نشست «فعالیت ناهماهنگ حوزههای روانشناسی و مشاوره غربی و اسلامی؛ علل و موانع رفع» با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین حمید رفیعیهنر، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و محمدحسن آسایش، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران برگزار شد.
رفیعیهنر در این ابتدای این نشست با بیان اینکه رشد دین اسلام در چهارده قرن اخیر بسیار زیاد بوده و گرایش مردم به اسلام بیشتر از دیگر ادیان است گفت: در سال ۲۰۰۰ دایرةالمعارف انجمن روانشناسی آمریکا در جلد هشتم مقالهای با عنوان «روانشناسی و اسلام» منتشر کرد. نویسنده به داستان شروع روانشناسی در اسلام میپردازد و میگوید که از ایران هم خبرهایی به گوش میرسد که برخی از محققان فعالیتهایی را شروع کردهاند تا آموزههای اسلام را با ظرفیتهای روانشناسی به بحث بگذارند؛ هرچند هنوز آثاری از آنها چاپ نشده است. از سال ۲۰۱۰ به بعد در دنیا اتفاق عجیبی رخ میدهد و استقبال زیادی از روانشناسی اسلامی میشود. در دانشکده پزشکی دانشگاه استنفورد آزمایشگاه روانشناسی اسلامی ایجاد شد و دوازده خط پژوهشی را تعیین کرد. یکی از کارهای آنها این است که تاریخچه روانشناسیاسلامی را بررسی میکنند. تاکنون ۱۵۰ نسخه خطی اسلامی را شناساییکردهاند و در حال بازنویسی آنها به ادبیات امروز هستند. این نسخ مرتبط با روانشناسی اسلامی هستند.
او ادامه داد: مرکز دیگر در ایالات متحده در غرب این کشور و در کالیفرنیاست. در آنجا مرکز اسلامی خلیل وجود دارد که مجموعهای را با عنوان روانشناسیاسلامی راهاندازی کرد و دورههایی را نیز در این زمینه برگزار میکند. مؤسسه روانشناسی اسلامی الکرم نیز در شرق ایالات متحده آمریکا در ویرجینیا فعالیت میکند. این مؤسسه با همکاری دانشگاه جرج واشنگتن، دوره روانشناسی اسلامی را به صورت آنلاین برگزار میکند و برخی از دانشجویان ما نیز در این کلاسها حضور دارند و در آنها نظریه ملاصدرا در باب نفس تدریس میشود.
رفیعیهنر افزود: در اروپا نیز چند مرکز شکل گرفته که یکی از آنها در انگلیس با عنوان انجمن بینالمللی روانشناسی اسلامی است که از کشورهای مختلف گرد هم آمده و یک انجمن بینالمللی شکل داده و آثار مختلفی چاپ کردهاند. این مرکز همایشها و نشستهایی را در زمینه روانشناسی اسلامیبرگزار کرده است. در لندن کالج مسلمانان کمبریج فعالیت میکند که اولین دیپلم روانشناسی اسلامی را راهاندازی کرده است. در یکی از دانشگاههای هلند نیز مرکزی برای فعالیت در زمینه روانشناسی اسلامیدایر شده است. در آلمان نیز ذیل انجمن تخصصی علوم اجتماعی، گروه اسلام و روانشناسی شکل گرفته که فعالیتهای بسیاری انجام داده و اطلاعات بسیاری گردآوری کرده است. همچنین در کشورهای اسلامی از جمله اندونزی، مالزی و ترکیه مراکز روانشناسی اسلامی در یکی دو دهه اخیر راهاندازی شده است.
این استاد دانشگاه با طرح این سوال که چرا برخی کشورها به سمت روانشناسی اسلامی رفتند؟ توضیح داد: در تحقیقی که از سوی چند پژوهشگر آمریکایی در سال ۲۰۱۳ درباره رابطه دین و افسردگی انجام شد، با مطالعه ۴۴۴ پژوهش به این نتیجه رسیدند که ۶۷ درصد پژوهشها نشان میدهد هرچقدر دینداری بیشتر شده سرعت درمان افسردگی نیزبیشتر شده است. چه شد که انجمن روانشناسی آمریکا به این نتیجه رسید که رابطه همبستگی بین دین و سلامت روحی وجود دارد. در واقع یک فراتحلیل در پنجاه سال گذشته در میان ۴۴۴ مطالعه که مو لای درز آن نمیرود و تمام متدهای علمی را پیش برده است به ما میگوید که بین دین و سلامت رابطه تنگاتنگی وجود دارد. متغیرهای میانجی هم در این مورد شناساییشده که یکی از آنها سبکهایی است که دین در مقابله با استرسها به دینمداران ارائه میدهد. دوم حمایتهای عاطفی و اجتماعی است که دین در اختیار دینداران قرار میدهد. متغیر سوم معنایی است که دینبه زندگی آدمها میدهد و انسانها از قِبَل آن با کاهش افسردگی و درمان روحی مواجه میشوند.
این محقق گفت: در ده سال اخیر متغیر دیگری با عنوان سِلف کُنترل مطرح شده است که نزدیکی زیادی با مفهوم تقوا دارد. روانشناسان آمریکایی به این نتیجه رسیدهاند که سلف کنترل، خدای فضیلتهاست و باعث توانایی بیشتری در زمینه کنترل مسائل روحی و روانی میشود.
