الیوم الجمعة 2024/11/01
Skip to main content
×

تحذير

Assign the component VirtueMart to a menu item

با وقوع انقلاب اسلامی، علوم انسانی اسلامی به عنوان یکی از کلیدواژه های مهم و اثرگذار بر سرنوشت کشور پررنگ و در مجامع علمی دانشگاهی و حوزوی مطرح شد. از این رو، همزمان با دهه فجر انقلاب و به منظور بررسی دستاوردها و افق این علوم در نهضت امام خمینی(ره) با دکتر محمد نعمتی عضو هیات علمی دانشکده معارف اسلامی و اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع) گفت وگویی داشته ایم که مشروح آن تقدیم حضورتان می شود:

*علوم اجتماعی به عنوان یکی از رشته‌ها و مباحث مطالعاتی که ذیل گستره وسیع علوم انسانی مطرح می شود چه نقشی در جامعه دارد؟

نکته مهمی که در این مورد وجود دارد و باید بیشتر به آن بپردازیم ماهیت علوم اجتماعیِ حکومتی است، به این معنا که زندگی و حیات اجتماعی مستلزم آن است که طبقات و نیازهای افراد جامعه مورد توجه قرار بگیرد.

مقصود از این ماهیتِ حکومتی این است که زندگی اجتماعی همواره جریان دارد و انسان ها برای رفع انواع نیازهای خود فعالیت و تقسیم کار دارند، گروهی کشاورز، عده ای صنعتگر و برخی معلم هستند. در واقع هر کدام نیازهای یکدیگر را برطرف می کنند.

در این میان علوم اجتماعی به نحوه تعامل و قاعده گذاری تعامل انسان می‌پردازد، در نتیجه هر جامعه ای قواعد خود را برای تعامل انسان ها با یکدیگر دارد، اینکه چه طور تولید کنند، مالیات بدهند، مسایل پولی و ارزی چگونه باشد، مسایل قیمت‌گذاری کالا و خدمات در چه قالبی باشد. در واقع می توان گفت که علوم اجتماعی قاعده خاصی ایجاد می کند. مثلا مساله مالیات بر شرکت که در شرایطی وجود دارد و در برخی شرایط وجود ندارد. اینکه چه مالیاتی پرداخت شود نیز از سوی علوم اجتماعی مشخص می شود. اساسا عالم اجتماعی تعیین می‌کند که این قالب ها باید چه طور باشند.

*چه زمانی به علوم اجتماعی خاص نیاز داریم؟

وقتی حاکمان یک نوع ارزش های خاصی را از عالمان اجتماعی طلب کنند. زمانی که یک نظام لیبرالی باشد هرگز علوم اجتماعی کمونیستی در آن طلب نمی‌شود، همچنین زمانی که نظام کمونیستی قدرت را به دست بگیرد هرگز تقاضای قواعد لیبرالی در آن نمی شود. بنابر این، حکومت ها نقش مهمی در تدوین و توسعه علوم اجتماعی مختص به خودشان دارند. ‌

*چرا اکنون علوم اجتماعی را به معنایی که شما به آنها اشاره داشتید در جامعه نداریم؟

چون حکومت اسلامی به معنای واقعی نداشتیم که تقاضای اقتصاد اسلامی، سیاست اسلامی و … شود. با وقوع انقلاب اسلامی، بستر تولید، تکثیر و ترویج گفتمان علوم انسانی اجتماعی به وجود آمد. اگر انقلاب به وقوع نپیوسته بود هیچ ضرورتی نسبت به شکل گیری این موارد احساس نمی شد.

اساسا وقتی نظام سیاسی اسلامی نیست، ضرورتی ندارد که نظام مالیاتی اش اسلامی باشد، لذا اولین گام برای تولید علوم انسانی اسلامی شکل گیری یک نظام اسلامی است، در جریان انقلاب اسلامی چنین اتفاقی افتاد و امکان پرداختن به مباحث اسلامی ایجاد شد، بدون انقلاب اسلامی صحبت از علوم انسانی اسلامی نیست چراکه همواره میان عرضه و تقاضا باید تطابق به وجود بیاید.

*رویکردی که با وقوع انقلاب اسلامی در بدنه علمی کشور ایجاد و سبب این تکانش شد، چه بود؟

هدف این بود که نظامات اجتماعی خود را بر اساس آموزه های اسلامی شکل دهیم، با وقوع انقلاب اسلامی زمینه شکل گیری دولت اسلامی فراهم شد. بدون دولت اسلامی، آرمان‌های انقلاب بی معنا است. بنابر این، با وقوع انقلاب دولت شکل گرفت و سبب شد بسیاری از مسائل که تا دیروز اصلا مطرح نبودند اما خواسته جامعه علمی بودند، مطرح شوند. با این وجود اما همچنان در بدنه علمی کشور با مشکلاتی مواجهیم و این مهم از آنجا ناشی می‌شود که کمتر به تحقیقات ساختاری پرداخته ایم.

