نشست «رابطه فقه نظام و علوم انسانی اسلامی» از سوی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد.
مسعود فیاضی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، در این نشست سخنرانی کرد و گفت: در مورد «فقه نظام» باید گفت این اصطلاح در دهه اخیر به صورت جدی مطرح شده است. دلیل طرح این موضوع هم بحث مواجهه کارآمدتر فقه و فقها با مسائل نوپدید در کشور بوده است چراکه موضوعاتی که در جهان امروز مطرح است در اثر رشد فناوریها و نظریاتی که ایجاد شده پیچیدگیها و هویت متمایزی نسبت به قبل دارند لذا در بحث موضوع شناسی با سیاق جدیدی از موضوعات مواجه هستیم و صرفا نمیتوانیم از دیدگاههای قبلی استفاده کنیم.
لوازم کارآمدی فقه
وی افزود: مخصوصاً بعد از انقلاب اسلامی، بر اساس فقه شیعه وارد فضای حکمرانی شدیم و دیدگاه سردمداران انقلاب این بود که اداره کشور بر اساس فقه خواهد بود. در این راستا دو رویکرد در بین فقها برای استخراج احکام جدید پدید آمد. یک رویکرد معتقد بود فقه فعلی کارآمدی لازم برای اداره حکومت را دارد اما رویکرد دوم معتقد بود نیازمند استنباطات جدید هستیم و استنباطهای قبلی کفایت نمیکند اما نکته مهم این بود که این رویکرد هم مسائل را به صورت منفرد و اتمیک مورد بررسی قرار میداد.
فیاضی گفت: بعد از مدتی به این نکته توجه شد که رویکرد دوم هم در حل مسائل نظام کارآمدی ندارد و حتی در پیام امام خمینی(ره) در منشور روحانیت تأکید شده است که تا روحانیت در همه جای جامعه حضور نداشته باشد به این نتیجه نمیرسد که صرفاً فقه مصطلح برای اداره جامعه کافی نیست. اینجا بود که بحث فقه نظام، به عنوان رویکردی جدید در فقه مطرح شد که در مسائل جدید با هویت و اضلاع مختلف و پیامدهایی که ممکن است در جامعه داشته باشند مورد بررسی قرار میگیرند. اگر این نکات مورد توجه قرار نگیرد فقه ما در اداره جامعه کارآمدی نخواهد داشت.
تعریف فقه نظام
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: در تعریف فقه نظام مباحث مختلفی مطرح شده اما دو دسته آنها اصلی هستند. برخی آن را در دایره فقه اصغر تعریف کردهاند و معتقدند فقه نظام باید نیازهای حاکمیت و قوانین اجتماعی را در نظر داشته باشد اما دسته دوم فقه نظام را در دایره فقه اکبر یعنی همه مسائل دینی در نظر میگیرند. به نظر میرسد باید بتوانیم در تعریف فقه نظام، چهارچوب فقه اصغر را حفظ کنیم و اگر آن را به فقه اکبر توسعه دادیم ممکن است کارآمدی لازم را نداشته باشد. همچنین به نظر میرسد که لازم است طراحی نظام را داشته باشیم چراکه طراحی نظام، پیشنیاز اصلی است اما بحث این است که آیا فقه نظام، در چهارچوب فقه اصغر بتواند با همین اهدافی که برای آن تعیین شده متولی طراحی نظامها باشد.
وی یادآور شد: در تعریف علوم انسانی اسلامی هم باید گفت که این علوم باید از منابع دینی همانند قرآن و سنت اخذ شوند و مبتنی بر فطرت و با روششناسی معتبر باشند. علوم انسانی اسلامی، علومی هستند که بر اساس روش معتبر دینی تلاش میکنند روابط و قواعد حاکم بر افعال و کنشهای حاکم بر انسان اعم از فردی، اجتماعی و حکومتی در ساحتهای مختلف را توصیف و تبیین کنند تا بتواند رفتارهای انسانی را پیشبینیپذیر کنند و در نهایت بتوانند انسان را به سمت مطلوب هدایت کنند اما روش پیدا کردن این قواعد نیز باید از دین اخذ شود.
