود و روش اجتهادی خاص خود را دارد.
رئیس موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی اضافه کرد: آیندهپژوهی علمی تلاش میکند براساس گذشته و حال، حدسهایی را برای آینده ممکن و محتمل ارائه دهد و مدعی پیشگویی و پیشبینی نیست. با توجه به اینکه آیندهپژوهی بدون وفور اطلاعات و دادههای انباشته، نتیجهای قوی به دنبال ندارد. لذا در مورد موضوعاتی که عمر چندانی از آن سپری نشده است یا انباشتهای از اطلاعات نداریم نمیتوان چندان به سمت آن رفت.
غلامی با بیان علت اینکه موافق ایجاد مرکز آیندهپژوهی علوم انسانی اسلامی نبودم همین دلیل بود زیرا این رشته را هنوز کودک و نوجوان میدانم، تصریح کرد: از بین روشهای آیندهپژوهی ۴ روش معروفتر است، سناریونویسی، روش دلفی، روش تحلیل روندها، روش موضوعات نوپدید و روش پویش محیطی. روش بنده در این بحث ترکیب سناریونویسی و تحلیل روندهاست. اولین سؤال این است که شاخصهای روندپژوهی ما چیست و چه باید باشد؟
علوم انسانی اسلامی مقدس نیست
وی افزود: بنده ۵ عرصه را به عنوان شاخصهها انتخاب کردهام و منطق آن این است که با فلسفه و تاریخ علم به یک کلاننگری رسیدهایم؛ یعنی یک دانش از بدو تولد در چند عرصه پا میگذارد؛ ایده و گفتمان، تکوین و تکون علمی(تولید علم)، جریانبخشی به دانش جدید و وارد کردن علم به رگهای نظام آموزشی و مرحله آزمون و خطا(زیرا بنده علوم انسانی اسلامی را مقدس و خطاناپذیر نمیدانم) و مرحله آخر عینیتبخشی کاربردی و عملی براساس انتظارات جامعه.
غلامی بیان کرد: در حوزه ایده و گفتمان، ضرورت علوم انسانی اسلامی به صورت اجمالی از سوی استادان دانشگاه و حوزه درک شده است. همچنین امکان علوم انسانی اسلامی تا حدی بین استادان دیندار درک شده است و امید به کارآمدی این علوم هم در خوف و رجا به سر میبرد. برخی وقتی ببینند نظام اسلامی توفیق یافته است امیدوار شده و برخی وقتی ناکارآمدی را ببینند نومید میشوند.
رئیس مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی اظهار کرد: در حوزه دانش، شاهد شکاف نگاهی هستیم. البته به آن دامن نزدهایم؛ همچنین بحث قلمرو دین و کارکرد عقل در افزایش یا کاهش این شکافها خیلی نقش دارد؛ در این عرصه سطحیترین دیدگاه تا علمیترین نگاهها را به عرصه علوم انسانی داریم. البته هنوز نظریه برتر علوم انسانی اسلامی در تعاطی افکار بروز و ظهور نیافته؛ گرچه نزدیک به ۱۵ نظریه تولید شده است.
غلامی بیان کرد: جریان اندیشهورزی در حوزه علوم انسانی اسلامی خیلی زنده و رو به رشد نیست و حتی کمی نگرانکننده است؛ جریان نوآوری خیلی جریان قابل اعتنایی نیست و جریان نقد درون و برونگفتمانی هم ضعیف است و عبور از کلیگرایی را نمیبینیم؛ شکلگیری تراکم علمی چندان جدی و قوی نیست و تجربهورزی عملی هم تقریباً منتفی است یا در پایینترین سطح ممکن است، همچنین به کسی اجازه نمیدهند که وارد میدان عمل شود.
حکمرانی کشور درک چندانی از علوم انسانی ندارد
رئیس مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی ادامه داد: کلیت سیستم حکمرانی در ایران درک درستی از علوم انسانی ندارد و سیستم براساس علم سکولار، طراحی و مهندسی شده است؛ گرچه در برخی موارد پوشش اسلامی دارد. همچنین نوعی غلبه شعار بر عمل را در این عرصه میبینیم و چون ضرورت آن درک نشده است، سرمایهگذاری و حمایتی هم دیده نمیشود.
