نویسنده کتاب «روایت حکمت؛ گفتوگوهایی درباره تاریخ فلسفه اسلامی»، ضمن اشاره به گسست نسل جدید از سنت اظهار کرد: پیشتر در جهاد دانشگاهی توجه به علوم انسانی خیلی بیشتر بود، ولی امروز باید بیشتر روی این مسئله کار کنیم.
نشست معرفی و نقد کتاب «روایت حکمت؛ گفتوگوهایی درباره تاریخ فلسفه اسلامی» اثر عبدالله نصری، با حضور نویسنده کتاب؛ غلامرضا ذکیانی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی؛ قاسم پورحسن، استاد دانشگاه علامه طباطبایی در معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی برگزار شد.
نویسنده کتاب در ابتدای این نشست گفت: این کتاب بار اول سال ۷۹ منتشر شد. در دهه هفتاد قرار بود کنگرهای درباره ملاصدرا آغاز شود. در آن زمان بنده پیشنهاد کردم ما قبل از اینکه از ملاصدرا شروع کنیم باید زمینههای فکری را بیان کنیم، مثلا دوره مختصری از تاریخ فلسفه اسلامی، از آغاز داشته باشیم تا به ملاصدرا برسیم. به همین جهت جلد اول این کتاب درباره تاریخ فلسفه است و جلد دوم درباره ملاصدرا است.
نصری به ضرورت توجه به علوم انسانی اشاره کرد و گفت: پیشتر در جهاد دانشگاهی توجه به علوم انسانی خیلی بیشتر بود، ولی امروز باید بیشتر روی این مسئله کار کنیم. از وقتی جهاد دانشگاهی شکل گرفت و پروژههایی انجام شد، هر چه جلو آمدیم با توجه به موفقیتهایی که در بعضی قسمتها به دست آمد ولی به این بعد توجه کمتری شود و من امیدوارم فکری اساسی برای آن شود.
وی افزود: ما باید به سنت خودمان خیلی توجه داشته باشیم. در حال حاضر نسل جوان دارد فاصله شدیدی از سنت میگیرد. در دانشگاهها شاید نسبت به رشتههای غیر علوم انسانی خیلی حساس نباشیم، ولی باید در علوم انسانی حساس باشیم. درست است همهاش عوامل معرفتی ندارد و عوامل غیر معرفتی هم در این زمینه دخیل هستند ولی ما که نمیتوانیم همه آنها را حل کنیم. در عین حال این مراکز میتوانند به این مسئله توجه بیشتری کنند. این سنت، هم باید نقاط مثبتش مورد تاکید قرار گیرد و هم جنبههایی که دارای اشکال است اصلاح شود. در عین حال سنت باید معبری باشد تا به مسائل جدید توجه کنیم.
نصری افزود: در زمان تدوین این کتاب یک محدودیت برای نگارش کتاب وجود داشت از جمله اینکه در برخی گفتوگوها با مهمانان برنامه مطالبی بیان میشد که ربطی به گفتوگوی ما نداشت. گاهی اوقات باید تلاش میکردم پرسش را به گونهای تبیین کنم که کارشناس برنامه در چارچوب موضوع بحث صحبت کند و از آن بیرون نرود. این از معضلاتی بود که ما داشتیم. نهایتا باید عرض کنم این کتاب، کتاب خوشخوانی است و کسانی که میخواهند با تاریخ اندیشه و تفکر آشنایی پیدا کنند این اثر را مطالعه کنند.
در تاریخ فلسفه خلأ جدی داریم
در ادامه نشست، پورحسن به نقد کتاب پرداخت و گفت: ما در باب تاریخ فلسفه خلا بزرگی داریم. به حجم کتابهایی که نوشته شده نگاه نکنید. در این حوزه دو سنخ کار انجام شده است؛ یکی کار مستشرقان است و دیگری کار محققان عرب که به نظر من در بین همه آنها کاری که مصطفی عبدالرازق انجام داد دقیقتر است. در کشور ما نیز تاریخ فلسفه کمابیش نوشته شده ولی افراط و تفریطها بسیار بالا است مثلا در یک کتاب سه جلدی، مباحث از وسط فلسفه اسلامی آغاز میشود. بنابراین ما در حوزه تاریخ فلسفه نیاز به کار دقیق منضبط روشمند داریم که تاکنون شکل نگرفته ولی کتاب دکتر نصری میتواند بخشی از تاریخ فلسفه تلقی شود.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی افزود: نکته دیگر اینکه این دو جلد که چاپ شد امهات سنت عقلی دنیای اسلام را پوشش داده است ولی شاید بیشتر شفاهیمحور است یعنی اگر پژوهشگری بخواهد به این کتاب مراجعه کند هم با قلم روان و مباحث گسترده روبرو است و هم فقدان ارجاع به منابع. در مجموع دکتر نصری مجموعه خوبی فراهم کردند که مرور خوبی بر مباحث فلاسفه اسلامی است.
