به گزارش روابط عمومی موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری نخستین عصرانه از سلسله «عصرانههای علوم انسانی» با بررسی اندیشههای دکتر احد فرامرز قراملکی (پژوهشگر برتر اخلاق کاربردی) عصر روز یکشنبه ۲۸ فروردین در محل مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی برگزار شد. دبیری این نشست بر عهده مالک شجاعی بود و علاوه بر احد فرامرز قراملکی، حمید رضا نمازی، عبدالله صلواتی و رستم فلاح سخنرانی کردند.
حجت الاسلام و المسلمین دکتر رضا غلامی رئیس مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی در ابتدای این نشست طی سخنانی گفت: این نشست نخستین نشست از سلسله نشست عصرانههای علوم انسانی است که به بررسی افکار و اندیشه اساتید علوم انسانی اختصاص دارد و در نخستین نشست، افکار و اندیشههای احد فرامرز قرا ملکی بررسی میشود.
او افزود: این نشستها به صورت ماهیانه برگزار میشود و تلاش ما روی هدفمندی، علمی و … نشستها بوده و میخواهیم این نشستها استمرار داشته باشد. امیدوارم این کار بتواند به نحو احسن ادامه پیدا کند.
حوزههای مطالعاتی پدر اخلاق حرفهای در ایران
شجاعی جشوقانی نیز در این نشست با اشاره به کارنامه علمی قراملکی گفت: ایشان در سه حوزه ورود پیدا کردند؛ نخستین حوزه منطقپژوهی است. وقتی کتاب فرهنگ چاپ میشد، مقاله بسیار خواندنی و درخشانی در سال ۱۳۶۸ با عنوان «جایگاه منطق در معرفت بشری» به قلم دکتر قراملکی دیدم.
او ادامه داد: دومین حوزه مطالعاتی ایشان اخلاقپژوهی است که در عرصههای اخلاق حرفهای، کاربردی و سازمانی آثار مختلفی به قلم ایشان به چاپ رسیده است. سومین حوزه پژوهشی قراملکی مطالعات روششناسی و میانرشتهای علوم انسانی است و در این حوزه اثر برجستهای توسط ایشان تدوین شده است. البته آثار دیگری هم توسط ایشان قلمی شده است که شاید ذیل این سه حوزه نگنجد.
قراملکی منطق را از انزوا بیرون کشیده است
عبدالله صلواتی دانشیار دانشگاه شهید رجایی و دکترای فلسفه اسلامی در ادامه این نشست با اشاره به ادراکات شهودی و اداراکات معنادار و ارتباط آن با تحلیل کارنامه احدفرامرز قراملکی گفت: من از زمانی که در دانشکده الهیات توفیق شاگردی ایشان را داشتم درباره ایشان ادراکات شهودی را به دست آوردم. از سوی دیگر با مشاهده کارنامه علمی ایشان تلاش میکنم از منظر ادراکات معنادار هم به ایشان بپردازم.
او افزود: ادراکات مختلف را باید در یک کلیت و افقی دید و آن را شهود کرد. بنابراین سعی میکنم کلیتی را از استاد روایت کنم به جای اینکه بخواهم این شخصیت را تحریف کنم یا از روایت اصلی فاصله بگیرم. تلاش من این است این شخصیت را تماشا کنم و از اداراکات مختلف آن را بررسی کنم.
صلواتی درباره آثار قراملکی گفت: گاهی اشخاص سیاهههایی ارائه میدهند که نه در پی دغدغهای است، نه بر اساس مطالعاتی شکل گرفته و نه میخواهد نیازی را رفع کند اما برخی از آثار ناظر به مسئله است و میخواهد نیاز جامعه را برطرف کند. تک تک آثار استاد از این دست است و به معنای دقیق کلمه دغدغه برطرف کردن نیازهای جامعه را دارد.
