امروز پنج شنبه 1403/01/09
Skip to main content
×

هشدار

اجزای کامپوننت را به یک آیتم منو اختصاص بدهید

طی ۲ دهه گذشته، مفهوم بین‌المللی شدن آموزش عالی مورد توجه قرار گرفته و در حال تبدیل شدن به یکی از اولویت‌های اصلی دانشگاه‌ها در سراسر جهان است.

برای بسیاری از دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی بین‌المللی شدن تبدیل به بخش جدایی ناپذیر در آموزش، پژوهش و خدمات شده است. همچنین این مفهوم در تعدادی از موسسات جهانی در بیانیه ماموریت‌ها، سیاست‌ها، راهبردها و چهارچوب‌های سیاست ملی موسسه‌ای متجلی شده است.

محققان در پژوهشی با عنوان « الگویی برای بین‌المللی شدن دانشگاه‌ها در حوزه علوم انسانی و اجتماعی» آورده‌اند: «بین‌المللی شدن آموزش عالی را از دیدگاه‌های مختلف تعریف کرده‌اند که از میان آن‌ها یکی از محققان نقش بیشتری داشته است و بین‌المللی شدن آموزش عالی در سطوح ملی، بخشی و نهادی را به عنوان «فرآیند ادغام بعد بین‌المللی، بین فرهنگی یا جهانی در اهداف، کارکردها و ارائه آموزش عالی» تعریف کرده است.

بین‌المللی شدن آموزش عالی از یک طرف توسط پیگیری اهداف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، علمی، آموزشی و آرمان‌هایی مانند افزایش درک بین‌المللی، بخشیدن بعد بین‌المللی به آموزش، پژوهش، برنامه درسی و افزایش کیفیت آموزش و پژوهش هدایت می‌شود. از طرف دیگر، بین‌المللی شدن به عنوان یک اهرم مرکزی رقابت اقتصادی در اقتصاد دانش و به عنوان منبع درآمد برای موسسات جهانی استفاده می‌شود.

بین‌المللی شدن آموزش عالی در سال‌های اخیر تغییرات زیادی را تجربه کرده است و از مفهومی که صرفا به جابه‌جایی دانشجویان مرتبط بود به مفهومی گسترده‌تر تبدیل شده است که دربرگیرنده برنامه‌های آکادمیک، تحقیق و مشارکت علمی، فعالیت‌های فوق برنامه و روابط خارجی است. در نتیجه، مجریان آموزش عالی نمی‌توانند ناظران منفعلی باشند که صرفا نظاره‌گر تغییرات هستند. آن‌ها باید بتوانند شرکایی باشند که ارتباط برقرار می‌کنند، استراتژی‌های متنوعی را مطرح کرده و دنیای امروز را با دنیای فردا متوازن می‌کنند.

نهادهای آموزش عالی باید دنیا را آن‌گونه که هست منعکس کنند، نه آن‌گونه که در گذشته بوده است. این امر نیازمند فرض موقعیتی در جامعه بین‌المللی است که دامنه کاملی از شراکت متنوع و پایدار را نهادینه کرده و سیاست‌هایی را دنبال کنند که تلاش‌ها و کنش‌ها به سمت اهداف کوتاه مدت و بلند مدت را تشویق می‌کند و با موفقیت، اهداف برجسته را از طریق نتایج ملموس محقق می‌سازند، این کار قطعا ساده نیست.

بنابراین دانشگاه‌های کشور می‌بایست در صدد طراحی و مدیریت انواع همکاری‌های بین‌المللی با دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی در سرتاسر جهان، ارائه پتانسیل‌های علمی دانشگاه در صحنه بین‌المللی با استفاده از روش‌های گوناگون مانند برنامه‌های مدارک مشترک، مبادله دانشجو و استاد، ایجاد شعبات دانشگاه، مشارکت اعضای هیات علمی و دانشجویان در اجلاس‌های بین‌المللی، اجرای پروژه‌های مشترک تحقیقاتی در سطح بین‌المللی، مبادله کارکنان اجرایی جهت بهره‌گیری از تجارب بین‌المللی، تبادل مطالب آموزشی، حمایت از برنامه‌های آموزشی و پژوهشی واحدهای تابعه و کمک در جهت دستیابی به محصولات علمی به‌روز در جهان از طریق همکاری‌های بین‌المللی باشند، اما پژوهش‌های انجام شده در کشور نشان دهنده محدودیت‌هایی در راستای بین‌المللی شدن آموزش عالی است.