استاد حوزه و دانشگاه بیان کرد: شاخص دیگر ورود به نظام آموزش عالی است و خیلی از مدیران ارادهای برای ورود این مسائل به دانشگاه ندارند و آن را با علوم اسلامی خلط میکنند. استقبال استادان و دانشجویان هم حداقلی است و جریان غربگرا همچنان سلطه دارد و کسانی که غربگرا نیستند سوء تفاهماتی دارند که حل نشده است. بازبینی و معماری دروس هم دقیق نیست و بیشتر جنبه شعاری دارد؛ مثلاً در اقتصاد میگوییم «اقتصاد از منظر نهجالبلاغه» و… ولی چون نظریه برتر نداریم، معماری براساس آن صورت نگرفته است و استاد توانا هم کم داریم یا نداریم.
وی با بیان اینکه مداخلهگران در بحث تحول علوم انسانی یا شناختی ندارند یا اراده و قدرتی برای ورود علوم انسانی اسلامی ندارند، افزود: شاخص دیگر برای علوم انسانی اسلامی هم میدان تحقق است؛ یعنی تصویری از دین در گذشته ارائه شده است که تصویری عقلانیتر بود، ولی با پیدایش فضای مجاز و برجسته شدن یکسری خرافات و رفتارهای نادرست یکسری از علما و صاحبان تریبون، سبب شده است تا از علوم انسانی تصویر درستی ارائه نشود.
رئیس مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی تصریح کرد: باور به اینکه این علوم علاوه بر کلیات و اصول میتواند وارد جزئیات شود، هنوز در بین اقشار تحصیلکرده شکل نگرفته و اجازه ورود این نوع نظامات هم در عرصه اجرا داده نشده است. مثلا در عرصه اقتصادی همچنان در کلیات هستیم؛ گرچه در پول و بانکداری وارد شدهایم، ولی ناکارآمد بوده است و در برخی عرصهها مانند روانشناسی و مشاوره هم مجال چندانی داده نمیشود. مثلاً مرکزی که در دولت قبل ایجاد شده بود در این دولت تعطیل شد، در حالی که انتظار این بود که مورد حمایت قر ار بگیرد.
غلامی با بیان اینکه افراد با انگیزه در مراکز پیرامونی حوزه و دانشگاه این بحث را دنبال میکنند، ولی در خود حوزه و دانشگاه اتفاق چندانی برای علوم انسانی نیفتاده است، گفت: از ۱۵ سال قبل تاکنون بحث علوم انسانی از نظر گفتمانی و علمی پیش رفته، ولی خیلی زیاد نبوده است.
آینده علوم انسانی اسلامی خاکستری است
غلامی با بیان اینکه ما سه سناریوی سفید، سیاه و خاکستری را میتوانیم در این باره طراحی کنیم اظهار کرد: سناریوی آینده علوم انسانی اسلامی خاکستری است؛ یعنی نه وارد متن حوزه و دانشگاه خواهد شد و نه شکست خواهد خورد. نزاع بر سر فلسفه و روش علوم انسانی اسلامی آغاز خواهد شد و برخی نظریات ضعیف تضعیف خواهد شد و قرائتهای مختلف علوم انسانی اسلامی ایجاد میشود. البته در حد کلیات باقی میماند و در کلیات از استحکام فلسفی و روشی بهتری برخوردار خواهد شد.
رئیس موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی افزود: علوم انسانی در آینده در متن دانشگاه وارد نخواهد شد و در حاشیه باقی میماند. البته با اینکه در حاشیه هست رشتههایی با این عنوان در درون دانشگاه تأسیس خواهند شد؛ البته تعداد فارغالتحصیلان آن اضافه میشود و برخی استاد این رشتهها خواهند شد و دانشجویان جایگاه چندانی برای کار متناسب با رشته خود نخواهند داشت و جذب نیروهای مسلح و نهادهای حکومتی میشوند.
وی تاکید کرد: علوم انسانی اسلامی فرصت آزمون و خطا نخواهد یافت و ناهمواری پروژهای و فرایندی و توقف این علوم در سطح کلی هم از دلایل این مسئله است. همچنین سرخوردگی و احتمال دلزدگی برای برخی رخ خواهد داد. برخلاف کسانی که درباره آینده علوم انسانی اسلامی، خیلی مثبت صحبت میکنند، تلاش کردم واقعبینانهتر آینده را ترسیم کنم.