صلواتی از دریچه منطق به آثار قراملکی پرداخت و با اشاره به «قدرت نگاره» ایشان توضیح داد: این انگاره قطعهای از پازل کلی است که کنار تفکر منطقی استاد مینشیند و آن را کامل میکند. اگر به این قطعه توجه نکنیم، در حوزه اخلاق دچار پند بیهوده و از سوی دیگر دچار مغالطه پهلوان پنبه میشویم.
این استاد فلسفه اسلامی با اشاره به نوآوری و خلاقیت استاد در منطق عنوان کرد: نوآوری قراملکی به این دلیل است که همواره دلهره شناسایی مسئله و رفع نیاز دارد و این در تدریس، تالیف، ارتباط با جامعه و … ایشان دیده میشود. به طور مثال در منطق، استاد سراغ بخشهایی رفته که کمتر به سراغ آن رفتیم مانند موجهات. اینها جریان زندگی را مبتنی بر منطق میکند. از سوی دیگر ایشان به دنبال میراث فکری به طور عام و میراث منطقی به طور خاص است؛ به طور مثال سراغ اعم و الاخص فخر رازی میرود و به متفکرانی میپردازد که کمتر به آنها توجه شده است. قراملکی با نگاه آکادمی و علمی و فارغ از پیش فرض نکاتی از فخر رازی و یا حتی زکریای رازی بیان میکند که آن را میتوان مبنای تفکر منطقی گرفت و ما این را پیشتر در عرصه آکادمی نداشتیم.
او تاکید کرد: در پی این دغدغه حل مسئله، ایشان دست منطق را میگیرد و به داخل شهر میآورد و میگوید باید به منطق عام اندیشه توجه کنیم، چون منطق برای شهر و جامعه است.
صلواتی در ادامه این نشست با بیان اینکه قراملکی احیاگر منطق دو بخشی در ایران است تاکید کرد: تلاشهای ایشان میخواهد پازل کلی را شکل بدهد که نشان دهد منطق برای زیستن، حل مسئله، قرآن، اقتصاد و … است و نمیخواهد در دانشگاه و آکادمی و … منزوی باشد.
این استاد فلسفه به شان معلمی برجسته او اشاره کرد و گفت: قراملکی به دنبال درگیر کردن دانشجویان با کلاس و برگزاری کلاسهای گرم و پویاست. هیچ وقت از پیش سناریویی به جز تفکر انتقادی وجود نداشته و ایشان همواره آزادانه این فرصت را به دانشجویان برای پرسشگری و به چالش کشیدن استاد میداد.
او گفت: کلاسهای ایشان زنده، جذاب و تازه است و کسل کننده نیست و در واقع بر اساس دغدغهای مسایل مورد نظر ایشان فهرست میشود و البته این به معنای این نیست که از ابتدا شکل همه چیز مشخص باشد بلکه ایشان کشف جدیدی داشته و با بازانگاری موتور محرکه مطالعات میانرشتهای میخواهد تولید دانش کند و از این جهت آثارش محصول این موتور محرکه مطالعات میانرشتهای است و دغدغه هم سرنوشتی و تفکر انتقادی دارد.
صلواتی درباره باز تعریف علم و تولید علم از سوی قراملکی گفت: ایشان به دنبال تولید علم بر اساس انگاره است. همه چیز از یک نظر به ذهن بر میگردد با این تفاوت که ذهن لایههای مختلفی دارد و آن لایه پنهان و قدرتمند که مقدم بر همه طرحوارههای ذهنی و تصدیقات و … است، انگاره است. اگر ما به این منطقه نرسیم میتوانیم خیلی راحت زندگی کنیم، ارتقا بیابیم و … اما مشکل این است که انگاره ما را رها نمیکند و نیاز به تصحیح و بازسازی دارد.
صلواتی افزود: برخی از انگارهها کم رمق، پرتوان، مخرب و … است. استاد سعی میکند از مجموع این انگارههای متعارف و نامتعارف استفاده کند تا روح تازه ای به علوم انسانی و تفکر منطقی ببخشد. استاد قدرت انگاره را رها نکرد و قدرت انگاره ایشان در تفکرات جدیدشان دوباره به منطق، مطالعات میانرشتهای و … بر میگردد و غوغا میکند.
