حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در دیدار با وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بیان داشتند: یک سری امور مهمی هست که مربوط به حوزه اقتصاد است که باید با مسئولین اقتصادی در میان بگذاریم و یک مسائلی هست که مربوط به حوزه فرهنگ است که مهمتر از اقتصاد است و آن اختصاص به دولت ندارد، بلکه دولت و ملت و حوزه و دانشگاه همه باید با این اصل روبرو باشند.
ایشان با بیان اینکه حوزه و دانشگاه، قطب فرهنگی جامعه هستند، اظهار داشتند: مرحوم کلینی در مقدمه کتاب الکافی آورده است که قطب فرهنگی اسلام چه در دنیا و چه در آخرت «عقل» است، چون هم در دنیا برابر با عقل با ما رفتار می کنند و هم در قیامت برابر با عقل با ما محاسبه می کنند! هم در دنیا چیزی به جز عقل خریدار ندارد و هم در آخرت! بر اساس این عقل، مهم ترین مشکل ما این است که ما به فکر همه چیز هستیم به جز خودمان! اکثریت ما به فکر این نیستیم که بعد چه می شود؟!
معظم له با بیان اینکه بدترین مشکل ما غفلت ماست، اظهار داشتند: عده ای آمدند به پیغمبر عرض کردند ما را به عملی هدایت کنید که ما از آن عمل بهره ببریم، حضرت فرمود: «معرفة النفس» خودت را بشناس! آنها بیان داشتند که ما راهکار عملی از شما خواستیم، شما مسئله علمی به ما گوشزد می کنید، حضرت فرمود: تمام برکات از همین علم است که بدانید «که» هستید! ما اگر خودمان را بشناسیم، خیلی از مشکلاتمان حل می شود.
ایشان اظهار داشتند: انسان مانند درخت نیست که بعد از مرگ تبدیل به هیزم شود و تمام، بلکه مانند پرنده ای است که با مرگ از قفس آزاد می شود، اگر آزاد شدن پرنده هست که هست باید بدانیم که پس از این جهان به کجا می رویم! مشکل جامعه ما این است که یادمان می رود که هستیم و به کجا میخواهیم برویم، همچون مسافری که وقتی نمی داند کجا برود همیشه سرگردان است! هر جا ما مشکل داریم برای این است که خودمان را نشناختیم! اگر بدانیم که هستیم و کجا می رویم، در آن صورت نه خلاف میکنیم، نه بیراهه می رویم و نه راه کسی را می بندیم.
ایشان در بخش دیگری از سخنان خود به تبیین علم دینی پرداختند و ابراز داشتند: همه آنچه در زمین و آسمان است مخلوق خداست و خداوند فرمود همه اینها آیت و نشانه الهی است، ما خیال میکنیم علم دینی آن است که کتاب را بر اساس خواسته خودمان بنویسیم و سپس نام خدا را در ابتدا و بعد آرم جمهوری اسلامی و عکس امام و رهبری را بزنیم این می شود علم دینی، در حالی که اینها وظیفه ابتدایی است ولی مهم، محتواست که آدم هر چه را می داند، کار خدا بداند و فعلی که از او صادر می شود را نمی گوید رفت و تمام شد، نخیر این هست و هیچ عملی از بین نمی رود؛ اعمال ما همواره با ما هست.
ایشان ادامه دادند: اصل اول این است که کمال انسان در علمش است، اصل دوم این است که علم هر چه دارد از راه معلوم است، هر علمی وقتی ترقی می کند که بداند معلوم چه می گوید و تا معلوم را خوب نشناسیم، علم پیشرفت نمی کند، معلوم چه آسمانی و چه زمینی و چه ما بین آنها باشد، همه مخلوق خداست! خدای سبحان که اینها را معرفی میکند به عنوان مثلث معرفی می کند نظام فاعلی، نظام غایی و هدفمند و نظام داخلی که این وسط است، یعنی یک ضلع به مبدأ برمی گردد چه کسی او را آفرید، یک ضلع آنکه برای چه خلق شده و یک ضلع هم درونی است، بدانید که هویت شما به هویت معلوم گره خورده و معلوم مثلث است و این مثلث را مُثله نکنید. اگر معلوم را مُثله کردید، علم مُثله گیرتان می آید و خودتان مُثله می شوید.
ایشان اظهار داشتند: متاسفانه این علم را مُثله کرده اند و فقط یک ضلع را باقی گذاشته اند، کی آفرید (ضلع اول) و برای چه آفرید (ضلع سوم) را گرفتند؛ این بدن سرد باقیمانده، این زمین مرده و آسمان مرده که انسان را عالم نمی کند، علم هر چه دارد از معلوم است و این معلوم مثله شده، معلوم سرد خانه ای است! یک موجود مرده مثله شده سردخانه ای که مشکل خود را حل نمی کند، علم وقتی مشکل عالم را حل می کند که مثلث باشد؛ لذا وقتی از موسی کلیم الله(ع) سوال شد پروردگاری که تو را فرستاد، کیست؟ گفت: خدا همه چی را مثلث آفرید، خدا آفرید، اینچنین آفرید و برای هدفی خاص آفرید؛ این علم دینی است که باید در دانشگاه ها و امور فرهنگی ما نهادینه شود