انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی کتاب جدید علوم انسانی و الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را به قلم یحیی فوزی آماده انتشار کرد.
طرح جامع اعتلای علوم انسانی معطوف به پیشرفت کشور، در ادامهی انتشار آثار پژوهشی مجریان طرحها، کتاب جدید دیگری را در پاییز سال ۱۴۰۰، منتشر خواهد کرد. کتاب «علوم انسانی و الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت: فراترکیب یافتههای پژوهشی» به قلم استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، دکتر یحیی فوزی به رشتهی تحریر درآمده است.
در این کتاب چنانکه از عنوان آن پیداست دربارهی چیستی و چگونگی الگوی پیشرفت در ایران و نسبت آن با علوم انسانی در کشور صحبت شده است.
مؤلف در مقدمهی اثر دربارهی این موضوع چنین نوشته است: طیفهای گوناگونی از اندیشهها دربارهی این موضوع آرای مختلف فکری را مطرح کردهاند که بهصورت کلان میتوان آنها را در دو جریان کلی طبقهبندی کرد؛ کسانی که راه برونرفت را در الگویی یکسانانگارانه معطوف به تجربهی غرب جستوجو میکردند و کسانی که بر نوعی الگوی پیشرفت معطوف به نیازها و شرایط و همسو با بستر فرهنگی و زیستبوم ایران تأکید میکردند.
رویکرد اول تحتتأثیر نظریهپردازان اولیهی توسعهی جوامع را به سنتی و مدرن تقسیم کرده و معتقد بودند که همهی جوامع سنتی بهطور اجتنابناپذیر حرکت تکاملی خود را به سمت جامعهی مدرن، که نقطهی اوج آن کشورهای غربیاند، طی میکنند. بهنظر آنان، جامعهی مدرن بهتدریج با زوال جامعهی سنتی بر جهانسوم حاکم خواهد شد و کشورهای غیرغربی راهی بهجز پیروی کامل از الگوی تعقیبشده در غرب برای پیشرفت ندارند.
در مقابل، بخش مهمی از اندیشمندان بر ضرورت الگوی پیشرفت معطوف به نیازها و شرایط و همسو با بستر فرهنگی و بومزیست ایران تأکید میکردند؛ بهطوری که میتوان گفت گفتمان غالب در خصوص پیشرفت بین اندیشمندان ایرانی در دو قرن گذشته حمایت از این رویکرد بوده است.
این استاد علوم سیاسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در ادامه مقدمهی خود دربارهی پیشینه رویکرد دوم به موضوع پیشرفت چنین می نویسد: اصولاً این رویکرد از دوران قاجار و بهخصوص بعد از جنگهای ایران و روس مطرح شده و در زمان مشروطه و پهلوی و در سالهای بعد از انقلاب تداوم داشته است. از جملهی این اندیشمندان میتوان به عباسمیرزا، امیرکبیر، طالباف، میرزاملکمخان، یوسف مستشارالدوله و همچنین اندیشمندان مشروطه مانند آیتالله نائینی و در سالهای بعد ایرانشهر، کسروی، فروغی، آلاحمد، شریعتی، شایگان، آیتالله مطهری، امام خمینی و آیتالله خامنهای اشاره کرد که دغدغهی آنان، با وجود تنوع دیدگاهها، اغلب بحث از پیشرفت همسو با بومزیست ایران و برای حل مشکلات کشور و همچنین تأکید بر چگونگی نقش دین به منزلهی مهمترین عنصر فرهنگی جامعهی ایران در الگوهای پیشرفت بوده است. و به این منظور راهبردهای مختلفی را در خصوص چگونگی اثرگذاری عناصر ملی و دینی در الگوی پیشرفت مطرح کردهاند اما در درون این جریان، نیروهای فکری مختلفی وجود دارند؛ بهطوریکه بخشی از آنها از پیوند هویت ملی و ناسیونالیسم ایرانی با تجدد و برخی دیگر از پیوند اسلام و تجدد سخن گفتهاند و گروهی نیز الگویی یکتاانگار و تأسیسی فارغ از تجربهی غرب را مطرح کردهاند.