باید توجه داشت محدودیت‌های بیشتری در راستای بین‌المللی شدن علوم انسانی و اجتماعی نسبت به سایر علوم وجود دارد، زیرا علوم انسانی و اجتماعی دانش‌های وابسته به متن اجتماعی خود هستند و شرایط محل و جامعه‌ای که این دانش‌ها در آن تولید می‌شوند در تمام ابعاد فرآیند تولید، توزیع و مصرف این دانش‌ها تاثیر می‌گذارد. از این‌رو، اگر بخواهیم علوم انسانی را تنها در بسترهای ملی و محلی آن در نظر بگیریم، شاهد تحول و توسعه پایدار در اندازه‌های جهانی در این علوم نخواهیم بود.

همچنین در آموزش عالی ایران، رشد دانشجویان و اعضای هیات علمی در رشته‌های علوم انسانی و اجتماعی بسیار چشمگیر است، دانشجویان رشته‌های علوم انسانی و اجتماعی در سال تحصیلی ۹۵-۹۴، ۴۶.۱ درصد از کل دانشجویان و اعضای هیات علمی رشته‌های علوم انسانی و اجتماعی و ۳۲.۳ درصد از کل اعضای هیات علمی موسسات آموزش عالی کشور را تشکیل داده‌اند، بنابراین این امر ضرورت بین‌المللی شدن دانشگاه‌ها به ویژه رشته‌های علوم انسانی و اجتماعی را بیش از پیش آشکار می‌سازد.»

این پژوهش در دوفصلنامه مطالعات برنامه درسی و آموزش عالی منتشر شده است.

طی ۲ دهه گذشته، مفهوم بین‌المللی شدن آموزش عالی مورد توجه قرار گرفته و در حال تبدیل شدن به یکی از اولویت‌های اصلی دانشگاه‌ها در سراسر جهان است.

برای بسیاری از دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی بین‌المللی شدن تبدیل به بخش جدایی ناپذیر در آموزش، پژوهش و خدمات شده است. همچنین این مفهوم در تعدادی از موسسات جهانی در بیانیه ماموریت‌ها، سیاست‌ها، راهبردها و چهارچوب‌های سیاست ملی موسسه‌ای متجلی شده است.

محققان در پژوهشی با عنوان « الگویی برای بین‌المللی شدن دانشگاه‌ها در حوزه علوم انسانی و اجتماعی» آورده‌اند: «بین‌المللی شدن آموزش عالی را از دیدگاه‌های مختلف تعریف کرده‌اند که از میان آن‌ها یکی از محققان نقش بیشتری داشته است و بین‌المللی شدن آموزش عالی در سطوح ملی، بخشی و نهادی را به عنوان «فرآیند ادغام بعد بین‌المللی، بین فرهنگی یا جهانی در اهداف، کارکردها و ارائه آموزش عالی» تعریف کرده است.

بین‌المللی شدن آموزش عالی از یک طرف توسط پیگیری اهداف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، علمی، آموزشی و آرمان‌هایی مانند افزایش درک بین‌المللی، بخشیدن بعد بین‌المللی به آموزش، پژوهش، برنامه درسی و افزایش کیفیت آموزش و پژوهش هدایت می‌شود. از طرف دیگر، بین‌المللی شدن به عنوان یک اهرم مرکزی رقابت اقتصادی در اقتصاد دانش و به عنوان منبع درآمد برای موسسات جهانی استفاده می‌شود.