*اما در گام دوم انقلاب اسلامی وظیفه ما برای ادامه مسیر جامعه آن هم با در نظر گرفتن آنچه که در مورد علوم اجتماعی مطرح کردید، چیست؟

علوم اجتماعی که به آن اشاره داشتم مساله‌محور است و در پاسخ به نیازها و رفع آنها شکل می گیرد. این علوم قواعد و نظامات اجتماعی را شکل می دهد آن هم تا درجه ای که ما با همه مسایل درگیر شویم و به مبانی اسلامی توجه کنیم. بنابر این، هر چه که این علوم گسترش یابند در واقع به بسیاری از منویاتی که در بیانیه گام دوم مطرح شده است، دست خواهیم یافت.

*راهکار توسعه علوم اجتماعی با توجه به جایگاه مهمی که دارد در چه قالب هایی نمود می یابد؟

از نظر من مهمترین و تاثیرگذارترین آثار آن است که استادان و پژوهشگران به دنبال پاسخ به نیازهای نظام اسلامی و پاسخ ها نیز مبتنی بر آموزه های اسلامی باشند. اگر این دغدغه شکل بگیرد که حل مساله مبتنی بر بستر مبانی اسلامی باشد در این صورت شاهد شکل‌گیری و توسعه بیش از پیش علوم اجتماعی اسلامی خواهیم بود.

امیدواریم که در گام دوم انقلاب اسلامی، شروع حرکت ما در مسیر علوم اجتماعی اسلامی باشد چراکه بدون آن، ساختارها تغییر نمی کند و قواعد بازی و تعاملی که لازمه حیات اجتماعی است شکل نمی‌گیرد. آنچه که بی عدالتی و عدم توازن فاحش را در کشور ایجاد کرده ناشی از آن است که ما علوم اجتماعی اسلامی برای حل مشکلات خود نداشته ایم.

*منبع: شبستان

 

با وقوع انقلاب اسلامی، علوم انسانی اسلامی به عنوان یکی از کلیدواژه های مهم و اثرگذار بر سرنوشت کشور پررنگ و در مجامع علمی دانشگاهی و حوزوی مطرح شد. از این رو، همزمان با دهه فجر انقلاب و به منظور بررسی دستاوردها و افق این علوم در نهضت امام خمینی(ره) با دکتر محمد نعمتی عضو هیات علمی دانشکده معارف اسلامی و اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع) گفت وگویی داشته ایم که مشروح آن تقدیم حضورتان می شود:

*علوم اجتماعی به عنوان یکی از رشته‌ها و مباحث مطالعاتی که ذیل گستره وسیع علوم انسانی مطرح می شود چه نقشی در جامعه دارد؟

نکته مهمی که در این مورد وجود دارد و باید بیشتر به آن بپردازیم ماهیت علوم اجتماعیِ حکومتی است، به این معنا که زندگی و حیات اجتماعی مستلزم آن است که طبقات و نیازهای افراد جامعه مورد توجه قرار بگیرد.

مقصود از این ماهیتِ حکومتی این است که زندگی اجتماعی همواره جریان دارد و انسان ها برای رفع انواع نیازهای خود فعالیت و تقسیم کار دارند، گروهی کشاورز، عده ای صنعتگر و برخی معلم هستند. در واقع هر کدام نیازهای یکدیگر را برطرف می کنند.

در این میان علوم اجتماعی به نحوه تعامل و قاعده گذاری تعامل انسان می‌پردازد، در نتیجه هر جامعه ای قواعد خود را برای تعامل انسان ها با یکدیگر دارد، اینکه چه طور تولید کنند، مالیات بدهند، مسایل پولی و ارزی چگونه باشد، مسایل قیمت‌گذاری کالا و خدمات در چه قالبی باشد. در واقع می توان گفت که علوم اجتماعی قاعده خاصی ایجاد می کند. مثلا مساله مالیات بر شرکت که در شرایطی وجود دارد و در برخی شرایط وجود ندارد. اینکه چه مالیاتی پرداخت شود نیز از سوی علوم اجتماعی مشخص می شود. اساسا عالم اجتماعی تعیین می‌کند که این قالب ها باید چه طور باشند.

