جلسه نقد و بررسی کتاب «علم دینی، علم بومی و علم اسلامی» با حضور علی پایا، مؤلف اثر، رضا منصوری، استاد بازنشسته دانشگاه صنعتی شریف، حجتالاسلام رسول جعفریان، رئیس کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران و هادی صمدی، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی به میزبانی مرکز نشر دانشگاهی برگزار شد.
در ابتدای نشست علی پایا به بیان توضیحاتی پیرامون کتاب پرداخت و اظهار کرد: یکی از تأثیرگذارترین برداشتها از علم، برداشت پوزیتیویستها است. رویکرد آنها به علم نوع خاصی از تحلیل زبانی بود. نوع خاص رویکرد آنها مبتنی بر اصول موضوعی نحوی بود. در نظر پوزیتیویستها علم مجموعه گزارشها از توالی پدیدارها بود. منظورشان از پدیدارها هم امور مشاهدهپذیر بود. طبق این دیدگاه وظیفه فیلسوف علم بیان رابطه بین پدیدارها بر اساس زبان نحوی منطقی بود. اساساً پوزیتیویستها با دعاوی متافیزیکی مخالف بودند. فلسفه علم از زمان پوزیتیویستها به یک معنا واکنشی در برابر تصویری بود که آنها از علم ارائه کردند. طبق یک تقسیمبندی تصاویر از علم یا واقعگرا است یا غیر واقعگرا. واقعگرایان میگویند هدف علم واقعگرایی است ولی غیر واقعگرایان دلایل دیگری برای علم ذکر میکنند. ابزارگرایان هم علم را کوششی برای رسیدن به حقیقت تلقی نمیکنند بلکه از نظر آنها نظریههای علمی ابزارهایی برای پیشبینی پدیدارها هستند.
وی ادامه داد: در میان دیدگاههایی که از سوی اندیشمندان در این کتاب ارائه شده جنبههای مشترکی به چشم میخورد. یکی از جنبههای مشترک خلطهایی است که در آرای این عزیزان دیده میشود از جمله خلط میان تکنولوژی و علم. آرمان علم ارائه واقعیت است ولی تکنولوژی دو کارکرد اساسی دارد: یک، به نیازهای غیرمعرفتی ما پاسخ میدهد، دو، تلاش میکند تکاپوهای معرفتی ما را تسهیل کند. از جمله ابزار تکنولوژی که تکاپوهای معرفتی ما را تسهیل میکند همین اینترنت و کتاب و … است. برخی تکنولوژیها مثل گوشی موبایل این دو جنبه را با هم ترکیب کردند که هم جنبه پاسخدهی به نیازهای غیرمعرفتی دارند و هم تسهیل تکاپوهای معرفتی. تکنولوژیها در کار تغییر واقعیت هستند، درحالیکه علم در کار نمایاندن واقعیت است.
وی در ادامه یادآور شد: خلط سوم در نوشتههای این بزرگان خلط میان نهاد علوم و علم است. نهاد علم در زمره تکنولوژیها است و متشکل از نهادهای زیرمجموعه است؛ مثل نهاد سمینارها، مجلات و … . خلط دیگری که در نوشتههای این عزیزان است خلط میان مطالعات درونی و بیرونی علم است. من در بخشی از این کتاب کوشش کردم از نقش دکتر منصوری در ترویج علم در ایران سخن بگویم. در این فرصت کوتاه جنبههای مثبت دستاوردهای ایشان را کنار میگذارم و به آن بخشی که میتواند به تکاپوهای معرفتی او کمک کند توجه میکنم. از جمله نقصانهای اندیشه ایشان انکار وجود هدف برای علم است. ایشان تصریح دارد علم بهخودیخود هدف ندارد. یک کاستی دیگر که در اندیشه ایشان به چشم میخورد بهکارگیری واژه علم بهعنوان مشترک لفظی است.
در ادامه نشست حجتالاسلام رسول جعفریان، نویسنده و استاد تاریخ دانشکاه تهران گفت: من در موضوع اصلی این مجموعه مقالات که در حوزه علم دینی و علم بومی و علم اسلامی است به لحاظ نتایج با آقای پایا همراه هستم. قبلاً هم با دیدگاههای ایشان آشنا بودم. البته حوزه تخصصی من فلسفه علم نیست و بهصورت مروری با این مباحث آشنا هستم. بنده مطالعاتی درباره فلسفه غرب داشتم و با دیدگاه مختلف آشنا هستم. خب این کتاب کار اصلی دکتر پایا است و ایشان جزء نادر افرادی هستند که در این زمینه آثار جدی دارند. من از جهت دیگری وارد این بحث خواهم شد. مسیری که ایشان رفتند خواندن فلسفه علم در دنیای جدید و جبههگیری در مقابل نسبیگرایی و همچنین کسانی که طرفدار علم بومی هستند، بوده است. ایشان مسیرشان را اینطوری تعریف کردند.
وی افزود: من بهعنوان ورود به این بحث از مسیر دیگری نقدم را شروع میکنم. بحث از علم دینی و علم بومی و علم اسلامی میتواند از طریق شرح مفهوم علم و دانش موردبحث قرار گیرد ولی متأسفانه در این کتاب از پشتوانه تاریخی این بحث بهطور کلی غفلت شده است و فقط در حد چند مثال موردبحث قرار گرفته است. دریچه که من وارد آن شدم تاریخ مفهوم علم است و خود تاریخ علم. علم بومی یک ریشه در درون ما دارد. ما از ابتدا قرآن و سنت را داشتیم و مفهوم علم هم برایمان مفهوم خاصی بود. این علم تبدیل به شاخههای مختلفی شد که به شکل فلسفه و عرفان و تصوف و … بروز پیدا کرد و درواقع نظریات مختلفی شکل گرفت که به نوعی فلسفه علم ما بود. مثلاً قاضی عبدالجبار فقط یک جلد درباره مفهوم علم نوشته است و خیلی مباحثی که در کتاب ایشان مطرح شده است در آثار قدما هم آمده است.
جعفریان ادامه داد: اگر کسی میخواهد از علم دینی صحبت کند، علم دینی صرفاً شامل بحثهایی نیست که از دوره پسامدرن وارد ایران شده باشد، بلکه ریشههایش در میان اندیشه مسلمانان بوده است. اینکه معتزله علم را چه میدانند مهم است. اصلاً فیزیک تا مدتها در انحصار معتزله بوده است تا مشکلی با خدا و قیامت پیدا نکند. کلاً این کتاب بسترهای لازم را ندارد و روایت ایرانی اسلامی ارائه نمیکند. خود فردوسی صدها بار عنوان خرد و دانش را میآورد. مردم ما با این مفهوم انس گرفتند. ناصرخسرو همینطور است، نظامی به همین شکل است. در واقع ما یک ساختاری از نظر شکلگیری علم بومی داریم. البته ایشان مثالهایی در این زمینه در کتاب ذکر میکنند ولی بههرحال جای این مباحث در کتاب خالی است. من عرض کردم که با نتایج آقای پایا موافقم و خودم مخالف علم دینی هستم ولی فکر میکنم سنتهای بومی ما خیلی در این مسئله تأثیر دارد.
*منبع: ایکنا