به گفته او، قراملکی انگارههای مخرب را در اخلاق سازمانی و مطالعات میانرشتهای رصد میکند و سعی میکند بر اساس انگارههای پر توان آن را بازسازی کند. در اخلاق نیز او انگاره های مخرب را شناسایی میکند و سعی میکند انگارههای پر توان را جایگزین آن کند. اینها تلاشهای قراملکی برای بازانگاری منطق است. او منطق را به مثابه سلامت دستگاه فرهنگی میداند که میتواند تحول ایجاد کند.
این استاد فلسفه عنوان کرد: او از انگاره استفاده کرده و آن را به هم سرنوشتی سازمانی گره میزند و میگوید که چگونه به سوی بالندگی پیش برود. او میگوید انگاره کمک میکند هم سرنوشتی ما از بین نرود. از سوی دیگر در هم سرنوشتی سازمانی ایشان بحث ارتباطات راهبردی را بیان میکند و میگوید باید مهندسی ارتباطات کنیم. اینها ظرافتهایی در کلام ایشان است.
صلواتی یادآور شد: بحث آشناییزدایی از مطالعات میانرشتهای یکی دیگر از تلاش های ایشان است و از سوی دیگر او میخواهد منطق را برای علوم دیگر حاضرکند بدین معنی که میخواهد منطق را در علوم دیگر حی و حاضر کند و این در آثارشان مشخص میشود و نمیتوان اثری یافت که در آن ردپایی از منطق نباشد.
این استاد فلسفه با بیان اینکه قراملکی بحث حاضر سازی منطق و مطالعات میان رشتهای در ارتباط با شهر و جامعه را مطرح میکند افزود: او میگوید منطق امر انتزاعی نیست و در آن کل صنعت، جامعه، مدیریت و … بیمارستان منطق هستند.
صلواتی با اشاره به نگاه شبکهای و حرکت به سوی انگاره توسط قراملکی گفت: او تلاش میکند منطق عام اندیشه را احیا کند تا شهروندان بتوانند کمتر آسیب ببینند.
او به متونسازی و محتواسازی اشاره کرد و توضیح داد: برخی میگویند منطق کاربردی است و نباید انتزاعی باشد. اینها نیاز به برنامه جامع و علمی دارد و استاد با تدوین آثاری مانند اخلاق حرفهای، قدرت انگاره و … تلاش کرده در کنار این ادعا محتوا و برنامهاش را نیز عرضه کند. محور بعدی این است که بسیاری از فیلسوفان علم میگویند علم در انزوا خلق نمیشود و هویت جمعی دارد.
صلواتی تاکید کرد: قراملکی هویت جمعی علم را پاس داشته و سعی کرده گفتمان علمی را به صورت خلاق و انتقادی پیش ببرد و کارگاه ها و کلاس های ایشان سعی میکند سقراط وار به تولد مفاهیم انتقادی کمک کند. او گفت وگوهای اصیل با دانشجویان دارد و سراسر تفکر انتقادی در آن موج میزند.
قراملکی سلبریتی گریز و تجلیل گریز است
نمازی در ادامه این نشست با بیان اینکه قراملکی سلبریتی گریز و تجلیل گریز است گفت: این موضوع گاهی شیخ ما را به کنج برده است.
او به برخی از مولفههایی میانرشتهای اشاره کرد که تنها در قراملکی دیده میشود و گفت: بینرشتهای جدول ضرب نیست و نمیتوان رشته ها را در هم ضرب کرد و نگاه عددی به آن داشت. بین رشته ای ها مزاق و حال میخواهند و این گفت و گو گری برای میانرشتهایها بسیار مهم است.
نمازی گفت: وقتی گفت و گو حول کشف حقیقت میچرخد شما شوق و علاقه را در برخی از اساتید مانند قراملکی میبینید. در میانرشتهایها گشودگی نسبت به رای دیگری، رشته دیگر، نقد خود و … مهم است و گشودگی ما را به تواضع علمی میکشاند. باید دید چه قدر این تواضع علمی امروز مهم است.