وی در ادامه به بیان ملاحظات خود پیرامون کتاب پرداخت و گفت: اولین مسئله این است؛ انتظار دارم دکتر نصری مقدمه طولانیتر و مبسوطتری برای کتاب بنویسد، گرچه همین مقدمه هم نشان داده ساختار بحث چگونه است. نکته بعد اینکه دوره اول که دوره ترجمه است دوره مهمی است. در لابهلای بحثها نکاتی در این رابطه اشاره شده ولی اساتیدی که مورد گفتوگو قرار گرفتند متخصص این حوزه نبودند. مسئله سوم خود فیلسوفان هستند که درست انتخاب شدند. حداقل در جلد اول نحوه انتخاب آنها منطقی است ولی جای برخی فلاسفه، خصوصا فلاسفه مکتب شیراز خالی است و باید بیشتر به این مسئله پرداخته میشد. همچنین بهتر بود تفکیکی میان حوزه فلسفه و حوزه کلام صورت میدادند، چراکه جریان کلامی ما مهم است. شاید اگر دکتر نصری الآن دست به این کار میزد حتما به جریانهای کلامی میپرداخت. اینها بحثهای ساختاری بود.
پورحسن تأکید کرد: یک اشکالی که دکتر نصری به آن اشاره کردند این است گاهی سوالهای ایشان بهتر از پاسخها است. این نشان میدهد استادی که دعوت شده صاحب کرسی نیست. مثلا دکتر اعوانی در ابن سینا مطالعه دارد، ولی در کندی صاحب تخصص نیست؛ بنابراین در بخش کندی دوازده مورد اشکال نوشتم. اگر دکتر نصری کتابی جدا بنویسد به این نکات اشاره دارد ولی چون استاد مورد مصاحبه صاحب کرسی نیست این مشکلات وجود دارد. در بخش فارابی هم با همین مشکل مواجه هستیم. مثلا در باب نفسشناسی فارابی به تفاوتهای دیدگاه فارابی و ارسطو اشاره نشده در حالی که یکی از مهمترین دستاوردهای فارابی است. در بخش ابن سینا نیز حجم اشکالاتم زیاد است. در غزالی نیز نیاز به مقدمه دارید که در آن توضیح دهید با کدام غزالی روبرو هستیم. برای کسانی که کتاب را میخوانند باید سه دوره زندگی غزالی از هم تفکیک شود.
جای خالی مباحث گفتمانی در کتاب
ذکیانی نیز در این نشست گفت: همچنانکه اشاره شد ما در موضوع تاریخ فلسفه خلا جدی داریم. کارهای مستشرقین مشکلات خاص خود را دارد، مثلا تا ابن رشد تمام میکنند. کارهای خودمان هم چندان جدی نیست. کارهای عربها هم ایراداتی دارد، ولی این کتاب در موقعیت خودش آن خلا را تا حدی جبران کرده است. انصافا اگر کتاب را دیده باشید یک جاهایی کاملا مشخص است دکتر نصری به عنوان مصاحبهکننده از مصاحبهشونده بالاتر است یعنی سوالات کاملا پخته، هدایتشده و از روی آگاهی بوده است.
وی افزود: یکی دیگر از ویژگیهای دکتر نصری این است که خیلی حرفهای بحثها را ادامه دادند. ایشان در خیلی از این موضوعات متخصص هستند، لذا اکثر مباحث را به خوبی ادامه دادند و تقریبا تمام سوالات ادامه پاسخ طرف مقابل است. از این جهت هم این مجموعه کمنظیر است. ایشان یک جاهایی اظهارات علمی را نقد میکنند و این بر غنای مجموعه افزوده است.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی ادامه داد: من میخواهم چند پرسش از دکتر نصری بپرسم. شما چقدر تحت تاثیر طرف مقابل بودید که منجر شده برخی مباحث ابتر بماند؟ اگر امروز مصاحبه میکردید باز هم آن افراد را انتخاب میکردید؟ آیا این سوالات را میپرسیدید و آیا این روش بحث را انتخاب میکردید؟ خودم میتوانم حدس بزنم پاسخ دکتر نصری چیست. نکته بعد اینکه بحث کلام ما در حوزه آکادمیک و حتی حوزههای علمیه به شدت مغفول است یعنی حداکثر چیزی که دانشجویان میخوانند کشف المراد است در حالی که کشف المراد کتاب اصلی ما نیست و برای قرن هفتم است. قبل از آن باید بینید شیخ مفید، سیدمرتضی و شیخ طوسی چه آثاری نوشتند. من هم این ضعف را در این مجموعه احساس میکنم.
ذکیانی ادامه داد: نکته دیگر اینکه مباحث گفتمانی در تاریخ فلسفه ما به شدت مغفول است. گفتمان شامل مباحث معرفتی و غیر معرفتی میشود ولی منظور من مباحث غیر معرفتی است مثل مباحث سیاسی، شیعه و سنی، مباحث اجتماعی و ... است. این نگاه، نگاه گفتمانی است و تاثیر گفتمان در پیدایش آرای فلسفی را در این کتاب کمتر میبینیم.