او با بیان اینکه مشکل ما با کسانی که روانشناسی اسلامی برای آنها جا نیفتاده این است که جایگاه دین در روان انسانها برای آنها حل نشده است یادآور شد: اگر بپذیریم که دین در روان آدمیان نقش دارد، این مشکل نیز حل میشود. اصل اینکه آیا بایدسکولار فکر کنیم و روان منهای دین را پیش ببریم یا روان به علاوه دینرا در نظر بگیریم موضوعی است که باید مورد بررسی بیشتر قرار گیرد. ما ده سال است که در این زمینه پژوهش انجام میدهیم و متغیرهایی را نیز شناسایی کردهایم. بخشی از پژوهشها منتشر شده است و بخشی از دانشجویان ما نیز متغیرهایی را برای مهار پرخاشگری کودکان و نوجوانان طراحی کردهاند.
به گفته رفیعیهنر، در هفتاد سال گذشته که روانشناسی در ایران شکل گرفته تعداد کسانیکه در زمینه روانشناسی اسلامی فعالیت داشتهاند بسیار اندک بوده است. لذا به صورت رسمی و آکادمیک هنوز مقوله روانشناسی اسلامی را راهاندازی نکردهایم. در هشت مرکزی که تأسیس شده صد جلد کتاب منتشر و سیزده مجله علمی ـ پژوهشی راهاندازی شده است.
او با اشاره به اینکه در موضوعاتی چون وسواس، اضطراب و افسردگی نظریات روانشناسی اسلامی پاسخگوست عنوان کرد: سال گذشته کتابی با عنوان روانشناسی اسلامی در انگلیس منتشر شد که بنده در نگارش یکی از فصول آن مشارکت داشتم. این کتاب نشان میدهد که جریان روانشناسی اسلامی در دنیا از ایالات متحده تا اندونزی آغاز شده است. لذا اگر در داخل کشور حرکتی از سوی دیندارانو دلسوزان صورت نگیرد، باید کتابهای آمریکایی در زمینه روانشناسیاسلامی را ترجمه و تدریس کنیم. بنابراین بهتر است اجازه دهیم همین فعالیت اندکی که در کشور ما صورت گرفته است وارد مراحل بالاتر شود، چراکه شبانهروز تلاش شده است. اکنون در کشور ما بیش از چهارصد پروتکل درمانی وجود دارد که همگیدر یک سطح نیستند و برخی از آنها در مراحل ابتدایی هستند، اما اجرامیشوند، در حالی که با فرهنگ اسلامی و ایرانی ما هماهنگ و سازگار نیستند.
محمدحسن آسایش با طرح این سوال که چرا فلاسفهای که از روانشناسی یامباحث علم النفس در اسلام یا فلاسفهای که در غرب در مورد روح صحبت میکنند هر کدام ادله و دفاعیات خاص خود را دارند؟ عنوان کرد: واقعیت این است که در جامعه دیندار و مسلمان، افرادی داریم که بسیار عصبی و خودشیفته هستند و برخی انحرافات روانی دارند بنابراین چگونه میتوان توجیه کرد که اگر شخصی مسلمان و دیندار باشد لزوماً سالم است. آیا در جامعه دانشگاهی و مسلمان ما افرادی وجود ندارند که مشکلات روحی و روانی دارند؟ ما با چند تحقیق نمیتوانیم استدلال کنیم و ادله بیاوریم که اگر کسی لزوما مسلمان یا دیندار باشد آدم سالمی است و شواهدِ نقض زیادی برای این موضوع داریم. نکته دیگر اینکه در بسیاری از افراد جامعه مشاهده میکنیم که بسیار متدین و متعصب هستند اما از لحاظ روانی در وضعیت مناسبی نیستند و حتی در روابط با فرزندان خود دچار مشکل جدی هستند.
او افزود: نظریه در سطح فلسفی به درد ما نمیخورد. ملاصدرا و ابن سینا فلاسفه بزرگی هستند اما روانشناسی اسلامی در جامعه امروز ما در عمل برای قشر سالم توصیههایی دارد ولی سؤال این است که چه استراتژی و فنونی برای قشر غیر نرمال دارد که ما بتوانیم بر اساس شواهد پژوهشی آنها را تأیید کنیم. امروز در زمینه روانشناسی اسلامی نیز نیازمند تئوری هستیم که بتواند مشخص کند چرا فردی دچار هذیان، وسواس و اضطراب میشود. چرا فردی خشمهای شدیدی علیه مادر و پدر دارد در حالی که در تعالیم دینی و اسلامیمدام توصیه میشود که به پدر و مادر خود نیکی کنید.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه هرکسی در زمینه روانشناسی اسلامی و جنبههای درمانی آن ادعایی دارد باید شواهدش را هم ارائه دهد عنوان کرد: نظریاتی که در زمینه روانشناسی اسلامی ارائه میشود هنوز در آغاز کار است و نمیتوان ادعا کرد به بلوغ رسیده است. بنابراین ناچاریم در درمان مسائل روانی فعلاً پایبند به نظریات اثبات شده کنونی باشیم.