*چه زمانی به علوم اجتماعی خاص نیاز داریم؟

وقتی حاکمان یک نوع ارزش های خاصی را از عالمان اجتماعی طلب کنند. زمانی که یک نظام لیبرالی باشد هرگز علوم اجتماعی کمونیستی در آن طلب نمی‌شود، همچنین زمانی که نظام کمونیستی قدرت را به دست بگیرد هرگز تقاضای قواعد لیبرالی در آن نمی شود. بنابر این، حکومت ها نقش مهمی در تدوین و توسعه علوم اجتماعی مختص به خودشان دارند. ‌

*چرا اکنون علوم اجتماعی را به معنایی که شما به آنها اشاره داشتید در جامعه نداریم؟

چون حکومت اسلامی به معنای واقعی نداشتیم که تقاضای اقتصاد اسلامی، سیاست اسلامی و … شود. با وقوع انقلاب اسلامی، بستر تولید، تکثیر و ترویج گفتمان علوم انسانی اجتماعی به وجود آمد. اگر انقلاب به وقوع نپیوسته بود هیچ ضرورتی نسبت به شکل گیری این موارد احساس نمی شد.

اساسا وقتی نظام سیاسی اسلامی نیست، ضرورتی ندارد که نظام مالیاتی اش اسلامی باشد، لذا اولین گام برای تولید علوم انسانی اسلامی شکل گیری یک نظام اسلامی است، در جریان انقلاب اسلامی چنین اتفاقی افتاد و امکان پرداختن به مباحث اسلامی ایجاد شد، بدون انقلاب اسلامی صحبت از علوم انسانی اسلامی نیست چراکه همواره میان عرضه و تقاضا باید تطابق به وجود بیاید.

*رویکردی که با وقوع انقلاب اسلامی در بدنه علمی کشور ایجاد و سبب این تکانش شد، چه بود؟

هدف این بود که نظامات اجتماعی خود را بر اساس آموزه های اسلامی شکل دهیم، با وقوع انقلاب اسلامی زمینه شکل گیری دولت اسلامی فراهم شد. بدون دولت اسلامی، آرمان‌های انقلاب بی معنا است. بنابر این، با وقوع انقلاب دولت شکل گرفت و سبب شد بسیاری از مسائل که تا دیروز اصلا مطرح نبودند اما خواسته جامعه علمی بودند، مطرح شوند. با این وجود اما همچنان در بدنه علمی کشور با مشکلاتی مواجهیم و این مهم از آنجا ناشی می‌شود که کمتر به تحقیقات ساختاری پرداخته ایم.

*اما در گام دوم انقلاب اسلامی وظیفه ما برای ادامه مسیر جامعه آن هم با در نظر گرفتن آنچه که در مورد علوم اجتماعی مطرح کردید، چیست؟

علوم اجتماعی که به آن اشاره داشتم مساله‌محور است و در پاسخ به نیازها و رفع آنها شکل می گیرد. این علوم قواعد و نظامات اجتماعی را شکل می دهد آن هم تا درجه ای که ما با همه مسایل درگیر شویم و به مبانی اسلامی توجه کنیم. بنابر این، هر چه که این علوم گسترش یابند در واقع به بسیاری از منویاتی که در بیانیه گام دوم مطرح شده است، دست خواهیم یافت.

*راهکار توسعه علوم اجتماعی با توجه به جایگاه مهمی که دارد در چه قالب هایی نمود می یابد؟

از نظر من مهمترین و تاثیرگذارترین آثار آن است که استادان و پژوهشگران به دنبال پاسخ به نیازهای نظام اسلامی و پاسخ ها نیز مبتنی بر آموزه های اسلامی باشند. اگر این دغدغه شکل بگیرد که حل مساله مبتنی بر بستر مبانی اسلامی باشد در این صورت شاهد شکل‌گیری و توسعه بیش از پیش علوم اجتماعی اسلامی خواهیم بود.

امیدواریم که در گام دوم انقلاب اسلامی، شروع حرکت ما در مسیر علوم اجتماعی اسلامی باشد چراکه بدون آن، ساختارها تغییر نمی کند و قواعد بازی و تعاملی که لازمه حیات اجتماعی است شکل نمی‌گیرد. آنچه که بی عدالتی و عدم توازن فاحش را در کشور ایجاد کرده ناشی از آن است که ما علوم اجتماعی اسلامی برای حل مشکلات خود نداشته ایم.

*منبع: شبستان

 

COM_FARA_COMMENT_YOUR_COMMENT

captcha