یادداشت دکتر تقوی پیرامون الهامات و ملاک های علمی از نظر شما می گذرد.
قبلاً مهم ترین فصل ممیزه ی علوم انسانی اسلامی با علوم انسانی رایج را در سهیم دانستن/ندانستن عالم غیب در اتفاقات مربوط به نشئه مادی حیات و یا به عبارت دیگر رقم خوردن پدیده های(انسانی) بر اساس تعامل عوالم غیب و شهود دانستیم. از طرفی، قوای ادراکی در انسان را حس و عقل و قلب دانستیم که به صورت تعاملی متناوب با محوریت قلب عمل می نمایند. سه دیگر آن که دریافتیم قوای ادراکی انسان (شامل حس و عقل و قلب) خود تحت تاثیر عوامل درون و برون انسان هستند. مهمترین عوامل درونی تاثیر گذار در ادراکات انسان را عوامل زیستی (مانند کیفیت نطفه، عوامل ژنتیکی و نحوه ی ارتزاق انسان) همچنین عوامل مزاجی (مانند عوامل بیولوژیک، نورولولوژیک، فیزیولوژیک و …) برشمردیم. نیز دانش های فطری که با انسان متولد می شوند و در تعامل با محیط بیرون از انسان ادراک و دریافت و یا تصدیق می شوند را می توان در این طبقه جا داد.
عواملی بیرون از انسان هم بر قوای ادراکی انسان تاثیرگذارند که مهمترین آن از منظر واقعیت غیب، الهامات سبوحی (به تعبیر مرحوم آخوند) و یا القائات شیطانی است. اما از مهمترین عوامل محیطی موثر بر چگونگی ادراک انسان، می توان به وضعیت اقتصاد، سیاست و فرهنگ در هر جامعه ای اشاره کرد که خود شامل ده ها متغیر محیطی است. تمام عوامل مطروحه ی فوق همه با هم در تعامل و تاثیر و تاثر روی یکدیگر هستند. ابزار مهمی که می توان از آن طریق با عالم غیب در ارتباط بود «قلب» نامیده می شود که از طریق الهام اتفاق می افتد. اما عملکرد قلب و مکانیزم الهام به انسان چگونه است؟ و کیفیت آن تابع چه متغیرهایی است؟
بر اساس نظرات اندیشمندان، الهاماتی که به قلب انسان می شود در یک طبقه بندی به دو صورت کلی به الهامات الهی و القائات شیطانی تقسیم می شوند. قلبی که پیدایی آن (نطفه، عوامل ژنتیکی و مزاجی) مطابق قاعده درست شکل گرفته باشد آمادگی کسب الهامات الهی را در بهترین شکل خواهد داشت. به میزانی که در مسیر پیدایی انسان و قلب اعوجاج حاصل شده باشد زمینه برای ورود القائات شیطانی فراهم می شود ( البته این بحث نیازمند تحلیل شقوق مختلف مساله و احصاء روش هایی برای تحلیل انهاست).
اما قلب به طور کلی تحت تاثیر: ۱) هر آنچه که در مسیر شکل گیری قلب، بر او گذشته است، ۲) فعل و عمل خود انسان و ۳) شارع مقدس از طریق الهاماتی که بر قلب وارد می شود، می باشد. به عبارت دیگر شارع در حالات ما دائماً حضور دارد و به میزانی که ظرف یا وعاء انسان گنجایش داشته باشد از طرف شارع آبیاری و تزریق می شود. از حاصل این مقدمات می توان چنین نتیجه گرفت که الهام باعث می شود که شما درکی از مطالب شارع پیدا کنید. مطالبی که از این طریق انسان صاحب آن می شود همیشه نیازمند راستی آزمایی است. پس الهامات مستقیماً علم نیستند. برای علم شدن نیازمند آنند که ملاک های صحتی برای تایید آن ها وجود داشته باشد.
اما می توان نتیجه گیری کرد که هر چه ظرفیت منطقی که به تحلیل این مباحث می پردازد گسترده تر باشد ادراک ما از حکم شارع قوی تر و به اصل مقصود شارع نزدیکتر است.