امیر احمدنژاد، عضو هیئت علمی گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه اصفهان به تبیین مطالعات میانرشتهای قرآن، ضرورتها و راهکارهای آن پرداخت و اظهار کرد: پیشتر همه علوم با یکدیگر نسبت داشتند و هریک از عالمان نیز در زمینههای مختلفی صاحب تخصص بودند، اما در ادامه به دورهای رسیدیم که تخصصها از یکدیگر متمایز شدند. امروزه یک رشته تخصصی نیز زیرشاخههای تخصصی دارد. این رویکرد موجب فقدان گفتوگو بین زمینهها و گرایشهای مختلف شد و در نتیجه با آسیبهایی روبهرو شدیم. از این رو در ادامه مسیر علم ضرورتی واقعی ایجاد شد تا مجدداً به سمت همگرایی حرکت کنیم.
وی تصریح کرد: در سالهای اخیر و به ویژه یک دهه گذشته، مطالعات میانرشتهای یا به تعبیری بینرشتهای به شکل جدیتر دنبال و لازم شد که افراد از رشتهها و گرایشهای مختلف گرد هم جمع شوند تا بتوانند زوایای مشترک را مورد کندوکاو قرار دهند. واگرایی و به وجود آمدن زمینههای تخصصی مختلف موجب شده بود که ابعاد مختلف یک مسئله به خوبی مطالعه نشود، اما مطالعات میانرشتهای، که زمینهها و ضرورتهای خاصی دارد، ما را به فضای بهتری رهنمون میسازد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه ضرورت پرداختن به مطالعات میانرشتهای روشن است، گفت: محدودیت در یک رشته موجب میشود که ابعاد مختلف آن دیده نشود. به ویژه در حوزهای مانند علوم انسانی، تفکیک حوزههای مختلف به دلیل پیچیده و ترکیبی بودن مسائل به صلاح نیست؛ بدینمعنا که نمیتوان به مسائل روانشناسی پرداخت و ارتباط آن با جامعهشناسی، الهیات، فلسفه، علوم سیاسی و … را نادیده گرفت.
وی در بخش دیگری از سخنان خود به مسئله روش پرداخت و بیان کرد: یکی از دغدغههای مهم روششناسی است که به دلیل فقدان آن با آسیبهای مختلفی مواجه شدهایم. به دیگر سخن، در کنار مزایایی که مطالعات میانرشتهای دارد، اگر روش در آن نادیده گرفته شود، مشکلاتی را در پی خواهد داشت که به دلیل سهل دیدن آن است. اغلب اوقات محققان بدون اینکه تسلط خوبی به رشته دیگری داشته باشند دست به مطالعه میزنند که نتایج خوبی را هم رقم نخواهد زد.
این عضو هیئت علمی دانشگاه افزود: در مطالعات میانرشتهای یک رشته مهمان و یک رشته میزبان است. مشکل اینجاست که دانشجوی علوم قرآن و حدیث در رشته مهمان که مثلاً عبارت از روانشناسی یا جامعهشناسی باشد، مهارت کافی را ندارد و این امر موجب شده که دانشجو این زمینه مطالعه را سهل و بسیط ببیند و نگاه عمیقی نداشته باشد و نتیجه چنین فرایندی رسیدن به نتایج ناصحیح خواهد بود. البته در سالهای اخیر به این موضوع توجه بیشتری شده و انتشار مجلههای مطالعات میانرشتهای و گروههای مختلف گواه این مدعاست. با وجود این، تا زمانی که به روشی منقح برسیم و بتوانیم در مطالعات میانرشتهای نگاه عمیقتری داشته باشیم، راهی طولانی در پیش داریم.
احمدنژاد در پاسخ به این پرسش که برخی معتقدند در میانرشتهای نیازمند برقراری دیالوگ بین دو علم هستیم، حال آنکه قرآن به مثابه یک علم نیست و در این صورت مطالعات میانرشتهای قرآن معنایی ندارد؟ بیان کرد: بله، قرآن به خودی خود علم نیست، بلکه موضوع یک علم است و اگر بنا بر استخدام علم روانشناسی است، بنا بر مقایسه روانشناسی با قرآن نیست، بلکه قرآن میتواند با انسان و ابعاد روانشناختی انسان که موضوع این علم است، مقایسه شود و در این صورت مطالعه میانرشتهای بین قرآن و علم روانشناسی صورت گرفته است.
