عطاءالله رفیعی آتانی، رئیس مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران، امروز سهشنبه ۴ بهمنماه، در همایش «معنا و مبنای سرمایه اجتماعی» که از سوی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی برگزار شد به سخنرانی پرداخت.
در ادامه گزیده سخنان وی را میخوانید:
یکی از مشکلات جامعه امروز ایران را کاهش سرمایه اجتماعی میدانند. به عنوان مقدمه بحث لازم است ابتدا اشارهای به وضعیت سرمایه اجتماعی در غرب و نگاهی که غربیها به انسان دارند داشته باشم. انسان در غرب با عنوان انسان اقتصادی شناخته شده است. این انسان دارای خصوصیاتی است؛ اول اینکه فرد است و هویت جمعی در وی وجود ندارد چون در اقتصاد اساساً جامعه را تحلیل نمیکنیم بلکه فرد را مورد تحلیل قرار میدهیم و ارتباطات جمعی اهمیت ندارد. خصوصیت دیگر وی این است که فقط به منافع خود و لذت مادی از زندگی اهمیت میدهد. خصوصیت دیگر این است که فوقالعاده حسابگر است و همین امر باعث توجه به مکانیزم بازار شده است. اما مسئله این است که این فرد لذتگرا و حسابگر، بسیاری از سرمایهها را از بین برد و سرمایههای اقتصادی را سوزاند بنابراین نظریهپردازان به ادبیات توسعه و نهادگرایی اهمیت بیشتری دادند.
جایگاه سرمایه اجتماعی در سنجشهای اقتصادی
اگر به مکانیزم اقتصاد بازار توجه کنیم متوجه میشویم که رفتارهای اقتصادی در فضای یک بازی با جمع جبری صفر شکل میگیرد بنابراین حتماً باید یک بازی برد_باخت در اقتصاد اتفاق بیفتد و این باعث دردسرهای زیادی برای اقتصاد شد بنابراین به این نتیجه رسیدند که باید به فکر بازیهای برد_ برد باشیم یعنی نهادهایی را بسازیم یا توصیههای سیاستی داشته باشیم که افراد در حالیکه از هم نفع میبرند با هم زندگی کنند و در نتیجه شرکتها و نهادهای اجتماعی بسیار زیادی شکل گرفت. بر اساس رویکرد اصلی اقتصاد، بعدها که رشد اقتصادی کشورها را مطالعه کردند نتیجه گرفتند نمیتوانند بدون لحاظ کردن سرمایه اجتماعی، وضعیت رشد اقتصادی کشورها را توضیح دهند از جمله یکی از پژوهشگران در جریان تحقیقات خود در زمینه رشد اقتصادی کشورها، نتیجه گرفت که بدون توجه به این موضوع فقط میتواند سی درصد وضعیت اقتصادی یک کشور را توضیح دهد بنابراین هفتاد درصد دیگر موضوعی جدی بود که همان سرمایه اجتماعی است.
در زمینه سرمایه اجتماعی دو نکته اهمیت دارد؛ اول اینکه نوع نگاه ما به واقعیت حیات اجتماعی چیست؟ دوم اینکه چه ارزشی در نگاه ارزشی ما دارد؟ قطعاً نگاه ارزشی ما کمک میکند که برای افزایش سرمایه اجتماعی بر اساس مبانی خودمان کاری انجام دهیم. در ادبیات فلسفی ما دست کم در دوران جدید، باور به واقعیات اجتماعی را از مرحوم علامه طباطبایی گرفتهایم که یکی ذیل آیه ۲۰۰ سوره آل عمران به آن پرداخته است که خدای متعال فرموده است: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛ ای اهل ایمان، (در کار دین) صبور باشید و یکدیگر را به صبر و مقاومت سفارش کنید و مهیّا و مراقب کار دشمن بوده و خداترس باشید، باشد که فیروز و رستگار گردید» یکی از آیاتی که مرحوم علامه طباطبایی بر اساس آن به اجتماعی بودن انسان اشاره دارد همین آیه است.