رابطه فقه و علوم انسانی
فیاضی بیان کرد: سؤال این است که آیا علوم انسانی اسلامی با فقه فرق دارد؟ جواب مثبت است و فرق این است که نمیتوانیم علوم انسانی اسلامی را با فقه یکی بدانیم چون عوامل تمییز، در این زمینه از جمله در عرصه غرض و روش وجود دارند. علم فقه دنبال پیدا کردن حکم شرعی فرعی ولی علوم انسانی اسلامی دنبال توصیف و تبیین و پیشبینی افعال انسانی و البته تجویز در این زمینه است. خدمتی هم که فقه میتواند به علوم انسانی کند این است که اگر علوم انسانی نیاز به نظریهپردازی دارد اصول و ارزشهای آن از فقه گرفته میشود. خدمت علوم انسانی به فقه هم این است که وقتی قرار است در موضوعات مستحدثه در ذیل فقه نظام، بحث شود این نظام را علوم انسانی به فقه میدهد تا بتواند حکم فرعی آن را کشف کند. بنابراین رابطهای دو سویه هم بین علوم انسانی و فقه وجود دارد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تصریح کرد: معتقدم نظامسازی کار اختصاصی علوم انسانی است و باید بر اساس روششناسی معتبر جدید طراحی شود. البته نه اینکه روشهای کنونی اصلا کارایی نداشته باشند اما قطعاً نباید از اهمیت روششناسیهای جدید غفلت کنیم.
اهمیت توجه به هویت نظام
حجتالاسلام والمسلمین عبدالحمید واسطی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، در این نشست گفت: مسئله اصلی درباره هویت نظام است. البته یکی از مشکلات این است که اصطلاح رایجی در مورد نظام، متفق علیه نشده است بلکه نظام را به پیشفرضهای قبلی همانند داشتن هدف و غایت ارجاع میدهند. طبق آنچه که در دانش جامعهشناسی وجود دارد هرجا سیستم هست ساختار و فرآیند هم هست بنابراین نظام باید حتما رویکرد سیستمی داشته باشد.
وی افزود: در فقه اصغر؛ حکم فعل مکلف بر اساس ادله، مورد بررسی قرار میگیرد. تا وقتی این مکلف را به صورت فرد میبینیم فقه فردی اهمیت دارد و تا وقتی آن را به صورت جامعه یعنی مجموعهای استغراقی از افراد میبینیم باز هم دنبال حکم فعل مکلف هستیم اما وقتی آن را به صورتی دیدیم که برآیندها منجر به تولید موضوع یا ساختار جدید میشود و با تک تک افراد سر و کار نداشته بلکه با رابطه آن سر و کار داریم، آن وقت سر و کله ساختار و فرایند پیدا میشود بنابراین باید روشن کنیم آیا منظور از نظام صرفاً روابط بین اجزا یا ساختار و فرآیندهایی هستند که به فعل مکلفین جهت میدهد؟
واسطی بیان کرد: هر جا در علوم انسانی مدلسازی صورت گرفت که چه اجزایی باید وارد سیستم شود تا اثر مطلوب در خروجی به دست بیاید موفقیت هم حاصل میشود. معتقدم اگر این مدلسازی صورت گیرد باعث جلو رفتن علم انسانی میشود، سپس مسائل را به فقه نظام تحویل میدهد؛ مثلاً در علوم تربیتی مسئله مهم، چگونگی شکلگیری رفتارهای بهینه است بنابراین باید آن را به آیات و روایات عرضه کنیم تا این چگونگی برای ما کشف شود.
اختلاف نظر درباره مفهوم فقه نظام
همچنین حجتالاسلام والمسلمین علی شریفی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در این نشست گفت: اینکه معنا و مفهوم فقه نظام چیست موضوعی است که سالها مورد بحث و گفتوگو بوده و نظرات زیادی پیرامون این مسئله شکل گرفته است. عبدالرزاق سنهوری در ابتدای شرح قانون مدنی خود میگوید که فقه اسلامی، پر است از مفردات اما مشکلی که وجود دارد ارائه این مفردات به صورت یک نظام یا نظریه است.
وی افزود: اینکه آیا از درون فقه، نظریهای قابل استخراج است یا خیر موضوعی جداگانه است که باید مورد بررسی قرار گیرد هرچند که در این نشست مفروض این بود که فقه قابلیت نظامسازی دارد. غالبا در مقام استخراج نظام از مسائل فقهی، نویسندگان و پژوهشگران ناچار از رجوع به علوم انسانی هستند به همین دلیل است که این مسئله مطرح میشود که رابطه فقه نظام و علوم انسانی اسلامی چیست.