او یادآور شد: شما امروز خودشیفتگیهای علمی زیادی میبینید! همه ادعای دانستن همه چیز را دارند. متاسفانه امروزه بینرشتهایها گرفتار حسد هستند. ما از ایشان یاد گرفتیم که چگونه مدیریت حسد کنیم. این گشودگی سویه تاریک هم دارد و برخی بینرشتهایها را به مجلس عروسی تشبیه کردند که دم در پدر و مادر عروس و داماد میایستند و اجازه ورود غریبه ها را نمیدهند. گاهی هم بینرشتهایها به مجلس عزا تشبیه میشود که شلوغ شدن آن بد هم نیست. استاد قراملکی در طول این سالیان روی این حوزه متمرکز بودند و هرجا حس شده ذوق ورز بین رشته ای وجود دارند، تاکید بر روشمندی بیشتر کردند.
او با بیان اینکه یکی از گمشدههای بینرشتهای این است که افراد کنار هم قرار نمیگیرند توضیح داد: مهارت قراملکی در این باره بسیار مثال زدنی است و ایشان میتواند افراد را به خوبی کنار هم بنشاند.
این مدرس فلسفه با اشاره به رشتههای بینرشتهای و حوزههای بینرشتهای گفت: ایشان رشته بینرشتهای نساخته چون فکر میکند ما به تفکر بینرشتهای بیشتر نیازمندیم. چون اکنون ما درگیر تورم مدرک و دانشجو هستیم بنابراین ایشان هیچ گاه تلاش نکرده به سوی تاسیس رشتهای حرکت کند. مفهوم انگاره توسط ایشان یک چراغ قوه برای روشن کردن سایر مفاهیم در رشتههای دیگر است.
نمازی با بیان اینکه یکی دیگر از ویژگی های ایشان تذکرشان به دو مفهوم کاربرد و عمومیسازی دانش است گفت: کاربرد گاهی به ابتذال کشیده میشود چون شما نباید کاربرد را به قیمت تحقیر نظرورزی بیان کنید. از سوی دیگر این سؤال مطرح میشود که چرا عمومیسازی دانش رخ داده است؟
او افزود: اساتید اولیه دانشگاه تهران معلم بودند و استاد قراملکی جز بازماندگان آن نسل هستند و بازمانده آن سلوک هستند؛ وقتی شما معلم مدرسه باشید دغدغه عمومیسازی دانش دارید. ما کمتر استادی داریم که به راننده اتوبوسهای بین شهری درس داده باشد! این اتفاق بزرگی در تاریخ علوم انسانی کشور است.
او با اشاره به بحث فلسفه پژوهش عنوان کرد: ما باید درباره وزن تحقیقاتمان بحث کنیم چون گاهی فکر میکنیم نفس تحقیق خوب است و نیاز نیست آن را اعتبار سنجی کنیم. این متریک مانیا و فتیش شمردن است. من اولین بار از زبان استاد واژه پژوهش بیهوده را شنیدم و ایشان میگفتند گاهی بسیاری از پژوهش ها به ضد خودش تبدیل میشود.
اخلاق حرفه ای امروز در حوزه های مختلف مدیون قراملکی است
رستم فلاح نیز در ادامه این نشست با اشاره به طرح اخلاق حرفهای از سوی قراملکی گفت: اخلاق حرفهای، اخلاق حرفههاست. استاد میگوید کسانی که نمیتوانند متوجه این ترکیب شوند گرفتار هزینه و فایده میشوند وگرنه فراوان توضیح دادند هدف اخلاق نامشروط است. ما وقتی صحبت از اخلاق حرفهای میکنیم هدف ورود به حرفههای غیر انتقاعی هم هست و باید مصادیق عام آن را هم دید.