این عضو هیئت علمی دانشگاه تصریح کرد: از اینرو باید بین قرآن که موضوع علم است و علوم قرآن و تفسیر که مانند سایر دانشها هستند این تفکیک را قائل شد. برای تفسیر متن دانشهایی وجود دارد و زمانی که از مطالعات بینرشتهای صحبت میکنیم، مراد مطالعه بین دانشهاست که امری ممکن تلقی میشود. البته نمیتوان تأثیر قرآن و آموزههای آن را بر روان انسانها یا تحولات اجتماعی و سیاسی نادیده گرفت و بدونشک آموزههای دینی و برداشتهای دینی تأثیرات عمیقی بر روان انسانها خواهد داشت. علت اینکه برخی افراد از این سنخ مطالعات ابراز نگرانی میکنند، چهبسا به خاطر تقدس قرآن کریم است. حال آنکه قرآن کتابی مقدس است، اما دانشهای قرآنی نظیر تفسیر مقدس نیستند و میتوانند در موضع برابری با دانشهایی نظیر روانشناسی قرار بگیرند و گفتوگو کنند.
این عضو هیئت علمی دانشگاه در پاسخ به این پرسش که برخی از موضع برتر قرآن در تعامل با دیگر دانشها سخن میگویند و معتقدند که باید همه دانشها را قرآنی کرد. حال نظر شما در مورد علوم انسانی قرآنبنیان و مسائلی از این دست چیست؟ بیان کرد: برخی حرفهایی که در این حوزه زده میشود ناشی از نبود شناخت دقیق علوم انسانی است. بخشهای زیادی از علوم انسانی شامل علوم بالینی میشود و روشهای مورد استفاده در آنها نیز مطالعات بالینی است و اگر بنا باشد از اسلامیسازی به این معنا استفاده کنیم که قرآن به حل مشکلات تجربی بپردازد اشتباه کردهایم؛ چراکه در مطالعات بالینی سخن از مطالعه بیرونی و میدانی است.
احمدنژاد تصریح کرد: یکی از نکات بسیار مهم پیشفرضهایی است که در علوم وجود دارد که روی کیفیت مطالعات ما تأثیرات جدی میگذارد. البته اگر بنا باشد که پیشفرضهای دینی و توحیدی را ملاک بدانیم و بعد مطالعات بالینی را انجام دهیم و اسلامیسازی به این معنا باشد، میتوان قائل به درستی آن بود؛ زیرا پیشفرضهای کمونیستی نتایج متفاوتی را به دنبال خواهد داشت، اما اگر مراد ما از اسلامیسازی این باشد که مطالعات تجربی و بالینی در رشتههای روانشناسی و … را تعطیل کنیم، طبیعتاً حرف درستی نیست و این سخن ناشی از فقدان شناخت دقیق مسئله است.
این عضو هیئت علمی دانشگاه در پاسخ به این پرسش که آیا در گروههای علوم قرآن و حدیث در برابر مطالعات میانرشتهای نوعی مقاومت وجود دارد؟ بیان کرد: این مقاومت را نمیپذیرم، اما به نظرم بین همکاران ما نگرانیهایی وجود دارد و آن هم به دلیل این است که کار سطحی دنبال نشود. البته در دوران گذار هستیم و امروزه برخی کارها خوب و برخی ضعیف هستند و این روند کاملاً طبیعی است؛ چراکه داریم خودمان را پیدا میکنیم. نتایج مطالعات میانرشتهای را باید ۱۰ سال دیگر مشاهده کرد. این مطالعات در حال سوق دادن ما به سمت روش درستی هستند و از اینرو باید با نگاه وسیعتر و عمیقتری به موضوع نگریست.
احمدنژاد در پایان تصریح کرد: از اینکه دانشجوی علوم قرآنی با روش علومی مانند روانشناسی آشنا شود استقبال میکنیم و اگر این روند ادامه پیدا کند میتوانیم امید داشته باشیم که روشها را منقح کنیم و مطالعات خود را سامان دهیم. ثمره چنین نگاهی این است که چقدر نگاه دینی در مواجهه با علومی نظیر روانشناسی کارآمد است. همچنین رسیدن به موفقیت نیازمند برداشتن برخی فشارها از دانشگاه است و دانشگاه باید آزادانهتر باشد. اگر دولت جدید ما را به گذشته برنگرداند، به آینده خوشبین هستم.
*منبع: ایکنا