جامعه در نگاه شهید مطهری و علامه طباطبایی
براساس دیدگاه شهید مطهری و علامه طباطبایی، باور به نوعی هستی اجتماعی به صورت جدی وجود دارد. شهید مطهری عمدتاً از آیات قرآن استدلال میکند که حیات جمعی وجود خارجی دارد و باید با دقت فلسفی به آن برسیم. البته وی در این زمینه وامدار علامه طباطبایی است. علامه طباطبایی هم در جایی برای این امر استدلال عقلی کرده و میگوید باید حتماً جامعه را درک کنیم. به نظرم بهترین استدلال در فضای فلسفی ما باید این باشد که قدرت جمعی را به وجود و آگاهی ارتباط دهیم.
معتقدم براساس مبانی دینی، رشد انسانی وابسته به اجتماعی شدن انسان است. رشد بیشتر هم به معنای رشد عقلی و علمی و همه ظرفیتهای وجودی انسان است و در نتیجه فردی که کمتر در زندگی اجتماعی حضور داشته باشد به میزان کمتری ظرفیتهای انسانی خود را به منصه ظهور میرساند. طبیعتاً وقتی انسان درک کند که دیگران به نفع وی عمل کرده و اگر دیگران نفع ببرند وی هم نفع میبرد آن وقت شاهد رقم زدن بازی برنده _ برنده هستیم. در مبانی فقهی و حقوقی ما هم چنین چیزی وجود دارد از جمله در اقتصاد اسلامی گفته شده اگر میخواهید تولید کنید با مشارکت اقدام به چنین کاری کنید. آیتالله جوادی آملی هم در همین راستا میفرمایند کارگری روزمزد در آستانه ربا است هرچند که ممنوع نیست ولی کراهت شدید دارد و جایگرین آن هم همین نظام مشارکتی است که در دین مبین اسلام به آن اشاره شده است تا به جای نظام دستمزد گرفتن شاهد نظام سهمبَری باشیم که اقدامی عادلانهتر است.
لوازم افزایش تعلقات اجتماعی
یکی از مواردی که در افزایش سرمایه اجتماعی نقش و باید به آن اشاره کرد انصاف انسان است یعنی انسان خودش را جای دیگری بگذارد و هرآنچه برای خود میپسندد برای دیگران بپسندد و هر آنچه برای خود نمیپسندد برای دیگران نیز نپسندد. در این صورت محاسبات ما متفاوت خواهد شد. در نظریه جان رالز نیز چنین موردی وجود دارد چون باعث شکلگیری زندگی منصفانه و افزایش تعلق اجتماعی خواهد شد. مورد دیگر در سرمایه اجتماعی را میتوان احسان دانست. در این شرایط این درک را داریم که چیزی که متعلق به خودمان است را به دیگران بدهیم. این اقدام موقعی صورت میگیرد که انسان بداند در مسیر تعالی طلبی وجودی، چنین کارهایی باعث افزایش تعالی وی میشود.
سطح بالاتر از این موارد در گسترش سرمایه اجتماعی، ایثار است که در چنین شرایطی درک میکنیم لازم است به خاطر جامعه، حتی جان خودمان را هم فدا کنیم. نکته مهم این است که در چنین شرایطی، انسان همچنان که فرد است دائماً در حال افزایش تعلقات اجتماعی در کنار رشد فردیت هم هست یعنی فرد در عین مراقبت از فردیت خود، میفهمد که این امر در بستر تعلقات اجتماعی اتفاق میافتد. آیتالله جوادی آملی در درسی که بنده توفیق حضور داشتم فرمودند براساس مبانی ما، فرد اصیل است اما حتی این فرد اصیل، باید همانند امام حسین(ع) فدای جامعه شود تا به کمال خود برسد و تواناییهای کمالی خود را در بستر اجتماعی به دست بیاورد. اگر چنین اتفاقاتی رخ دهد سرمایه اجتماعی نیز افزایش پیدا خواهد کرد. هرچند که شاید سرمایه اجتماعی مفهومی چندان گویا نباشد و میتوانیم به جای آن از همین کلمه تعلقات اجتماعی استفاده کنیم.