او ادامه داد: اگر اکنون دنبال آثاری با عنوان اخلاق حرفهای باشید، عناوین منتشر شده زیادی میبینید که بسیاری از اینها درکی که از اخلاق حرفهای دارند با درکی که استاد به ما آموخته متفاوت است رهیافت کسانی که اخلاق حرفهای آموزش دادند فردگرایانه است اما نزد استاد رهیافت اخلاق حرفهای سازمانی است و اخلاق سازمانی اساسا ابداع ایشان است. معنای رهیافت سازمانی این نیست که ما فقط به سازمان توجه داریم و نه منابع انسانی بنابراین اخلاق سازمانی از این منظر مورد توجه است.
او افزود: اخلاق حرفهای و سازمانی که توسط قراملکی آغاز شده یک جریان است و یک بحث هم عرض آکادمی نیست. من در کتابی جریان شناسی فکری فرهنگی در ایران معاصر را شرح دادم و ۵ جریان مرتبط با اخلاق حرفه ای را آوردم و در آن اخلاق حرفهای ابداع شده توسط استاد قراملکی را هم بیان کردم.
او با بیان اینکه اخلاق حرفهای امروز در حوزه های مختلف مدیون قراملکی است و ردپای ایشان در این حوزه ها دیده میشود یادآور شد: اخلاق حرفهای با رهیافت سازمانی امروز یک جریان است. جامعهشناسان جریان را یک جمعیت مدیریت شده میدانند و برایش بنیان گذاران مشخص در نظر میگیرند. از سوی دیگر ما باید جریان را وقتی جریان بدانیم که فعال و زنده است و تاثیرگذاریاش پایدار است. همچنین جریان ها دست به تشکلهایی میاندازند که ماندگار باشند. حال سؤال این است که آیا جریان ابداع شده توسط استاد قراملکی جریان است؟ پاسخ به این سؤال مثبت است چون این مولفهها در جریان ایشان وجود دارد.
فلاح با اشاره به اینکه قراملکی در حوزه اخلاق حجم تولیدات بسیاری داشته است و تعداد کارگاههای ایشان در سازمانها و شرکتهای مختلف قریب به ۲۰۰ کارگاه بوده است گفت: از سوی دیگر شاگرد پروری و جذب علاقه مندان از ویژگیهای برجسته ایشان است و میتواند علاقهمندان را از حوزههای دیگر کنار هم گرد بیاورد.
او ادامه داد: ارتباط استاد با صنعت بسیار مهم است و ایشان سند جامع اخلاقی برای بسیاری از سازمانها نوشته که خروجیهای بسیار خوبی داشته است. از سوی دیگر ایشان نقش موثری در تدوین متون درباره اخلاق حرفهای در دانشگاهها دارد. قراملکی پژوهشکده اخلاق حرفهای و انجمن اخلاق حرفهای را راه اندازی کرده است. این مسایل در کنار حضور در فضای مجازی و … باعث شده جریانی توسط ایشان در حال وقوع و کنشگری باشد.
این استاد دانشگاه گفت: ایشان نگران این هستند که اخلاق حرفهای شخص محور نباشد اما اخلاق حرفهای مدیون ایشان است و باید به صراحت روی این موضوع تاکید کرد.
فلاح عنوان کرد: من پژوهش مفهومی در این حوزه ندیدم اما توسط ایشان کارهای خوبی صورت گرفته است. برای اخلاق سازمانی نقش استراتژیک قائل نبودند اما استاد روی این وجه تاکید کرده است از سوی دیگر قراملکی وجه وطنی برای اخلاق سازمانی قائل شده است. مک اینتایر را در غرب به عنوان یک نظریهپرداز میدانند اما قراملکی در ایران به مثابه یک مصلح اجتماعی است.