بین‌المللی شدن آموزش عالی در سال‌های اخیر تغییرات زیادی را تجربه کرده است و از مفهومی که صرفا به جابه‌جایی دانشجویان مرتبط بود به مفهومی گسترده‌تر تبدیل شده است که دربرگیرنده برنامه‌های آکادمیک، تحقیق و مشارکت علمی، فعالیت‌های فوق برنامه و روابط خارجی است. در نتیجه، مجریان آموزش عالی نمی‌توانند ناظران منفعلی باشند که صرفا نظاره‌گر تغییرات هستند. آن‌ها باید بتوانند شرکایی باشند که ارتباط برقرار می‌کنند، استراتژی‌های متنوعی را مطرح کرده و دنیای امروز را با دنیای فردا متوازن می‌کنند.

نهادهای آموزش عالی باید دنیا را آن‌گونه که هست منعکس کنند، نه آن‌گونه که در گذشته بوده است. این امر نیازمند فرض موقعیتی در جامعه بین‌المللی است که دامنه کاملی از شراکت متنوع و پایدار را نهادینه کرده و سیاست‌هایی را دنبال کنند که تلاش‌ها و کنش‌ها به سمت اهداف کوتاه مدت و بلند مدت را تشویق می‌کند و با موفقیت، اهداف برجسته را از طریق نتایج ملموس محقق می‌سازند، این کار قطعا ساده نیست.

بنابراین دانشگاه‌های کشور می‌بایست در صدد طراحی و مدیریت انواع همکاری‌های بین‌المللی با دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی در سرتاسر جهان، ارائه پتانسیل‌های علمی دانشگاه در صحنه بین‌المللی با استفاده از روش‌های گوناگون مانند برنامه‌های مدارک مشترک، مبادله دانشجو و استاد، ایجاد شعبات دانشگاه، مشارکت اعضای هیات علمی و دانشجویان در اجلاس‌های بین‌المللی، اجرای پروژه‌های مشترک تحقیقاتی در سطح بین‌المللی، مبادله کارکنان اجرایی جهت بهره‌گیری از تجارب بین‌المللی، تبادل مطالب آموزشی، حمایت از برنامه‌های آموزشی و پژوهشی واحدهای تابعه و کمک در جهت دستیابی به محصولات علمی به‌روز در جهان از طریق همکاری‌های بین‌المللی باشند، اما پژوهش‌های انجام شده در کشور نشان دهنده محدودیت‌هایی در راستای بین‌المللی شدن آموزش عالی است.

باید توجه داشت محدودیت‌های بیشتری در راستای بین‌المللی شدن علوم انسانی و اجتماعی نسبت به سایر علوم وجود دارد، زیرا علوم انسانی و اجتماعی دانش‌های وابسته به متن اجتماعی خود هستند و شرایط محل و جامعه‌ای که این دانش‌ها در آن تولید می‌شوند در تمام ابعاد فرآیند تولید، توزیع و مصرف این دانش‌ها تاثیر می‌گذارد. از این‌رو، اگر بخواهیم علوم انسانی را تنها در بسترهای ملی و محلی آن در نظر بگیریم، شاهد تحول و توسعه پایدار در اندازه‌های جهانی در این علوم نخواهیم بود.

همچنین در آموزش عالی ایران، رشد دانشجویان و اعضای هیات علمی در رشته‌های علوم انسانی و اجتماعی بسیار چشمگیر است، دانشجویان رشته‌های علوم انسانی و اجتماعی در سال تحصیلی ۹۵-۹۴، ۴۶.۱ درصد از کل دانشجویان و اعضای هیات علمی رشته‌های علوم انسانی و اجتماعی و ۳۲.۳ درصد از کل اعضای هیات علمی موسسات آموزش عالی کشور را تشکیل داده‌اند، بنابراین این امر ضرورت بین‌المللی شدن دانشگاه‌ها به ویژه رشته‌های علوم انسانی و اجتماعی را بیش از پیش آشکار می‌سازد.»

این پژوهش در دوفصلنامه مطالعات برنامه درسی و آموزش عالی منتشر شده است.

نظر شما

captcha