در سالهای بعد از انقلاب و با غلبهی گفتمان نوگرایان دینی که از اقتباس و تصرف در تجدد و ارائهی الگوی تجددگرایی معطوف به مؤلفههای دینی و ملی در ایران دفاع میکرد، این مباحث وارد مرحلهی جدیدی شد. نگرشهای مختلفی دربارهی چگونگی پیوند تجدد و دین و ملیت مجدداً در بین نوگرایان دینی طرح شد که به دلیل غلبهی گفتمانی قرائت فقهیاجتهادی نوگرا این جریان تلاش برای عملیاتیکردن الگوی موردنظر خود را آغاز کرد و در عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برای تأسیس ساختارهای جدید مبتنی بر الگوی پیشرفت معطوف به قرائت خود از دین و ملیت در ایران پرداخت.
دکتر یحیی فوزی در ادامه طرح موضوع خود دربارهی الگوی دوم پیشرفت به وضعیت دهههای اخیر ایران در این زمینه میپردازند و چنین نوشته است: برخلاف اینکه انقلاب ایران خود بهدنبال الگویی متأثر از مؤلفههای دینی و ایرانی برای پیشرفت کشور بود و مبتنی بر آن به تأسیس نهادها و جهتگیریهای خود پرداخت، اما در دو دههی اخیر بحث از ضرورت تأسیس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت مجدداً در فضای گفتمانی و نخبگانی ایران را رهبری انقلاب مطرح کرد و برای تبیین چیستی و چگونگی عملیاتیسازی این الگو طی دو دههی گذشته آثار مختلف و گستردهای در عرصهی علوم انسانی منتشر شده است؛ بهطوریکه صدها مقاله، کتاب و رساله و اثر پژوهشی دربارهی این موضوع نگاشته شد که هر یک از دیدگاهی خاص به این الگو نگریستند و تلاش برای تبیین آن را آغاز کردند. این حجم انبوه از اطلاعات ضرورت یک فرامطالعه و یکپارچهسازی برای رسیدن به هستهی مشترک آنها و شناسایی تفاوتها و تشابههای یافتههای این آثار با دیدگاهها و نظرهای پیشین در دو قرن گذشته در خصوص این الگو و دستیابی به تبیینی اجماعی و عالمانه از پدیدهی الگوی اسلامی ایرانی را الزامی میسازد. بر این اساس، مسئلهی این پژوهش تبیین ویژگیها و وجوه نوآورانهی یافتههای این پژوهشها در مقایسه با نظریات و اندیشههای متفکران پیشین بومیگرا در ایران و چرایی و چیستی این الگو در آثار منتشرشدهی محققان علوم انسانی و ارائهی مدلی برای تبیین نظری آن است.
در این اثر مؤلف به دنبال پاسخ به این سؤال اصلی است که الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی چه نسبتی با نظریات و اندیشههای معطوف به پیشرفت در بین متفکران علوم انسانی دارد؟ و پژوهشهای انجامشده دربارهی این الگو، در دو دههی گذشته در ایران، چه یافتههای متمایز و نوآورانهای در مقایسه با الگوهای پیشین مطرح ساختهاند؟
کتاب علوم انسانی و الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت؛ فراترکیب یافتههای پژوهشی با شمارگان ۳۰۰ نسخه در پاییز امسال در اختیار علاقه مندان مباحث نظری علوم انسانی خصوصاً دوستداران موضوع پیشرفت و توسعهی کشور قرار خواهد گرفت.
برای کسب اطلاع از فهرست مطالب این اثر میتوانید به وبگاه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بخش تازههای انتشارات یا بخش طرح جامع اعتلاء مراجعه کنید.