ساجدیمهر مولف کتاب «در کوی خیال» نیز در این نشست شرح داد: فصل یکم تا هفتم کتاب به گسترههای معرفتی چون اخلاق پژوهی، کلام و دین پژوهی و … استاد میپردازد. فصل اول خلاصهای از زندگینامه و فعالیتهای ایشان است و در آن تجاربی از تدریس ایشان بیان شده که برای مدرسان بسیار کاربردی است. فصل دوم به اخلاق پژوهی اختصاص دارد و در ابتدای آن انگیزه و علت ورود استاد به این حوزه شرح داده شده و مولفههای نوآورانه در این باره توسط استاد بیان شده است.
او افزود: در فصول دیگر کتابهای درباره دینپژوهی و کتابشناسی آن توسط استاد بیان شده است. در فصل دیگر کتابهای در دست چاپ ایشان شرح داده شده است. همچنین فهرست کاملی از مقالات داخلی و خارجی ایشان درباره اخلاق پژوهی بیان شده است. فصل آخر نیز که فصل هشتم است اگرچه استاد پرسش را حق مخاطب میدانند اما در تدریس ایشان سؤال نقش کاربردی دارد چون متن پژوهی برایشان مهمتر از متن خوانی است.
ما نیازمند ساختن انگارههای قدرتمند برای ساختن تمدن هستیم
قراملکی هم در پایان این نشست طی سخنانی گفت: وقتی میخواهم در برابر این همه لطف حرف بزنم فقط میتوانم از واژه شرمساری خاکسارانه استفاده میکنم.
او ادامه داد: اگر دنبال این باشیم که چه چیزی پیش میراند، تفطن به حقیقتی است که میتواند دردناک، مایه شوربختی یا خوشبختی باشد و آن حقیقت هم سرنوشتی است ما چه خانواده، سازمان، کشور، کره زمین و … باشیم هم سرنوشت هستیم و این هم سرنوشتی یک قدرت فوقالعادهای دارد که میتواند مثل سوراخ شدن یک کشتی باشد که ساکنانش را غرق میکند یا اینکه آنها را به ساحل میرساند. این قدرت هم سرنوشتی میتواند ما را خانواده، سازمان، کشور، جهان و … بکند. این قدرت هم سرنوشتی میتواند عامل بازندگی یا بالندگی ما باشد.
او با طرح این سؤال که آیا این قدرت هم سرنوشتی نیاز به هدایت ندارد افزود: سؤال این است که چگونه میتوان هم سرنوشتی را از جهت گیری به هلاکت به بالندگی و رشد و سرآمدی برساند. پاسخ این است که اخلاق میتواند در همه سطوح هم سرنوشتی را هدایت کند.
این استاد فلسفه با بیان اینکه سرآمدی، گمشده اخلاق است و سرآمدی میتواند نقش بزرگی در تمدن ما داشته باشد یادآور شد: اگر من در کارهایم روی سلامت تاکید کردم به دلیل زخمی است که از بی اخلاقی بر پیکر ما وارد شده است.
او با بیان اینکه بهرهوری اولین مفهومی است که من را به خود گرفت گفت: چون وضعیت بهرهوری ملی ما فاجعه است و بهرهوری قدرت دارد. دومین مفهوم قدرتمندی که من را تسخیر در بحث پیشبینیپذیری بود چون این مفهوم هم قدرت سازنده دارد آن چیزی که مخرب است پیشبینیناپذیری است چون در پس آن کاهش بهرهوری ملی است.
او ادامه داد: سومین مفهومی که من را گرفت و قدرت دو سویه سازندگی و تخریب دارد مفهوم انگاره است و آن را وامدار فروید هستم و در نتیجه نگاه دیگری نسبت به آنچه که در ادبیات رواشناسی تصویری وجود دارد، دارم.
قراملکی گفت: ما نیازمند ساختن انگارههای قدرتمند برای ساختن تمدن هستیم و به زودی کتاب مدیریت انگاره را به دست ناشر میسپارم. آخرین مفهومی که من را به خود گرفته هم سرنوشتی است که روی آن پژوهش میکنم.
بر اساس این گزارش در پایان این مراسم از کتاب «در کوی خیال» که به تازگی درباره افکار و اندیشههای احد فرامرز قراملکی تألیف شده است رونمایی شد.